صفرم: الله
یک: محمد
صفر: علی
صفرم یک: فاطمه
گفتیم فاطمه بضعه رسول است و همینطور ام ابیها است و صفرم یک میتواند ام پدید آورنده یک باشد...
یک صفر: حسن
صفر یک: حسین
الفی) صفر صفرم یا صفر صفرم یک یا صفر یک صفرم : زیرا اسم او علی است و احتمالا با صفر باید شروع بشود... شاید صفر صفرم باشد زیرا صفر صفرم از صفر یک صفرم بزرگتر است و ائمه به ترتیب نزدیکی به خداوند پدر و فرزند همدیگر هستند... البته کاملا مشخص نیست ولی شاید تقلب قابل قبولی باشد... اما مشکل مهمی نیز داریم زیرا ترتیب قرارگیری نمیتواند حجت باشد زیرا اگر حجت بود باید میگفتیم صفرم صفر ابتداست... اما چون اسم امام بیشتر حجت است تا این قاعده تقلبی به نظرم ابتدا اسم را در نظر میگیریم و سپس به سمت قاعده تقلبی میرویم... البته شاید قاعده تقلبی به اساس اعتباری نداشته باشد و تنها اسم در کدگشایی تاثیر دارد... الله اعلم...
بی) یک صفرم یا یک صفرم صفر یا یک صفر صفرم: زیرا اسم او محمد است... همچنین به دلیل ابولائمه بودن شاید بگوییم یک صفرم است ولی چون پیامبر به شباهت زیاد با امام زمان ذکر شده است به نظرم این گزینه رد شدنی است و احتمالا یک صفرم امام زمان باشد... شاید هم اشتباه میکنم... فعلا نظردهی زود است و به نظرم در مورد امام زین العابدین هم عجله کردم و گفتم صفر صفرم... پس در این مورد نظری نمیدهم ببینم به اشکال میخوریم در همان مورد زیرا در حل جدول اگر دو تیر در تاریکی کامل بزنی کار پیچ میخورد... الله اعلم...
جی) صفرم صفر یا صفرم یک صفر یا صفرم صفر یک: اسم او جعفر است و جعفر یک شیعه برجسته است پس احتمالا یکی از این سه صحیح باشد... احتمالا صفرم صفر باشد... چون علی به شیعه حقیقی بودن خیلی نزدیک است. در اینجا کمی تیری در تاریکی زده ام ولی به نظر جای خوبی برای حدس است...
صفرم یک صفر یا صفرم صفر یک: اسم او موسی است و با نام گذاری دیگر ائمه فرق دارد پس حتما شروع اصل تحلیلیت او از سمت خداوند باشد و موسی نیز به کلیم اللهی مشهورتر است و پیوند بیشتری دیده میشود...
الفی) صفر صفرم یک: زیرا اسم او علی است و به دلیل اینکه صفت برگزیده او که کدگشا است رضا است باید تحلیل رضوان اللهی باشد و از آنجا که میدانیم رضوان الله همپوشانی با تمام زبان های اسما دارد باید صفرم در او در میانه باشد تا بتواند همه چیز را به سمت خودش بکشد... میدانیم صفرم مثل سیاهچاله فضایی عمل میکند و اطلاعات را به داخل میکشد...
بی) چون تقی جواد است باید تابندگی داشته باشد... چون محمد است بی باید باشد... یک صفر صفرم به نظر بهترین گزینه برای حدس اولیه است... میدانیم مسلمات اگر به نهایت برسند آشکار میشوند و تابندگی حاصل میشود...
الفی) چون علی است باید با صفر شروع بشود... از آنجا که هادی است باید عاملی باشد که کلید همپوشانی کنندگی رضوان نیز بشود... صفر صفرم به اینجا بیشتر می آید! و به نظرم به امام زین العابدین اشتباه تعلق گرفت...
جی) چون حسن است باید از جنس منطق باشد یعنی یک صفر دارد... چون از ائمه ثلاث با پارادایم اسمی ناهمگون با فاز علی محمد است باید شروعش صفرم باشد... یعنی صفرم یک صفر است...
چون محمد است باید شروعش یک باشد... چون خیلی شبیه محمد وعده داده شده و فاطمه بضعه الرسول است بهترین گزینه یک صفرم است.
پس در نهایت:
صفرم (الله). یک (محمد). صفر (علی). صفرم یک (فاطمه). یک صفر (حسن). صفر یک (حسین). صفر یک صفرم (زین العابدین). یک صفرم صفر (محمد باقر). صفرم صفر (جعفر صادق). صفرم صفر یک (موسی کاظم). صفر صفرم یک (علی بن موسی الرضا). یک صفر صفرم (محمد تقی جواد). صفر صفرم (علی النقی هادی). صفرم یک صفر (حسن زکی عسکری). یک صفرم (قائم المنتظر المهدی).
پروردگارا توضیحات اضافه بدهم ؟
قَالَ رَبِّ إِنِّي لَا أَمْلِكُ إِلَّا نَفْسِي وَأَخِي فَافْرُقْ بَيْنَنَا وَبَيْنَ الْقَوْمِ الْفَاسِقِينَ
یعنی بله توضیح بده و امیدوار باش خداوند کمک کند تا از گنه کاران افتراق بیابی...
