لقمان حاجی زاده
لقمان حاجی زاده
خواندن ۲۵ دقیقه·۱ ماه پیش

نجوایی از معرفت نفس

امشب خوابی دیدم که نوعی نجوا از معرفت نفس بود. قشر خودم را دیدم، در شهرهایی شلوغ و پر از جاده، شهر زیبا و حتی گاه دارای خرابی ها مثل همین تهران... به سمت صحبت من متمایل شدند ولی وقتی شنیدند از علی میگویم و خواستار ملاقات علی هستم متفرق شدند. در میان شهر قشر خودم مدت زیادی گشتم و بیشتر یک فیوجیتیو فراری از قانون بودم تا شهروند. در حالی که کشور نفس متعلق به من است ولی مثل اینکه داخل خواب نوعی فیوجیتیو فراری به حساب می آمدم.

در میان خواب به مدتی کوتاه امام زمان که یادم نمیاید دیدمش یا خیر ولی صحبتی داشتیم که یادم نیست قرار شده بود به من ماموریت هایی بدهد تا در نهایت طی الارض به من بدهد! یکی از این ماموریت ها نصب چیزی روی دکل های آمریکا بود که در آسمانی بسیار مرتفع و پرباد باید نصب میکردم. تعبیرش به نظر اینست که آمریکا که یک قله نفس قاسط است را دارم در زمینه مخابرات ذهنیت یا هرچه دستکاری میکنم.

قشرم اهل جشن گیری زیاد بودند، نمیدانم این قسمت خواب تعبیر دارد یا خیر شاید القای شیطان باشد یا خیر... عده ای از زندگی داخل شهر خسته میشدند و با یک قاچاقچی منحرف پناهنده به محله ای بهتر میرفتند و آن قاچاقچی شهری قانونی داشت که داخلش موجودات خنگ و در حد ان پی سی بازی ها نگه میداشت ولی لای این ان پی سی ها پناهندگانی بودند که سعی داشتند داخل این محله بهتر زندگی کنند اما پلیس منطقه میخواست آنها را برگرداند. در نهایت سگ مانندی (جن؟) آمد تا پناهنده را از ان پی سی شناسایی کند و فرار کردیم (دیگر با خواب همراه بودم و فیوجیتیو فراری نبودم شاید دستگیرم کردند نمیدانم) در نهایت به داخل کانالی بزرگ از آب که خشک بود رفتیم و زیر یک پل مخفی شدیم... یک نفر که به نظر مادر می آمد سه رنگ به من تزریق کرد و من شکایت میکردم که درد دارد! او هم تزریق را میکرد و صحبت میکرد تا بیخیال شوم...

حال از خداوند سوال دارم، آن کسی که خودش را مادر جا میزد از اجداد مادری واقعی من بود؟

فَإِذَا انْسَلَخَ الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَخُذُوهُمْ وَاحْصُرُوهُمْ وَاقْعُدُوا لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ فَإِنْ تَابُوا وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ فَخَلُّوا سَبِيلَهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ

یا از کسانی بود که مادر ایمانی و دینی من به حساب می آمد؟

لَا يُسْمِنُ وَلَا يُغْنِي مِنْ جُوعٍ (اصلا و ابدا چنین مادری نبود)

یا اینکه این موجود یکی از مادران قشر من بود که در نفسم جا دارد و زندگی میکند و موجودی کیومرث ذات است.

لَا يَأْكُلُهُ إِلَّا الْخَاطِئُونَ

یا اینکه این موجود از قشر شیطان بود و خودش را به عنوان مادر جا زده بود و داشت جنون تزریق میکرد؟

وَوُضِعَ الْكِتَابُ فَتَرَى الْمُجْرِمِينَ مُشْفِقِينَ مِمَّا فِيهِ وَيَقُولُونَ يَا وَيْلَتَنَا مَالِ هَذَا الْكِتَابِ لَا يُغَادِرُ صَغِيرَةً وَلَا كَبِيرَةً إِلَّا أَحْصَاهَا وَوَجَدُوا مَا عَمِلُوا حَاضِرًا وَلَا يَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَدًا

میگوید بله تعبیر همینست... تعبیر سه رنگ روحیه شیطنت و محیط تماس با اجنه بود...

