وَالَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِيهَا مِنْ رُوحِنَا وَجَعَلْنَاهَا وَابْنَهَا آيَةً لِلْعَالَمِينَ
خودت را چون مریم با یک ویژگی خوب نگه دار شاید نشانه ای برای جهانیان بشوی...
پس از پیشم نرو بگذار با هم حرف بزنیم زندگی لذتی جز خطاب تو قرار گرفتن ندارد...
فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ وَاسْمَعُوا وَأَطِيعُوا وَأَنْفِقُوا خَيْرًا لِأَنْفُسِكُمْ وَمَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ
انقدر صحبت من را فقط برای خودت نخواه و با تقوای الهی و شنیدن و اطاعت و انفاق پیش برو تا رستگار شوی...
دلم گرفته بدجور... از خودم که راه نمیاد... من عرضه اداره خودم را ندارم...
وَلَا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَلَا السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَبَيْنَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ
مرامت را بیشتر کن شاید دشمنی خودت با نظام دیگران به دوستی تبدیل شد...
درست فهمیدم؟!
وَإِذَا كَالُوهُمْ أَوْ وَزَنُوهُمْ يُخْسِرُونَ
نشان به این نشان که وقتی میخواهی به نفع دیگران باشی شک میکنی و کم میگذاری...
آخر مرام به این راحتی ها زیاد نمیشود... جان کندن میخواهد منم اهلش نیستم... تو هم که قول دادی نجاتم بدهی جان بکنم... جان کندم نجات نیامد خسته شدم کشیدم کنار!
وَزُرُوعٍ وَنَخْلٍ طَلْعُهَا هَضِيمٌ
فکر کردی وجود زراعت ها و نخلی که میوه خوش هضم دارد دائمی است؟ (یعنی نقشه داری رفاه طلب بودن را تا کجا ادامه دهی...؟)
من رفاه طلب بودن را پنج ثانیه کنار میگذارم تو ادامه بده! چون زندگی من پنج ثانیه است ولی تو به تمام زمان ها تسلط داری...
يَوْمَ يَدْعُوكُمْ فَتَسْتَجِيبُونَ بِحَمْدِهِ وَتَظُنُّونَ إِنْ لَبِثْتُمْ إِلَّا قَلِيلًا
به روزی که بخوانمت و به ستایشم بلند شوی فکر کن و این کم پنداری زمان طی شدنی طبیعی است...
کاش همیشه به آن لحظه فکر کنم زورم زیاد شود... ولی یادم میره...
فَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُوا فَأُعَذِّبُهُمْ عَذَابًا شَدِيدًا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَمَا لَهُمْ مِنْ نَاصِرِينَ
بیا من و تو دست به کار شویم و کافران درون سیستم ذهنیت و نگاهت را آتش شدیدی بزنیم چه در دنیا و چه در آخرت و هیچ نجات بخشی ای برایشان نرسانیم... (اینطور زورت زیاد میشود...)
سرور و مولای من گیر افتاده ام میانشان! نمیتوانم جدا شوم... میفهمم این آتش تو بی آزار است ولی در عین حال نمیفهمم مثل یک گربه شرودینگر است تا یک واقعیت تکینه، ولی نمیفهمم چرا بادی میزند و به کنار می افتم...
وَزُرُوعٍ وَمَقَامٍ كَرِيمٍ
مقام ارزشمند و زراعت های بهشتی (الکی پخش نمیشوند.)
دلم یه همسر میخواد... خیلی معصوم و خیلی پاک و خیلی دلسوز... داری؟
وَإِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَلَا تُمْسِكُوهُنَّ ضِرَارًا لِتَعْتَدُوا وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ وَلَا تَتَّخِذُوا آيَاتِ اللَّهِ هُزُوًا وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَمَا أَنْزَلَ عَلَيْكُمْ مِنَ الْكِتَابِ وَالْحِكْمَةِ يَعِظُكُمْ بِهِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ
آخر در رفتار با همسر هم مرام هایی هست که باید آن ها را محکم اجرا کنی... نمیشود با بیمرامی به سمت ازدواج رفت...
چطور است افراد ابله و بی مایه و فرومایه و کثیف و خائن و پست و بیشعور و... در ازدواج از من مرام بیشتری دارند؟
فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ
پس تقوای الله پیشه کن و اطاعتم کن... (زیرا نقطه قوتت فقط اتصال به ایندو است... فراموشش کنی کارت خراب میشود)
قلبم چطور ورزیده میشود؟ همینهایی که گفتی یا چیز بیشتری هم هست؟
اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ كِتَابًا مُتَشَابِهًا مَثَانِيَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِينُ جُلُودُهُمْ وَقُلُوبُهُمْ إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ ذَلِكَ هُدَى اللَّهِ يَهْدِي بِهِ مَنْ يَشَاءُ وَمَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ
قرآن خواندن و حدیث خواندن و الباقی در ترجمه کفایت دارد...
آیا حرف سید حسینی راست است که من میخواهم چه به عمد چه غیر عمد افراد را مثل خودم از لحاظ جهادی و عملگرایی به ناتوانی بکشم؟
وَيَضِيقُ صَدْرِي وَلَا يَنْطَلِقُ لِسَانِي فَأَرْسِلْ إِلَى هَارُونَ
شاید کاستی هایی داشته باشی پس نیاز به برادری چون هارون داری...