چه کسانی گرفتار خرافه میشوند؟
عقیده چیست؟ پذیرش یک گزاره به عنوان گزاره حق یا پذیرش یک گزاره به عنوان گزاره باطل
بی ریشتری ها: خرافه روی این جماعت تاثیری ندارد چون هر عقیده ای برای آنها خرافه است... عده ای از آنها معترف هستند (نهیلیسم) باهوش های آنها میگویند حقیقتی نیست احمق هایشان میگویند چیزی وجود ندارد و عده ای دیگر اهل نمایش و تئاتر و نقش بازی کردن ماهرانه هستند، بواسطه توصیف و ندانم گرایی و تکنیک های موفق از عقاید فرار میکنند. بی ریشتری بودن سخت است و هزینه بر... هر کسی درون خودش یک بی ریشتری دارد و قادر است با آن بحث کند زیرا شبیه سازی بی ریشتری ها ساده است زور بزن عقیده ای نیاید.
تک ریشتری ها: سطحی هایشان خرافه گیری خیلی بالایی دارند ولی برای خرافه هزینه نمیدهند... عمیق ترین هایشان برای خرافه هزینه میدهند. مثل خرافه ای همچون طالع ماههای تولد، وقتی کسی میبینند که ماه بهمنی است سمتش نمیروند و میگویند ما باهم نمیسازیم و قضاوتش میکنند... اما نه سطحی بودن و نه عمقی بودن آنها دلیلی بر ارتفاعشان نسبت به همدیگر نیست، دلیل آنها بر ارتفاع استحکام بر پذیرش این مطلب است، آیا تعریف خود چیزی که میگویند تطبیقی با مشیتشان دارد یا خیر... پس یک تک ریشتری همواره بر اساس یک مشیت مستحکم و موفق پیش میرود. مهمترین الگوی تک ریشتری بودن فهم ادای امانت در اطلاعات است.
دو ریشتری ها: در ادای امانت صدق دارند. اگر ببینند امانتداری شان در اطلاعات دچار خدشه شده است سیستم اعتقادی شان دچار ریبوت میشود. سطحی ها راحت ریبوت میکنند اما عمیق ها به شدت دچار حالات روحی و پریشانی میشوند. (سطحی بودن و عمیق بودن بازهم در اینجا هنوز مزیت نیست...) خرافه به افراد دوریشتری معمولا وارد میشود اما اگر برایشان استدلال مطابق با امانات داخل ذهنیتشان کنی خرافه را خارج میکنند اگرچه اینکه چقدر به این روش پایبند هستند ارتفاع آنان را مشخص نمیکند. ارتفاع آنان فهم ادای عدالت در اطلاعات است...
سه ریشتری ها: در ادای عدالت ایمنی دارند. اگر ببینند صدق در ذهنیتشان دچار خدشه شده است تشخیص میدهند و سیستم اعتقادی شان دچار ریبوت میشوند. هر کسی در این سطح از ریشتر اعتقادی است یک سیستم عامل مشخص یا به قول معروف ویندوز دارد و سریع راه می افتد. اهل سه ریشتری روی اخلاقیات تعصب دارند و روی اطلاعات هیچ تعصبی به خرج نمیدهند. خرافه به سختی به ذهنیت این افراد منتقل میشود و به سادگی خارج میشوند به شرط اینکه فکر کنند و به چیزی که مرتفع هست تمسک داشته باشند. مثلا شاید روزگاری این جماعت بپذیرند زمین نمیتواند گرد باشد، ولی به محض دیدن عکس معتبر زمین دیگر قبول میکنند.
چهار ریشتری ها: در ادای صدق شکور هستند. اگر ببینند ایمانشان که به یقینات داشته اند دچار خدشه شده است تشخیص میدهند و سیستم اطلاعاتشان را با یک دیاگنوز سریع دیفرگمنت میکنند و احتیاجی به ریبوت ندارند. اهل ایمان روی اخلاقیات کمال دارند و در مورد مصادیقی که نسبت به آن ذهنیت دارند تعصبی به خرج نمیدهند. خرافه در ذهنیت این افراد به عنوان یک جانور واقعی است که در یک حالت برای خودش میچرد و گاه در اثر این چرا به مرور تبدیل به یک عقیده صحیح میشود. شاید این فرد خرافه را به دیگران انتقال دهد اما ناخودآگاه به این خرافه میگوید صرفا نظر من است اما ناخودآگاه پس از اعلام این خرافه ناسخ آن را هم در ذهن میپرورانند و ناخودآگاه اگر روزی روزگاری کسی عقیده صحیح را درست به آنان بگوید میگویند اوره کا و شاد میشوند که از دست خرافه نجات یافتند.
پنج ریشتری ها: در ادای ایمان عصمت دارند. عملا امکان صدور خرافه به این ذهن وجود ندارد زیرا وقتی وارد میشود ناگاه بررسی میشود و اجزای غلط خودکار دور ریخته میشود و توسط استدلالات به صورت نیمه ساخته متشکل از صحیحات داخل خرافه باقی میماند سپس توسط خداوند که بر ذهنیت او تصرف دارد آن نیمه ساخته شروع به فعالیت صحیح میکند. آنها نمیفهمند این موجود دقیقا چیست ولی در ذهنیتشان کار میکند. این جماعت از خرافه به دور هستند. سیستم تفکر آنها یک طبقه بندی بسیار محکم و پیشرفته دارد هرچند اگر ندانند چطور کار میکند اما اگر سعی کنند به موفقیت هایی میرسند.
شش ریشتری ها: در ادای شکر جریان سبح الله نفسه هستند. همه چیز را لمس میکنند و احتیاجی به تکامل اعتقادات ندارند، یعنی اهل غنا هستند. کمی فرض این حالت برای من سخت است و سوال دارم، چون این حالت را تجربه نکرده ام! آیا اگر توضیح دهند دقیقا مطابق با مسئله توضیح خواهند داد؟ مسلما اهل غنا و بینیازی از تکامل اعتقادات به شدت کمیابند.
هفت ریشتری ها: در ادای عصمت تنفس اللهی هستند. خود خود مسئله برای آنان چون تجربه درد و لذت و حواس طبیعی روشن است. اگر حرفی بزنند قابل استناد محض است اما به شرط اینکه معنای حرفشان را بفهمیم... زیرا ثابت کرده بودیم لغت میتواند غلط اندازی کند...
هشت ریشتری ها: در ادای جریان سبح الله نفسه تک ساختار هستند. همان طور که خدا علم دارد آنها همان علم را دارند.
نهمین ریشتر: خود خداست و تک ساختار، در حال تجربه ی همه چیز است و اساس دانش به این ریشتر مجموعه حقایق ندانستنی است که تنها با قلب دیدنی است. طبق این مطلب، کسی که بی ریشتری است کاملا تحت دستکاری خداست و اختیار او در یک دکمه باینری خلاصه شده است و آن اینکه شل میکنی یه عقیده درست حسابی به ذهنت بیافتد یا ادامه بدیم؟ کل موجودیت اینها خلاصه به همین مکالمه است... برای همین است که به پسر نوع تنها در دو کلمه اکتفا شد. عمل غیرصالح... اگر سعی کنیم این افراد را با هنرهای تجسمی بکشیم حیوانات ناهنجاری هستند.
چه میشود بعضی ها با وجود سه الی تک ریشتری بودن مثل بی ریشتری ها انسان حیوان نما هستند؟ چون بی ریشتری ها مثل آتش هستند و تروخشک را در صورت همجوار بودن میسوزانند. اینها به محیط ایمن نرسیده اند و گرفتار هستند...
چه میشود چهار ریشتری انسان حیوان نما میشود؟ اخلاق بد و عادات بد و گناه و...
آیا پنج ریشتری انسان حیوان نما میشود؟ هرگز... اما در صورت خطاهایی ممکن است انسان بیمار بشود.
آیا شش ریشتری بیمار میشود؟ هرگز... انسان کامل است.
آیا هفت ریشتری فقط انسان کامل است؟ هفت ریشتری به هفت ریشتری وصل است و به عنوان نفس واحده شناخته میشوند.
آیا هشت ریشتری فقط نفس واحده است؟ هشت ریشتری شبیه سازی کامل از خداست و نفس واحده هم هست. هشت ریشتری یعنی تحلیل نه ریشتری...