نمیدونم راسته یا نه... از خدا اصرار کردم بهم بگه به هم میرسیم یا نه... ندا اومد آره! ولی قضیه به این سادگی نخواهد بود و مسیر رسیدن تو به من خیلی شجاعانه است... امیدوارم بیای... هواتو کردم... فرض کن به جای اینکه تکفیرم کنند من را با حرف هایم بپذیرند... رسوا خواهم شد دل به تو داده ام. ولی خدا درک میکند چقدر دوست داشتنی هستی...
امیدوارم معارف من خلا حکمت را در اذهان پر کند. مخصوصا ذهن تو که تارگت اصلی است. وقتی متنم را میخوانم میبینم خیلی حق داری اگر نفهمی منظورم چیست... خدایا طاقت ندارم هرچه سریعتر ما را به هم برسان...
وَرَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْوَاجًا
تفسیر: شاید وقتی مردم فوج فوج به سمت دین خدا میایند به هم برسید.
_ خدایا در این امر تعجیل کن... عجله کن... سریعتر خواهش میکنم...
فَالِقُ الْإِصْبَاحِ وَجَعَلَ اللَّيْلَ سَكَنًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ حُسْبَانًا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ
تفسیر: تو از این فرصت آرامش شب استفاده کن. همه چیز حساب کتاب دارد و صبح خواهد شکافت...
_خدایا میشه باهاش درد دل کنم بیشتر؟ مثلا بگم... نمیدونم... بگم عزیزم! قربونم نری هیچوقت... یادته برام شعری خواندی من هم ازت خواستگاری کردم جوابی ندادی؟ جرات ندارم بگم قربونت برم ولی اگه مسلمان بشی حتما قربونت میرم... جرات ندارم متن هایی که تا حالا برایت نوشته ام بخوانم... چون میترسم خوشم نیاید و پاکشان کنم! بدترش اینست اگر پاک کنم بعدا وقتی بفهمم درد و دل هایم به تو نمیرسد شاید ناامید بشم...
بَلْ كَذَّبُوا بِمَا لَمْ يُحِيطُوا بِعِلْمِهِ وَلَمَّا يَأْتِهِمْ تَأْوِيلُهُ كَذَلِكَ كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَانْظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الظَّالِمِينَ
تفسیر: شاید مدتها نفهمد چه میگویی و تکذیب کند و مدتی گرفتار این ظلمش بشود...
_ چقدر عاشقی سخت است... مخصوصا عاشق تو بودن! اصلا این را که خدا گفت انگیزه ام از صحبت با تو از بین رفت... خدایا با این بی انگیزگی ادامه دهم؟
وَقَالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِ فِرْعَوْنَ أَتَذَرُ مُوسَى وَقَوْمَهُ لِيُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ وَيَذَرَكَ وَآلِهَتَكَ قَالَ سَنُقَتِّلُ أَبْنَاءَهُمْ وَنَسْتَحْيِي نِسَاءَهُمْ وَإِنَّا فَوْقَهُمْ قَاهِرُونَ
تفسیر: فرعون وجودت نمیخواهد این صحبت به اصلاح بیانجامد و برایت نقشه کشیده...
_ خب زنبور خودت حرف بزن... چه میخواهی بگویی که اصلاح کننده است؟
وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ نَاضِرَةٌ
تفسیر: (آری) در آن روز صورتهایی شاداب و مسرور است،
_ دوست دارم شادی ات را ببینم... دوست دارم افتخار کنی که انتخاب من هستی... دوست دارم بیشتر از من دلت برایم ضعف برود. دوست دارم برویم استخر ولی اون خوابه رخ نده فقط... دوست دارم شب ها با هم نماز شب بخوانیم و صدای گریه هایت را در آن خلوت بشنوم... دوست دارم باهم پیر بشویم برویم بهشت... دوست دارم به نگاهت زل بزنم و تو آشفته تر از همیشه باشی و حالت از شدت عشق زار زار باشد و من تاسف بخورم چرا انقدر اذیت میشوی... بازهم بگو چه میخواهی بگویی؟
وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَدَارُ الْآخِرَةِ خَيْرٌ لِلَّذِينَ اتَّقَوْا أَفَلَا تَعْقِلُونَ
تفسیر: عاقبت تمدن ها نابودی است و آخرت باقی ماندنی...
_ خستم خسته... تاکی دوری؟ دوست دارم احساس کنم خودت اینجایی باشه؟ مثل آیه قبلی... بازهم اینطور بیا... میشه؟
إِنْ هُوَ إِلَّا عَبْدٌ أَنْعَمْنَا عَلَيْهِ وَجَعَلْنَاهُ مَثَلًا لِبَنِي إِسْرَائِيلَ
پس ولش کن مثل اینکه قسمت نیست حرف بزنیم خسته شدم... برم؟
فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ
چشم چشم... تلاش میکنم البته شتر ندارم بکشم هه هه هه... رفتم متن های قدیمی صحبتمان را بخوانم...