لقمان حاجی زاده
لقمان حاجی زاده
خواندن ۱۳ دقیقه·۱۳ روز پیش

عرفان تناوبی اعداد

دوست داشتم با کمک خداوند این عرفان را کلید بزنم ولی گفت نپرس که خیلی بد است اگر بپرسی...

عنصر صفر: نوترون یا صفرون

نوترون در حقیقت یکی است ولی چون عنصر بودن ضدیدت دارد، نوترون در عنصر بودن عنصر صفر به حساب می آید.

با فهم خواص عنصری صفرون میتوانیم به فهم خوبی از عنصریت صفر برسیم و عرفان صفر را در باب عنصریت توسعه بدهیم... میپرسید چه کمکی میکند؟ کمک میکند در مجاورت مفاهیمی قرار بگیریم که به مرور حقیقت صفر را به ما نشان دهند. اگر صفر هم در عنصر بودن و هم در ذره بودن رفتار مشابهی نشان بدهد به مرور پارادایم صفر آشکار میشود... البته توقع ویژه ای نداشته باشید! این مثل این میماند که از یک کتاب طولانی اشعار هستی بتوانید یک قانون سفت و محکم عقلی استخراج کنید که کار هر کسی نیست... شاید به این زودی ها موفق نشویم ولی کسی که اهل نگاه صحیح به تاویل احادیث است این اشعار هستی را نگاه کرده و سوال اینکه عرفان صفر چیست را نگاه میکند و میتواند یک تاویل جا افتاده و صحیح به ما ارائه دهد...

اینکه صفرون به عنوان عنصر تا کنون یافت نشده است یک قافیه از یک شعر علمی است. کسی که خیلی دانشمند باشد مصرع همراه با قافیه (سرنخ مرتبط و خوب) دوم این شعر علمی را پیدا میکند و مثلا میگوید به این سبب است که نمیتواند زیرا عنصریت صفرون بسیار ناپایدار است (حدس زدم ها فکر نکنید این ها یعنی به مصرع دوم رسیدیم! شاید مصرع دوم این باشد نمیتواند زیرا عنصریت صفرون خود خود ناپایداری است! الله اعلم) وقتی این اشعار علمی تکمیل شد ذهن توانمند در زمینه تاویل احادیث سرنخ پیدا میکند و شروع به فرضیه پردازی میکند و وقتی فرضیه پرداخت آزمایش میکند و وقتی در میان آزمایش ها و فرضیه و اشعار علمی رابطه پیدا کرد نظریه میدهد... که من نظریه ویژه جدیدی جز زوپ3 ندارم!

عنصر یک: آبوژن یا هیدروژن یا یکوژن

مبدا صفرون و ابتدایی ترین عنصر همان آبوژن است و احتمالا اولین صفرون عالم پس از واکنش درونریز آبوژن به خودش پدید آمده باشد. پس طبق زوپ3 در زبان عناصر ، عرفان به عنصر یک لزوما ابتدایی تر از عرفان به عنصر صفر است! همچنین صفرون و آبوژن همساختار نیز هستند...

در مثال یک عالم لازم است اشعار علمی مرتبط با دوتریوم جمع شود تا بفهمیم این ایزوتوپ چه مفهومی دارد... ولی فهم عنصریت دوتریوم نیاز به دانش در زمینه ایزوتوپ ها دارد که من کمی سفید هستم در این زمینه... متاسفانه... با همین سفیدی اشعار علمی خوبی میتوان صادر کرد... میفهمیم دوتریوم با یکتریوم (ایزوتوپ اول آبوژن) تفاوت فاحشی دارد و در زمینه تشکیل شدن نیز احتمالا جزء نوادر است و در صنعت استفاده های زیادی برای آن هست...

عنصر یک مثبت: نُخون یا پروتون

چرا میگویم زبان عناصر، زبانی ربط دار به مبنای شناخت است؟ به همین علت زیرا صفرون با یزیترون(همان پوزیترون) رابطه تنگاتنگی دارد و در صورت واکنش یزیترون با صفرون عنصر یک مثبت پدید می آید که اینجا همان نخون نام دارد.