میدانیم صفرم الله است... میدانیم صفرم مبنای شناخت است و اولین برایند قابل شناخت یگانگی است و چون محمد طبق احادیث اسلام نوری از جانب خدا است محمد همان یگانگی یا به اختصار یک است... میدانیم یگانگی باید میزانی داشته باشد تا قابل تشخیص بشود و این قاعده همیشه بعد از دریافت یگانگی یک موجودیت صادق است (یعنی همیشه اولین برایند پس از یک، صفر است) میدانیم طبق احادیث اسلام علی نوری از محمد است و این دو قاعده میتوانند انطباق لازم برای درک اینکه علی صفر است را فراهم کند. صفر محیط همنهشتی با الله است و به تفصیل در مقالات دیگر در این رابطه توضیح داده ایم پس صفر را دست کم گرفتن مفرور است...
وقتی صفر تشکیل بشود، ترتیب معنا میابد در نتیجه استنتاج یک از صفرم قابلیت تحلیل میابد. صفرم یک در این جا وضوح تشکیلی دارد و گفتیم فاطمه بضعه رسول است و ام ابیها است... اما هدف از تشکیل این خاصیت اینست که یکجایی معنا بیابد زیرا تا این رخداد نباشد یکجایی مجوز تحلیل ندارد.
حسن و حسین باید یکجایی صفر و یک باشند اما کدام صفر یک است و کدام یک صفر؟ طبق سوره فجر که سوره امام حسین است و طبق قسم خداوند به شفع و وتر، حسین باید صفر یک باشد... در نتیجه حسن که برادر حسین است نیز یک صفر خواهد بود... شباهت اسمی در این زمینه نیز راهگشا است و کمک میکند بفهمیم که نام ایندو کدگشایی از صفر یک دارد...
تا یکجایی صفر و یک تحلیل نیابد کد دهی در عالم تحلیل الله شروع نمیشود وقتی شروع بشود ادامه میابد و این کد دهی وقتی ممتاز است که صفرم به ادامه این جایگشت کدهای ممتاز تحلیل الله ورود کند.
اگر اسامی ائمه کدگشاگر باشد که حتما هست، یک حالت الفی داریم و یک حالت بی داریم و یک حالت جی! الفی ها علی ها هستند و بی ها محمد ها هستند و جی ها خروج از این پارادایم... فهمیدیم صفر صفرم، مال امام هادی است... خاصیت صفر صفرم اینست که همه را از هیچ هیچ به الله برساند در نتیجه هادی بودنش محرز است در نتیجه صفر صفرم اکیدا مال امام هادی است... پس یک گزینه از الفی ها خط خورد... صفر صفرم یک نیز مختص امام رضا است زیرا رضوان اکیدا همپوشانی با تمام زبان ها دارد و اگر در میان دو ساختار کد تحلیل شده قرار نگیرد نمیتواند همپوشانی را از تمام عددیت ها به داخل بکشد... پس صفر یک صفرم به زین العابدین میرسد و مشخص است که میدانیم وقتی صفرم در انتها قرار قرار بگیرد رخداد عظیم به حالت آشکار شده میرسد و حضرت زین العابدین که سختی دیده ترین امام در میان ائمه اسلام است نیز باید یدک کش زین العابدین قرار گیرد... میدانیم عظیم ترین هدف خلقت نیز عبادت است!
امام محمد باقر نیز جزء حالت بی ها است... یک صفرم مختص امام زمان است. یک صفر صفرم نیز مختص امام جواد تشخیص داده خواهد شد اگر یک صفرم مختص امام زمان باشد زیرا ظهور صفرم در نهایت اسم تحلیلی امام جواد قطعی است... همچنین تقوا یک موجودیت منطقی دارد و در اسم امام جواد هست در نتیجه کدی که زده ایم تایید دوباره نیز دارد زیرا اصل منطق همان یک صفر است! پس یک صفرم صفر به امام محمد باقر میرسد و از آنجا که صفرم در میانه اسم اوست خاصیت شکافندگی علم و جمع آوری تمام زبان های تحلیلی در این زمینه که مبدا شکافندگی اسم نیز هست پیدا است یعنی تا اینجا درست آمده ایم!
در مورد جی ها ابتدائا کمی تیری در تاریکی زده ایم... ولی امام موسی کاظم باید صفر یک دار باشد، زیرا در حدیثی گفته که من بین کشته شدن شیعیان و زندانی و شهید شدن خودم مخیر شدم و انتخاب کردم زندانی و شهید بشوم در نتیجه حسینی بودن این امام محرزتر میشود. این امام انگیزه قیام خودش را کظم کرده است و در اصل این امام امام حکمت متصل به صفرم باید باشد زیرا حکمت برای استحکام است و به حکومت ربط دارد و حکومت نیز به قیام! پس امامت این امام باید به قیام محکم شده باشد... اما این قیام با کظم فروخورده شد. در نتیجه موسی کاظم یقینا صفرم صفر یک را اشغال میکند. در ادامه کد محرز بعدی کد صفرم صفر به جعفر صادق تعلق دارد و علاوه براینکه جعفر شیعه است و همان تفصیلی که گفته شد، کاری که امام جعفر صادق کردند پخش کردن مبنای شناخت میان شیعیان به طرز وسیع بود در حالی که شیعه در صفریت به سر میبرد... پس یقینا این کد گشایی نیز باید صحیح باشد پس کد صفرم یک صفر حتی بدون در نظر گرفتن حسن بودن امام عسکری به امام حسن عسکری میرسد...
پروردگارا نسبت به این کدگشایی چه پیامی داری؟
ثُمَّ بَعَثْنَا مِنْ بَعْدِهِمْ مُوسَى وَهَارُونَ إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ بِآيَاتِنَا فَاسْتَكْبَرُوا وَكَانُوا قَوْمًا مُجْرِمِينَ
ترجمه کفایت دارد...
تبلیغش کنم یا بی تبلیغ رها کنم؟
اتَّبِعْ مَا أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ
خیر تبلیغ نکن دیگر!