لقمان حاجی زاده
لقمان حاجی زاده
خواندن ۷ دقیقه·۹ ماه پیش

ترور شیاطین و جنگ با اسرائیل

یکی از قول های من به امیرالمومنین این بود که تمام شیاطین را بکشم و پای این قول هستم. یکی از اهداف بی خلل و بی تردید بنده ترور شیطان هرطور که شده هرجا که شده و به هر وسیله ای که به دستم برسد میباشد.

مهمترین اصل ترور شیاطین دست گذاشتن روی دو ناموس آن یعنی تهدید کردن اسرائیل یا تهدید کردن همجنسگرایان است:

در زمینه تهدید همجنسگرایان فقط کافی است بگوییم شما را طرد میکنیم و به حساب نمی آوریم و اگر هم آشکارا دست به عملش زدید حد رویتان جاری میکنیم خلاص... فعلا در ایران کار سختی نیست و به حمد الله انجام میشود پس در این خصوص بی برنامه هستم.

یکبار در خواب فردی با صدای دلاوری که شاید فکر کنم منظورش یک روح خبرنگار است یا شاید هم خودش در آینده اطلاعی ندارم گفت چرا به تیلور سویفت این حرف را زدی مگر تو دنبال صلح جهانی نیستی یا هرچه و به عمل من با پوزخند و تمسخر نگاه میکرد و من نیز حسابی از دیدن این واقعیت اندوهگین شده بودم. بگذریم از خواب ولی وقتی به موزیک ویدئوی این زن ترانه سرا پی بردم که در آن به افراد مقید به دین ابراهیمی توهین میکند و از همجنسبازان کثیف حمایت میکند قصد دارم به این زن بگویم بدجنس! همین...

حال پاسخ من به روح خبرنگار اینست که تخاصم با اهل تخاصم با همه چیز عین صلح است! یکی از مصادیق متخاصم با همه چیز متخاصم با اسلام است (وهابیت، صهیونیسم و...) پس تخاصم و دشمنی با وهابیت و صهیونیسم عین صلح است و با هدف من به عنوان صلح جهانی منافاتی ندارد.

اسلام چیست ؟ اسلام یعنی دین عند الله... دین چیست ؟ دین یعنی سلسله اعمال استوار بر قلب یا به عبارت دیگر سلسله پذیرش های موتور پذیرش به این شرط که در کلیات و جزئیات سلسله پذیرش ها یا موتور پذیرش تاثیر بگذارد. (هر پذیرشی به اندازه ای که روی ایندو تاثیر میگذارد یک گزاره دینی است و اگر هیچ تاثیر نکند از دین جدا است مثلا در فیزیک به خاصیت مستقل از زمان بودن و هشیاری نور اذعان شده است و این یک پذیرش تاثیر گذار در بقیه پذیرش های انسان است پس پذیرش این گزاره یک گزاره دینی است.)

فلسفه چیست؟ فلسفه یعنی مدل کردن حقایق در قالب کلمات به نحوی که آن مدل راهگشایی فکری کند بدون تخطی از حقیقت.

فلسفه اسلام چیست؟ هر چیزی همه چیز را میخواهد. (اثبات شدنی است نتوانستید اثبات کنید خودم میکنم ولی چون یه صفحه طول میکشد در باغ اعتقادات مختصر توضیح داده ام.) راه رسیدن هر چیز به همه چیز تسلیم همه چیز بودن است. تسلیم همه چیز بودن با تسلیم به اصل همه چیز بودن محقق میشود به طور خلاصه کسی میتواند به همه چیز برسد که تسلیم اصل همه چیز باشد و آن هم یعنی تسلیم صفرم شدن یا همان تسلیم الله شدن... تسلیم مسلمانانه طبق قاعده آشنایی یعنی صلح با صفرم یا صلح با اصل همه چیز...

هدف نهایی من خود اسلام است و اسلام هم چیزی جز صلح با اصل همه چیز نیست. زیرا اصل همه چیز یا صفرم که منشا خیر کامل است و طبق قضیه سبح الله نفسه از خداوند کاری خلاف این سر نمیزند پس اگر با او صلح کنیم تمام خیرات را خواهیم داشت و همه چیز هم تمام خیرات است. طبق برداشت من از چیز صلح با هرچیز هم صحیح است ولی چون در قاعده آشنایی عوام و خواص هیچ چیز ها را هم چیز میشمرند در حالی که به دلیل شرایطی که زمان ایجاب میکند خیلی چیز هایی که شما به آنها چیز میگویید هیچ چیز هستند و در حالت مستقل از زمان چیز دیدن آنها کاملا متفاوت خواهد بود با آنچه خاص و عام آن را پذیرفته اند.

کسی که با شهوت خودش به تخاصم با انسانیت در آمده است مستحق تخاصم از طرف انسان ها است و تخاصم با او صلح با انسانیت است. انسانیت هم طبق پروتکل انسانیت چیزی است که به صفرم میرسد یعنی یک گوشه از صلح با صفرم صلح با کمال انسانیت است.