نخون اسید است! در علم کیمیا(همان شیمی) اسیدشناسی و اشعار علمی در زمینه اسید ها نقش به سزایی در شروع فهم زبان عناصر برای ما ایفا میکنند... مهمترین شعر در زمینه اسیدشناسی در علم کیمیا، خورندگی اسید است ولی نخون خورنده مطلق نیست و این هم برای خودش شعری دیگر است! باید مصرع های دوم را پیدا کنیم تا بفهمیم علت اصلی خورندگی چیست تا به مرور به عرفان عناصر دست یابیم...

عنصر یک منفی: پادماده

اگر صفرون و منفیترون(الکترون) واکنش دهند پادماده تشکیل میشود که احتمالا بهینه ترین منبا انرژی لازم برای رسیدن به فضا چنین انرژی ای است... الله اعلم...

شعر علمی در این زمینه نداریم جز اینکه پادماده انرژی شدیدی دارد زیرا انرژی هسته را آزاد میکند و نوعی سلطان برای ورود به هسته است. اگر دانشمندان اشعار علمی در این زمینه بنویسند شاید ذهنشان در نوآوری های لازم خلاق تر شد... ادبیات گاه میتواند پیشرفت های شگرفی تولید کند و زبان عناصر زبان خیلی راهبردی ای است! الله اعلم...

عنصر دوم: عنصر دووژن یا هلیم

چرا این عنصر به یکباره پایدار شد؟ آیا علت جعاله ای در قوانین طبیعت است یا صرفا حقیقت زبان عناصر است؟ مسلما حقیقت زبان عناصر به شدت تاثیر گذاری دارد ولی در قرآن میگوید که همه چیز را از زوج آفریدیم پس شاید هردو سهمی در ایجاد پایداری در عناصر داشته باشند...

به همین علت در زبان عناصر نمیتوانم ادعا کنم که آیا تماما زبانی حقیقی است یا اینکه زبانی قانونمند به جعاله ی خلقت الهی است...

میدانیم همه عناصر دوست دارند حالت دووژنیک تشکیل بدهند و به زوجیت اینچنینی برسند... حضرت فاطمه نیز میتواند به عنوان عنصر دوم یک دیدگاه تقلبی بدهد که اگر قرار باشد حقیقت تاثیر گذاری کرده باشد سر اسرار عناصر پیش همین دووژن است!

لازم است برای اینکه مطمئن شویم بفهمیم آیا رابطه با زبان حقیقی خالص است بدانیم که آیا دووژن مادر آبوژن هست یا نه؟ اگر باشد سر نخ ویژه ای است! اگر نیست... معلوم نیست... الله اعلم!

پختگی اولیه

حال که شاید مخاطب به پختگی اولیه رسیده باشد لازم به ذکر است چرا داریم درباره این عرفان صحبت میکنیم؟

میدانیم هم روح و هم ماده هردو از زبان حقیقت تاثیرپذیری شدیدی دارند اگر هم جعاله ای در این میان قدرتمند باشد مستقل از تحلیل زبان حقیقی الله یا زبان اول مبنای شناخت نیست... عرفان مواد این کمک ها را به ما میکند...

ابتدا شاید زبان مواد راه ما را به ساخت کامپیوترهای ابرهوشمند یا سخت افزارهایی طبیعی نزدیک کند. البته در آینده ای بسیار بسیار دور... بدجور سخت است به چنین پیشرفتی برسیم... شاید در بهشت رسیدیم و مال این دنیا نیست ولی حتی در این صورت ارزش نگاه به اشعار علمی و نظریات علمی در این زمینه را دارد... الله اعلم!

در ثانی از عرفان نظری بیهوده و لغو فرار میکنیم همچنین هرکسی نمیتواند بیاید هرچه دلش میخواهد در زمینه عرفان عدد دو به عنوان چیزی کلی و پرتاثیر بگوید! چیزهای کلی و پرتاثیر اگر بدون کنتور توجیه یا وضوح روانه بازار بشوند فساد میسازند مخصوصا در افرادی که سیستم عامل شاکر ندارند!

در ثالث میتوانیم برای افراد به شدت کافر توضیح دهیم که مثلا فلان ماده خاص اگر به زبان ریاضیات حقیقی نوشته شود معنایش میشود الحمدلله و علت اینکه به خاطر تماس با این ماده لذت آنچنانی میبرد بدبخت جان اینست که دارد کلمه الحمدلله را در روحت میفشاند و روحت لذت را تداعی میکند. البته میدانم آن موقع هم عده ای کافر مثل همین زمین تخت گرایان در صورت وجود تصویر الحمدلله در میان مواد بازهم ایمان نمی آورند ولی این افراد فسیل های عهد پرکامبرین هستند و اگر منقرض هم نشوند ارزش مطالعاتی دارند و برای تفریح بد نخواهند بود! در نتیجه عرفان زبان عناصر کلید از بین بردن کفر شدید است... دور نیست چنین کاری بکنیم و وقتی هم چنین بشود آخرین آجر از دیواره ی ستون تمدن کفر بیرون کشیده میشود و بدنه اش در تمام حکومت ها فرو میریزد...

مقدمه دوم برای رسیدن به پختگی مجهول و ثانویه!

عنصر سوم: سووژن یا لیتیم

شاید از وژن خسته بشوید ولی اگر در لفظ اتم ها خنگولیسم را کنار بگذاریم و ضدیدت صحیح عناصر را نگاه کنیم و به بچه ها به جای لفظ سخت لیتیم همان سووژن تدریس شود هم عرفان سه آنان بیشتر میشود هم مغزشان از اسامی بدردنخور پر نمیشود... به نظرم این حرکت حرکت خوبی است!

آیا سووژن عنصر امام حسن است؟ یکی از مفیدترین عناصر در زمینه سخت افزار الکتریکی است و میدانیم امام حسن در زبان حقیقت همان منطق تحلیل الله است! لیتیم در زمینه باتری خیلی راهگشا است... البته لیتیم شناس نیستم و خیلی سفیدم ولی همین کفایت دارد که به عنوان شعر علمی قبولش کنیم... تا فرضیه راه زیاد است!

عنصر چهارم: چاروژن یا بریلیم

آیا چاروژن عنصر امام حسین است؟ این عنصر تک ایزوتوپی است و نشان میدهد چقدر حکمت در زمینه مواد سختگیرانه پیش رفته است! این عنصر عنصر غریبی نیز هست و خوب نشنیده ایمش... ولی اکتاو این عنصر سهم مهمی از استخوان های ما را تشکیل میدهد (کلسیم) از این رو حکمت را به عنوان یک شعر علمی میتوان به خوبی در ادامه اکتاوی آن دید... یعنی کلسیم!

عنصر پنجم: خمسوژن یا بورون (پنجوژن قشنگ نیست)

آیا خمسوژن عنصر زین العابدین است؟ باید توضیحاتی داد... حضرت زین العابدین ادای تنفسش این بود که میبایست زین العابدین میشد برای همین در زمینه عبادت زیاد تلاش میکرد. حتی حدیث داریم یکبار نامه اعمال امیرالمومنین را دید و آه کشید که چگونه میتوان جلوی این عبادات زینت عابدان شد؟ حتی حدیث داریم یکبار شیطان به صورت اژدهایی بر او ظاهر شد که من خودم وصفی از این اژدها را شنیده ام در اشراق هایم که اگر این اژدها را انسان ببیند از شدت کراهت غالب تهی میکند و من تصویری بسیار جزئی از این اژدها به من نزدیک شد و قلبم حسابی عجیب تپید و حتی یکبار این اژدها به خوابم آمد و تصویرش به نفسم در خواب (نه به دیدگانم به نفسم که کمی از من فاصله داشت) رسید و از شدت کراهت نعره ای کشید که ترس از آن نعره جانم را لرزاند. وقتی تصویرش را دید در هوا بود و به محض دیدن به دور پرتاب شد... این است وصف آن اژدها و حضرت زین العابدین در مقابل دیدن او هیچ عکس العملی نشان نداد... بعد از این ندا آمد که او زین العابدین است الحق و این حرکت میتواند نشان دهنده عظمت زین العابدین بودن او باشد. در ضمن این امام با مسائل ناموسی امتحان شده است و هیچ چیز بین اهل بیت حرام تر از چپ نگاه شدن به ناموسشان نیست و طبق گفته اخبار غیبی به بنده حضرت زین العابدین دوم مظلوم عالم است! (اول مظلوم عالم خداوند است)

در هستی بورون عنصری است که سخت پدید می آید ولی وجودش در چه صنعت چه جان آدمی لازم است. میشود تشاعر تقلبی-علمی در اینجا احساس کرد... زیرا پدید آمدن هیچ امامی چون امام زین العابدین سخت نیست. منطق و حکمت طبق زوپ باید به شدت تشدید الهی بال بزنند تا به زین العابدین برسند.

عنصر ششم: سادسوژن یا کربن

آیا سادسوژن عنصر باقرالعلوم است؟ در باقرالعلوم بودن همان اسمش واضح است و نیاز بسط من ندارد. کربن زبان گویای معرفت در جانداران است و به طوری جان این زبان را شکافانده و تمام مواد آلی از آبوژن و سادسوژن تشکیل شده اند... اتحاد دو محمد مواد آلی را میسازد این یک شعر تقلبی-علمی خوب است و نمیتوان ردش کرد...

عنصر هفتم: هفتوژن یا نیتروژن

آیا هفتوژن عنصر جعفر صادق است؟ امام صادق طبق کدگشایی از قرآن تنفسش میتواند همان ص باشد. یعنی امام قرآن ذی الذکر... یعنی ملح ذکر داشتن در قرآن با ص عجین است... همچنین این امام تشیع (پیروان اسلام) را زنده کرد و یکی از مهمترین زنده کنندگان خاک چه بسا کلیدی ترینشان در طبیعت همین نیتروژن است و به نظرم اگر خوب روی خاصیت زنده کردن نیتروژن تامل کنیم اشعار خوبی تولید میشوند.

عنصر هشتم: هشتوژن یا اکسیژن

آیا هشتوژن عنصر امام کاظم است؟ گفتیم امام کاظم امامی است که کظم در قیام کرده است و به سببش به زندان رفته است و در اصل تنفس امامت او حکمت در عرض ادامه الله است. هشتوژن چنین عنصری است و اگر در عالم طبیعت هشتوژن قیام نمیکرد و کشتار وسیعی در طبیعت به راه نمی انداخت امروزه شاهد این طبیعت سالم نبودیم... میدانیم در گذشته زمین هشتوژن آزاد وجود نداشت و اگر قیام هشتوژن بواسطه فتوسنتز شکل نمیگرفت طبیعتی جز طبیعت هشتوژن گرا داشتیم... یک طورایی باید گفت حکومت هشتوژن در جهان مسلمات خوب زیادی دارد و اگر نبود طبیعت اینی که الان بود نبود...

در طبیعت سلامت هست! چرا؟ به سبب همین هشتوژن! زیرا گیاه میداند اگر خیلی تولید مثل بکند به عشقش که تکامل است نمیرسد! زیرا میداند اگر خیلی تولید مثل کرد هوا پر از اکسیژن میشود و دی اکسید کربن که سخت در طلبش است از بین میرود... پس گیاه خودش را شیرین و خوش خوراک برای خورندگان میکند تا مبادا کربن دی اکسید هوا از بین برود. اگر قیام هشتوژن نبود شاید طبیعت مهربان نمیشد... شاید موجودات به روش های دیگر تنفس میکردند و دیگر نیازی به تنظیم کربن دی اکسید در هوا نبود... الله اعلم ولی در کل دارم بیش از حد شعر فرضی علمی میسازم ولی به نظرم لازم است زیرا بقیه باید جرات کنند از این شعر ها بگویند و مطالب خواندنی بسازیم زیرا این به خلاقیت دانشمندانه کمک میکند...

عنصر نهم: نهوژن یا فلوئور

آیا نهوژن عنصر امام رضا است؟ در این زمینه دانش وسیعی ندارم... نهوژن سردسته جدا افتاده از سمت آبوژن در سمت دووژنگرایی شدیدا طالبانه است. (دووژنگرایی طالبانه همان میل اتم ها به گرفتن الکترون میباشد و نوع دووژنگرایی طالبانه با اسم هالوژن در علم کیمیا تصریف شده است) نهوژن واکنشپذیر ترین هالوژن است... تنها سرنخ خوبی که هست اینست که میدانیم رضوان آنقدر واکنش پذیر است که با تمام زبان ها همپوشانی میکند و به نوعی زبان رضوان در فهم و درک و حتی در حقیقت و حتی در زبان واکنش پذیری بسیاری دارد. شاید این دو واکنش پذیری اثر خوبی باشد ولی بیشتر از این شعر علمی-تقلبی ندارم چون تفسیر رضوان ساده نیست...

عنصر دهم: یکوصفروژن یا نئون

آیا دهوژن عنصر امام جواد است؟ آن جواد اصلی یعنی همان منطق ادامه یابنده تا الله! زیاد از استفاده دهوژن اطلاعاتی نیست جز اینکه نجابتی که دارد توسط تمام اتم ها خواستنی است و اصل اصالت اکتاو و گرایش به هشت از فاصله دووژن تا دهوژن است که معنا میگیرد. من سرنخی دستم نیامد تلاش کردم چیز کلی بهتری دستم بیاید نیامد...

عنصر یازدهم: یکویکوژن یا سدیم

آیا یکویکوژن عنصر امام هادی است؟ چیزی مشخص نیست و به نظرم دیگر عملیات تشاعر به دلیل پیچیدگی ها متخلخل است و نمیتوانم شعر خوب و کلی ای از علمم خارج کنم... شاید سدیم را هنوز نشناخته باشیم... یا من نمیشناسم الله اعلم...

عنصر دوازدهم: دویکوژن یا منیزیم

آیا دویکوژن عنصر امام عسکری است؟ چون هیچ چیز دیگر از همان امام رضا دیگر به خوبی خوب مشخص نیست نمیتوانم چیز از نظر خودم خفنی بگم شرمنده...

عنصر سیزدهم: سویکوژن یا آلومینیوم

آیا سویکوژن عنصر امام مهدی است؟ اولین فلز درست حسابی است که در صورت آلیاژ شدن خیلی کاربرد دارد و این یعنی میتوان به رابطه این عنصرها امیدوار بود... ولی این امید بسیار کمرنگ است... اگر کسی گفت بعد از عنصر کاظم، یا عنصر اکسیژن اوضاع خیلی قاراشمیش برای شعر های ساده و ابتدایی است بیراه نگفته است زیرا دانش بشریت در این حدود پخته نیست که این چیزها را بفهمد...

سوال) اگر آلومینیوم عنصر امام مهدی است چرا برای بدن مضر است؟ داداش اینی که تو میگی شعر بی محبت است و شعر بی محبت جایی در دیوان ما ندارد! همین آلومینیوم طی شرایطی میتواند برای بدن مفید باشد... در ضمن همه چیز برای خوردن یا دارو نیست، آلومینیوم در صنعت استفاده بیشمار دارد!

عنصر روحیه من) من در جدول تناوبی دقت کردم و با هیچ عنصری به اندازه فرانسیم در زمینه روحیات همزاد پنداری نکردم! بسیار واکنش پذیر هستم و بسیار ناپایدار...

در کل این علم شاعرانه ای که رقم زدم از فال زدن به ماههای سال در شخصیت شناسی خیلی بهتر است... مثلا فردی بیاید بگوید این فرد روحیه اش آلومینیومی است خیلی بهتر به دل مینشیند که یکی بگوید متولدین ماه فروردین فلانند... آقا تو تا حالا دیدی ماه فروردین به ماه اردیبهشت جوش بخورد چه میشود؟ این حرفها کنتور ندارد و شعر درست حسابی ازش خارج نمیشود و به نظرم خنگولیسم محض است...

ولی فردی بیاید و بگوید من با کربن خیلی همزاد پنداری میکنم... اینجا یعنی یه چیزهایی از شخصیتش دستمان می آید! ولی اگر بگوید من با فروردینی ها همزاد پنداری میکنم مغز عالم و دانشمند هنگ میکند و جز ابهام چیزی نمیفهمد... حق هم دارد... چون قوری برتراند راسل سندیتش در همان اندازه است...

عرفانحضرت فاطمه
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید