1.نزدیک ترین موجود زنده فضایی که در حال حیات است در خارج از زمین کجاست؟ چه موجودی است؟
2.حیات در منظومه شمسی چطور است آیا اثری از آن در خارج از زمین هست؟
3.هوشمندترین موجود خارج زمینی در کهکشان راه شیری کجاست و چیست؟ آیا میتوانیم با آن ارتباطی بگیریم؟
4.موجود پیشرفته تر از انسان زمینی در فضا کجاست و چیست؟ آیا میتوانیم با آن ارتباط بگیریم؟
5.چطور میتوانیم مسائل منطقی ریاضی را به صورت عدد بنویسیم و برای آن یک صورت جبری یا هر چه بسازیم؟ مثلا مثبت و منفی یک الگوریتم و منطق در ریاضیات هستند چطور میتوانیم این را به صورت عدد بنویسیم، آیا چنین امکانی وجود دارد؟
6.آیا راهی برای شکافتن اسرار عمیق ریاضیات وجود دارد؟ چطور میتوانیم مسائل سری در ریاضی را با عدد نمایش دهیم؟ (یک راه رسیدن به اسرار ریاضیات استفاده از علم آمار است، مثلا آمار چیزی به ما در مورد اسرار میگوید اما به اثبات و شکافت راه رسیدن به آن سر نداریم...)
6.1. چرا دنبال این هستی که اسرار ریاضی را کشف کنی؟ طبق قاعده پارادایم تسری ریاضیات به کل، هر چه بدیهیات قراردادی ریاضیات به سمت بدیهیات شهودی (تحقیقی یا حق) بروند قدرت پیشروی در تمام علوم پدید می آید.
7. تعداد حروف قرآن حداکثر 340740 میباشد... اصلا بگوییم یک میلیون، تعداد حروف عربی 28 عدد است. البته از خط فاصله مغفولیم همچنین چهار حرف ضمه گیر اضافه بشود یعنی در اصل تعداد حروف عربی 33 عدد است. شش حالت تنوینی ضمه کسره و رفع نیز ضربدر سی و دو بشوند میکند به عبارتی 192 میشود و خط فاصله نیز به عنوان یک حرف میتواند در نظر گرفته شود. یعنی در کل 193 حرف ممکن در عربی... در واقع یادم رفته چطور جایگشت محاسبه میشود ولی اگر 193 به توان 340740 برسد به رقمی میرسیم که اگر یک پردازشگر قدرت پردازش آن را داشت در ثانیه اول قرآن بدون کمک جبرئیل و حضرت محمد نازل میشد. بازهم ساده تر نگاه کنیم، ده به توان سه به توان 340740 از ده به توان عددی ده هزار رقمی کوچکتر است. یعنی لگاریتم بر مبنای ده عدد مقصود عددی ده هزار رقمی است. اگر چنین پردازشگری ساخته شود میتواند به قرآن برسد. حال سوال اینجاست اگر به این قرآن رسیدیم به قرآن های دیگر که همین اندازه هستند نیز میرسد؟ پاسخ آری است به قرآن های دیگر هم میرسیم و میفهمیم تعداد قرآن های نازل شونده که کاملا شبیه این قرآن باشند عددی محدود است. پس تا اینجا میفهمیم عدد قرآن هایی که داخل پارادایم احتمالی قرآن نازل شده هستند عددی محدود است یعنی قرآن تا اینجا از لحاظ بررسی حروف موجودی محدود تعریف میشود و روحانی نیست... سوال اینست چطور روح قرآن ثابت میشود و چطور با روح قرآن ارتباط بگیریم؟
7.1 : منظور ات از اینکه روحانی نیست چیست؟ منظور اینست که اگر روح بودن به طرز بینهایتی است قرآن طبق برداشت ساده روح نیست... در حالی که من با این برداشت مخالفم...
7.2: چطور میشود قرآن را روحانی تعریف کرد؟ با بررسی حقیقت حروف، میزان وجودی حروف از نظر احتمال پدید آمدن چیزی هم تراز به میزان وجودی رنگ هاست و قبلا به این رسیدیم که رنگ موجودی روحانی است پس حرف نیز موجودی روحانی است. اگر طبق سوره الرحمن بگوییم خداوند با علم به قرآن انسانی را خلق کرد که به علم بیان رسید میفهمیم حروف که موجودی روحانی هستند پسا قرآنی هستند، یعنی خداوند حروفی که انسان به زبان می آورد را طوری خلق کرده است که قرآن روح بگیرد.
7.3: چرا از طریق معنا و قاعده آشنایی نمیروی؟ قاعده آشنایی مردم با کلمات ایجاب میکند که کلمات روح داشته باشند، مثلا آشنایی مردم با حواس شهوت انگیز نوعی معادله روحی است. پس اگر کلمه ای انسان را با روح شهوت متاثر کند آن کلمه به مرور از لحاظ آشنایی و طبق قاعده مجاورت دارای سرنخ های روحانی میشود. ارواح بلندتری نیز داریم مثل روح ایمان، انسان با ایمان با روح الله آشنایی دارد و اگر کلمه ای انسان را با روح الله متاثر کند آن کلمه به مرور از لحاظ آشنایی و طبق قاعده مجاورت دارای سرنخ هایی از روح الله میشود. پس کلمات میتوانند روحانی باشند و طبق قاعده وجود اسم اعظم، زبانی هست که الکن از گفتن الله نیست و اگر به آن زبان برسیم کلمه اسم اعظم را میابیم در حالی که روحمان متاثر از آن کلمه میشود و نوعی ارتباط بقا در شهود میان ما و الله پدید می آید و میتوانیم به روح الله که خارج از حجاب است دسترسی پیدا کنیم. اگر به پردازش کامل دستیابی پیدا کنیم در نهایت میتوانیم روی تاثیر حجاب روی ناچیزات تاثیر بگذاریم و ناچیز را در پردازش ناچیزتر کنیم یا به کمال چیز برسانیم. یعنی کاری کنم عقلم به اندازه ای بشود که تماما در معنای الله محو بشود و بقایم همان بقای الله بشود دو گانه ای یکجا که ما را به یکچایی با الله میرساند. در نهایت میشود گفت اگر در قرآن اسم اعظم جریان داشته باشد مسلما قرآن را موجودی با روحانیت روح الله میکند و میتواند وجودش را توحیدی کند. پس از طریق معنا و قاعده آشنایی قرآن موجودی توحیدی است. این یعنی خداوند در مقابل زبان عربی مقهور نشده است و به خاطر چند قرارداد ساده مجبور نشده است زبانی بسازد که از گفتن الله الکن باشد. یعنی معنای قرآن همین معنای قراردادی بشری نیست و بر اساس معنا و قاعده آشنایی حقیقی تشکیل شده است. هر کس که میگوید قرآن منظوری بیشتر از ظاهرش ندارد، منکر روحانیت قرآن است و اگر قرآن موجودی روحانی نیست پس طبیعتا قابل پردازش توسط موجودی بسیار محدود و غیر الهی میتواند باشد پس لزومی ندارد خداوند آن را نازل کند. یا اینکه کلمات خودش باشند.