در کل نهایت کاری که در تخاصم با همجنسگرایان میکنیم مشخص است. به افرادی که حامی همجنسگرایان یا راضی به همجنسگرایی باشند نیز بدجنس میگوییم (کسی که فقط بدجنس است و معتقد به تسلیم بودن دربرابر صفرم یک وصله است) و کسی که با این بدجنسی یکی باشد یک وصله نچسب در نظام وجود سنجی است و هیچ ارزش تمدن ملکانه ندارد هرچند اگر منکر تمدن شیطانی بودن خودش باشد. به کسی که در تمدن ملکانه نیست و منکر تمدن شیطانی خودش است یک پیچیده فعال شیطانی میگوییم طبق نگاه من به عاشورا کسی که پیچیده فعال شیطانی است در موقع اضطرار بیش از 99 درصد در تمدن شیطان قرار میگیرد و کمتر از یک درصد داخل تمدن ملکانه است. در هر صورت این یک درصد ایجاب میکند که به پیچیده فعال شیطانی نگوییم اهل تمدن شیطان چون شاید انسانی آزاد باشد همچون حر که حق برایش واضح نشده است. شاید تیلور سوئیفت انسان آزاد باشد و تنها به دلیل اینکه سودوکو حقیقت را از طریق حقایق واضح حل نکرده دچار بدجنسی شده است. الله اعلم...

در زمینه تهدید کردن اسرائیل به مکاشفه در حال منامی خودم اکتفا میکنم. قبل از اینکه مکاشفه شروع بشود عده ای گفتند ازینجا به بعد با فیلم هندی سروکار داری... طبق برداشت شخصی من منظورشان از فیلم هندی تعبیر من از احادیث بحارالانوار است. من به احادیث بحارالانوار میگویم فیلم هندی هستند و قبولشان ندارم مگر اینکه عین آن حدیث در کتاب معتبری مثل کافی یا غیره باشد. البته در مکاشفاتم حضرت فاطمه الزهرا گفتند ما بحارالانوار را قبول داریم ولی فکر کنم نمیتوان خیلی به این مکاشفه استناد کرد... الله اعلم!

در این مکاشفه عده ای با صدای کودک پیش من آمدند (خودشان را نمیدیدم تنها صدا) صدای تق تق در مغزم میپیچید و این عده بسیار تاکید داشتند که نسل بعدی شبیه نسل قبلی است و در نهایت شبیه این مضمون گفته شد که جهاد ما جنگ با اسرائیل است. سپس من پرسیدم که شما که چیز خاصی نمیگویید و خیلی اهل تحلیل هستند که میگویند آری روزگاری شاید با اسرائیل جنگ کنیم... چرا من باید حرف شما را انتقال بدهم؟ آنها نیز یک نامه دادند و دیگر صدا نمی آمد نامه را که خواندم این مضمون نوشته شده بود که آری در انتقال این پیام مشکلاتی هست... نامه یک صفحه آچاری بود شاید و بسیاری بخش های نامه بعد از یک نگاه کوچک محو شدند... آدم یاد بلیدرانر می افتد که ذهن یک انسان مصنوعی در آن میتواند متون بسیار زیادی را در کسری از ثانیه بخواند و تا کنون چند شب شده که متون بسیار زیادی با سرعت از جلو چشمانم رد میشوند در حالی که من یک خطشان را هم نمیتوانم بخوانم مضمونی هم از آنها نمیدانم. این متن هم همینطور بود و مدتی کامل دیده میشد ولی شروع به محو شدن کرد...

در نهایت برای جامعه آزمایشی طرفدارانم بیان این نکته ضروری است اگر عزم به حق در زمینه اسلام و تز اسلامی بنده دارید باید از هر گونه تخاصم با اسرائیل استقبال کنید حتی جنگ حتی محو کامل...

برای افرادی که تز اسلامی بنده را قبول میکنند و مسلمانند باید بدانند حق ندارند از حق واضح به تز بنده هبوط کنند و باید میان خودشان و تز های من یک پل ارتباطی دیودی شکل بکارند که تنها زمانی حرف مرا بپذیرند که باعث صعود عقایدشان به اسلام اکبر شود و در صورت هبوط به مراتب پائینتر اسلام یا از بنده خطایی سر زده است یا منظورم را نفهمیدید الله اعلم!

برای افرادی که تز اسلامی بنده را قبول میکنند و مسلمان نیستند بنده دعوتشان میکنم شهادتین بگویند و پی یقین به قرآن و اهل بیت را بگیرند چون معلوم نیست آیا من این عقاید را حین رد شدن از صراط از خودم دفع میکنم یا باعث صعود سریع تر من در صراط میشوند. بلاخره تا قیامت فرصت دارم عقایدم را ارتقا بدهم و همانطور که گفتم عقل شهادت طلب است یعنی تمام این اطلاعات ممکن است با اطلاعات قوی تر جایگزین شوند. اگر چه بعضی مسائل رد شدنی نیست مثل اینکه ریاضیات علم یقین است یا اینکه یک محمد است و صفر علی و صفرم الله... قبلا اشتباه میکردم فکر میکردم صفرم فاطمه است و الله از همه اینها بالاتر است ولی بعدا که جایگشت پانزده گانه صفر و یک و صفرم را دیدم شک کردم و بعدش بیشتر فکر کردم و فهمیدم صفرم فاطمه نیست و احتمالا فاطمه یکجایی صفر و بینهایت مطلق یا یکجایی یک و بینهایت مطلق آنهم به ترتیبی که برایم مجهول است میباشد. شاید بعضی جاهلانه بگویند یکجایی صفر و بینهایت مطلق بیشتر از بینهایت مطلق (یا صفرم) است پاسخ اینست که خیر مثل اینکه چاپگری که همیشه پول میلیاردی چاپ میکند را کنار چاپگری بگذاریم که یکبار صفر چاپ کند و یکبار میلیاردی... پس یکجایی صفرم و صفر اگر چه به صفرم نزدیک است ولی کمتر است... در هر صورت حق ندارید خودتان را به تز بنده زنجیر کنید و فقط وقتی واضح شد از آن به عنوان پلکان صعود استفاده کنید.

حضرت فاطمهصلحترور شیاطینجنگ اسرائیلاهل بیت
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید