طبق نظریه من خداوند همان صفرم است... اینکه اگر چیزی در عرض او قرار بگیرد جز تحلیلش نخواهد بود باعث نمیشود کسی فرض کند خداوند فرزندبردار است! خداوند حتی به صورت مجرد قابل پردازش نیست و تنها قابل تجربه کردن به روش شبیه سازی نگاه دلی یا عقلی است زیرا ما به دلیل چنگ زدن روحمان به ساختار بینهایت ها قادر هستیم این نگاه را شبیه سازی کنیم اگر چه به حق این نگاه نمیرسیم بلکه تنها میتوانیم به ودیعه حقیقت پایبند باشیم و بدانیم حقیقت همواره باصفرم است.
بدترین و ناامیدکننده ترین مسئله راجع به فرزندبردار بودن خداوند اینست که انسان را از رسیدن به لقاء خداوند به صورت بی فاصله ناامید میکند... زیرا یک فاصله ی جعلی و مضخرف(مضخرف از بابت ناموجه بودن) همواره با خداوند موجود خواهد بود و آن جعاله ی رابطه خانوادگی است! در حالی که میدانیم درک خداوند اطلاعات بردار نیست زیرا اطلاعات به محض نفوذ به ریشتر نهم از بین میروند و تنها چیزهایی که ندانستنی یا نااطلاعاتی هستند باقی میماند. مثل تجربه کردن خدا بودن... شما نمیتوانید بگویید تجربه به خودی خود چیست زیرا تجربه یک لغت با بار استعدادی مبهم است بنابراین میتواند به عنوان یک نوع مجموعه کل پذیرفته شود... مثلا اگر به کسی بگویی ناتجربه را تاکنون تجربه کرده ای خواهد گفت اگر تجربه نکنم چطور میفهمم؟ (به جهت سببیت تعریفی تجربه، تجربه و ناتجربه با هم همپوشانی دارند.) پس تجربه اکپستیان جدا از خودش ندارد و اساسا استعداد مبهم بودن را دارد در نتیجه میتواند به ریشتر نهم نسبتش داد... هر چه بار لغوی استعدادش مبهم بودن است قابل رسیدن به ریشتر نهم است به شرط اینکه بتوانیم به آن کانالی بزنیم که ببینیم یعنی چه!
حرف من به مذاهب گمراهی که میگویند خداوند فرزندبردار است اینست که اطلاعات پرست نباشیم! اگر خداوند شما برترین خدا است صاحب اطلاعات است و اطلاعات نمیتوانند صاحب اطلاعات باشند! فرزند بودن مستلزم پدیدار شدن از اطلاعات است زیرا علم ثابت کرده است که فرزند بودن به عنوان یک کتابخانه اطلاعاتی دی ان ای تطابق دارد، این یعنی اگر موجودی فرزند خدا است باید نیمی از دی ان ای او اطلاعات خداوند باشد در حالی که خداوند اطلاعات بردار نیست...
شبهه یک) آیا نااطلاعات قابل اطلاع برداری است؟ خیر نمیشود از نااطلاعات اطلاع یافت! یکی از انواع نااطلاعات رندرینگ پدیده ها است و رندرینگ نوعی صرفا تجربه است. هیچوقت نمیشود راجع به رنگ قرمز اطلاعات مطابق داد در نتیجه اطلاع از رنگ قرمز ناممکن است بلکه رنگ قرمز صرفا در حیطه رندرینگ به حساب می آید. درست است که اطلاعات کانال های رندرینگ را تنظیم میکنند و اطلاعات در صورت اتصال با مدار الکتریکی یا نورانی یا مواد صحیح شروع به ایجاد رندرینگ میکنند ولی هیچکس نمیتواند از صرف اطلاعات رندرینگ بسازد. در حالی که از صرف رندرینگ اطلاعات ساختنی است به شرط اینکه یک میزان محکم وجود داشته باشد و آن محیط همنهشت با الله است...
به نظرم اطلاعات نوعی وسعت دادن به رندرینگ است و صورت مجهولشان است و به این ترتیب در اثر پیدایش اطلاعات انواع رندرینگ قابلیت کانال دهی دارند. اینکه اطلاعات از رندرینگ قابل استنتاج است نیز ربطی به رابطه فرزندی ندارد. رندرینگ هیچوقت نمیتواند اطلاعات شود در نتیجه چیزی از رندرینگ در دی ان ای اطلاعات نیست... اساسا تعریف اطلاعات همینست یک اکسپتیان رندرینگ که کانال دهنده به رندرینگ یا وسعت دهنده به رندرینگ میباشد.
پس ایندو رابطه فرزند و پدری ندارند...
رندرینگ نیز در ساده ترین وجه نوعی شهادت یک مجرد و فنای او در الله است. اگر کانال اطلاعات که بقای پدید آمده از محیط همنهشت با الله است نباشد رندرینگ به تنهایی وسعتی ایجاد نمیکند.
شبهه) چرا سیزده مورد از تحلیل ها میتوانند فرزند همدیگر باشند ولی تحلیل نباید فرزند صاحب تحلیل ها باشد؟ به این پدیده نشت دادن ذهنیت میگوییم که با مرگ شناخت صحیح همراه است... مبنای شناخت، صرفا با شناختن، شناختنی نیست در نتیجه تنها با ادامه دادن به شناخت که ناشناختنی است میشود به مبنای شناخت کانال تجربی شناختنی پیدا کرد. آخر شناخت و ناشناختنی چه نسبتی با هم دارند جز اینکه نوعی زوجیت لازم برای اعتراف به خداوند را پدید می آورند و این زوجیت باعث پدیدار شدن امکان لقاءالله است...
هرکس که فقط بگوید خداوند فرزندبردار است و در مقابل این چنین حجت ها ساکت باشد به نظرم دارد اطلاعات میپرستد و این عقیده به شدت انسان را از لقاء الله ناامید میکند. اگر دنبال لقاءالله هستیم باید این جعاله فرزندی را در رابطه دادن خودمان به او به دور بیاندازیم...
خدایا احساس میکنم حق مطلب ادا نمیشود ولی تمام سعیم همین بود... چه پیامی دارید؟
لِلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ
حق معلومی برای پرسندگان و محرومین از نگاه صحیح قرار بده!