علت اینکه گاه دوست دارم علیه دستورات صریح خداوند عمل کنم باید همین رنگ هایی باشد که به قرینم که یک کودک گمراه است (این قرین باید یکی از قدرتمندان قشر خودم باشد. قدرتمندترین افراد قشر خودم ها هستند و میتواند کودک درونم باشد.) و با شیاطین دوستی میکند و فکر میکند مادرش هستند یا غیره! هست... چون در اصل خودم تمایلی به عمل علیه دستورات خداوند ندارم اما مغناطیسی قدرتمند نمیگذارد به سمت هم آوایی با دستورات خداوند بروم... این تاویل از حدیث خواب درست است؟

لِيَحْمِلُوا أَوْزَارَهُمْ كَامِلَةً يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَمِنْ أَوْزَارِ الَّذِينَ يُضِلُّونَهُمْ بِغَيْرِ عِلْمٍ أَلَا سَاءَ مَا يَزِرُونَ

نه تنها بله بلکه با استدلال به نهایت تاویل کمک هم شد...

این قرین در روز قیامت بار سنگینی خواهد داشت و به همین خاطر که بدون علم (به اینکه مادر پدر واقعی اش کیست) من را گمراه میکند قرار است جواب سختی ببیند.

این قرین ها از کجا متولد میشوند؟

وقتی شیطان میفهمد شما در حال گمراهی هستید ولی استعداد رشد دارید، شروع به فرزند زدن داخل روحیه شما میکند و این فرزندان را تحت قیومیت و تربیت خودش قرار میدهد. ماده تربیت این فرزندان گناهان گذشته شما هستند و بعد از مدتی که توبه میکنید این فرزندان عامل شیطان میشوند و میخواهند شما را به داخل زندگی مطلوب شیطان که عادات گذشته تان بود برگردانند. این فرزندان در نهایت لشکری از خودتان هستند و به مرور بعضی از این فرزندان همراهی بیشتری در زندگی با شما خواهند داشت. بعضی فرزندان شیطان خیلی موفق میشوند و تبدیل به قرین های برتر در روحیه شما میشوند. سپس شیطان به داخل آنها محیط تماس یا همان طناب عروسک خیمه شب بازی خودش را تزریق میکند و آنها در زمانی که شروع به مسیر توبه میکنید در بزنگاه ها توسط طناب های شیطان کشیده میشوند. قرین درد زیادی میکشد ولی توسط کثافت های ذهنی داخل ذهنش توسط اجنه تسکین داده میشود اما با اینهمه اگر تحمل درد در شما از تحمل قرینتان بیشتر بشود بعد از مدتی قرین دیگر تحمل نمیکند و شما را رها میکند و میرود یک گوشه و به درد خودش میپیچد... سپس پلیس روحیه بعد از مدتی قرین هایی که دیگر توسط روح شما تغذیه نمیشوند را از بین میبرند. برای اینکه این قرین ها از بین بروند سه راهکار دارید:

تشنگی (آنقدر تشنه باشیم که تشنه باشیم ولی به سبب کم آبی آسیب نبینیم... پلیس روحیه دیگر آب را داخل روحیه شما سهمیه بندی میکند و به هر قرین و خودتان سهم مشخصی نسبت به بهره برداری از نور انرژی های ضدیدتی میدهد. خیلی از قرین ها تحمل تشنگی را اصلا ندارند و پس از اینکه مدت کوتاهی تشنگی میکشید از روح بدن شما فرار میکنند. خیلی از قرین ها به سرسختی خودتان هستند و بعضی قرین ها از شما سرسخت تر هستند. برای همین زیاده روی در تشنگی فایده ندارد! آنها تا حد مرگ تشنگی را تحمل میکنند زیرا میدانند اگر شما بر اثر تشنگی بمیرید آنها نخواهند مرد! (شاید هم بمیرند ولی جان بر کف هستند که به نظر بعید می آید!) اما خوشبختانه بخش زیادی از قرین ها به محض تشنگی از شما فرار میکنند. برای همین است بعضی متخصصین تغذیه شیطانی میگویند روزانه دو لیتر آب بخورید. زیرا باعث میشود قرین های شیطانی تشنه نمانند و در از بین بردن قلب شما قلبتان غریب گیر کند و تا حد مرگ آسیب ببیند. برای همین بیش از حد آب خوردن قلب را میمیراند... در کل تشنگی چیز خفنی نیست ولی خیلی قرین ها را به فنا میدهد. متاسفانه من علم به اینکه چقدر آب کم بخورم سالم میمانم ندارم ولی میدانم وقتی تشنه نیستم ابدا نباید از روی تفریح مایعات بخورم.

پروردگارا اگر با شوری خودمان را تشنه کنیم، آنوقت میتوانیم آب زیاد بخوریم؟ یعنی آیا ملاک تشنه بودن است یا کم آبی؟

قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالطَّيِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِيَ لِلَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا خَالِصَةً يَوْمَ الْقِيَامَةِ كَذَلِكَ نُفَصِّلُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ

پاسخ اینست که مسلما تشنه بودن مهمتر است و میتوانی هرچقدر خواستی آب بخوری و مسئله ای نیست... نفس باید تشنه باشد تا قرین آسیب ببیند این یعنی سوپ و آش و چنین چیزهایی میتوان خورد...

البته یک عده نمیتوانند این راهکار را عملی کنند، مثل پیاده روی اربعین که اگر مدت کوتاهی آب کم بخورید گرما زده میشوید... مثل بیماران کلیوی که نیاز به آب زیاد دارند. مثل افراد ورزشکاری که زیاد عرق میکنند و مثل افرادی که بدنشان بیش از حد طبیعی آب لازم دارد که دیگر نمیدانم... پس در زمینه تحمل تشنگی نیازمند علم دقیق به سلامت خودتان دارید...

پروردگارا آیا علم من به تحمل تشنگی خودم را کفایت میکند؟

قَالَ إِنِّي لَيَحْزُنُنِي أَنْ تَذْهَبُوا بِهِ وَأَخَافُ أَنْ يَأْكُلَهُ الذِّئْبُ وَأَنْتُمْ عَنْهُ غَافِلُونَ

تشنگی در نهایتش خیر است ولی گرفتاری هایی نیز دارد زیرا علم کاملی به آن نداری...

طبق این گفته نمیتوانم در زمینه تشنگی به افراد دیگر دستور بدهم زیرا علمم کامل نیست و به درد خودم میخورد...

گرسنگی پلیس روحیه خیلی از قرین ها را به سبب گرسنگی دفع میکند ولی با اینهمه همه قرین ها در این زمینه کم تحمل نیستند... قضیه گرسنگی مثل تشنگی است و نباید طوری گرسنه شویم که الکترون های روحمان نیرو نگیرند و روحمان که از الکترون نصیب دارد آسیب ببیند و گرفتار آسیب های روحی بشویم... ولی گرسنگی طبیعی خیلی از قرین ها را از جسم شما جدا میکند و آنها تحملش را ندارند و شما را در زندگی تان رها میکنند تا بتوانید به اراده خودتان زندگی کنید...

کم خوابی و میل به خواب ابر قدرت ترین پلیس روحیه در ذات من یکی است. قرین ها را به شدت پس میزند زیرا قرین های من تحمل کم خوابی ندارند و بعد از مدتی کاملا از من جدا میشوند و من طبق روحیه ام عملکرد پیدا میکنم. شاید تشنگی را تحمل کنند شاید گرسنگی و تشنگی را تحمل کنند ولی وقتی به تشنگی گرسنگی و میل به خواب میرسند دادشان در می آید و رهایم میکنند. تا جایی که روحم شروع به تسخیر کامل بدن من میکند و میتوانم در بدنم به واسطه نماز یا قرآن یا از این قبیل مسائل تحولاتی عجیب ببینم!

در نهایت وقتی اعمال خوب و الهی انجام دهید قرین های قدرتمند شروع به تربیت شدن میکنند و اگر خیلی در بندگی پیشرفت کنید قرین های قدرتمند به جای خدمتگذاری به شیطان خدمتگذار شما میشوند. چرا؟ زیرا وقتی تربیت الهی میگیرند به ائمه که داخل نفس ما به صورت مجرد فعال هستند متمایل میشوند و آنوقت اگر امام بگوید طبق میل روح و طبق میل ودیعه محمدی مجرد باش (من) هرچه از آنها بخواهید برایتان انجام میدهند.

قرین الصلاة : یکی از قرین های قدرتمند در نفس مجرد شما است و به سادگی رشد میکند. کافیست نماز اول وقت بخوانید و هیچوقت نمازتان برای مدت طولانی قضا نشود و هر نماز مستحبی که بخوانید رشد خفنی میکند! منتهی مراتب این قرین آرام آرام قوی میشود و تنها کاتالیزور خفن تشنگی و گرسنگی و میل به خواب است که باعث میشود همان ماه اول این قرین شروع به تربیت های خارق العاده کند... منتهی تربیت این قرین راحت به قهقرا میرود. نه حتی این... بلکه ملائک گاه از قصد شما را برای نماز صبح بیدار نمیکنند که مبادا این قرین شما تربیت شود و شما بدون اصلاح بقیه قرین هایتان احساس غنا بکنید که آفت بزرگی است! اگر این قرین تربیت شود مثل قلب قدرتمند میشود و مسئله اینجاست که اگر خیلی قوی بشود بیماری های روحی شما تحت الشعاع قرار میگیرند و دیگر حسشان نمیکنید و در نتیجه آدم خیلی خیلی بهتری نمیشوید. مثل کسی که در باشگاه جلو بازو زیاد بزند و این بازویش خیلی قوی بشود اما ساعد ضعیفی داشته باشد. در وزنه زدن رشد میکند ولی هنگام زورآزمایی حقیقی کم می آورید زیرا خیلی جاها باید ساعدتان قوی باشد که حریف را زمین بزنید!

قرین چگ (عقلی): این قرین ها به علوم عقل پرور تمایل دارند و استعداد زیادی در این زمینه میسازند. اگر نگاهتان به روبرو و پشت سرتان در مفاهیم علمی قوی باشد این قرین رشد خفنی میکند...

خود چگ در نفس شما هست و نیازی به قرین ندارید تا آن را حس کنید، پیشروی نفس در چگ تا جایی میرود که تیزبینی در مسائل علمی پیدا میکنید... اما بازهم مراقب باشیم قدرت در این زمینه باعث نشود از بقیه قدرت ها غافل بشویم... چگ آشیل پیش برنده شما در مشیت است و خیلی به کمک می آید. میتوانید با قدرتمند کردن آن توسط رویا آینده خودتان را حدس بزنید یا اینکه ببینید چه میشود!

اگر در زندگی تان به یافته های چگی عمل کنید و چگ ملاکتان ابتدایی تان در همه امور باشد، به عقل میرسید و بعد از اینکه به عقل رسیدید به مرور قرین چگی ها در همراهی نفس شما به تربیت میرسند و اگر در این زمینه پیشرفت کنند کمک حال شما در زندگی تان میشوند و میتوانید مثلا آینده را در رویا هایتان ساده تر ببینید یا اینکه چشم برزخی تان باز میشود... یکی از آسیب های قرین چگ اینست که اگر با شما همراهی کند و چشمتان باز بشود با دیدن مسائل اذیت بشوید و خیلی ها ترجیح میدهند این قرین را به تنهایی قدرتمند نکنند. ولی اگر قرین های دیگر نفستان قدرتمند بشوند قدرت زیاد این قرین آسیب زایی اش برطرف میشود. مثل کسی که عضلات شکم و سینه قوی داشته باشد ولی عضلات کمرش ضعیف باشند. اگر بدنشان فشار موازی ببیند ممکن است کمرشان آسیب ببیند. در کل کسی که ملاکش خداوند است خیلی دلش بخواهد قرین چگ او قوی بشود و در خدمت او قرار بگیرد! زیرا دیگر انجام گناه به سختی شکنجه های طاقت فرسا میشود! چه چیز از این بهتر؟

سوال) چرا شیطان در بدن ما قرین الصلاه و قرین چگ میسازد؟ و چطور میسازد؟ شیطان در دی ان ای روحش قرین الصلاه پیشرفته ای دارد و قرین چگ نیز همینطور... اما معمولا هرکسی را با این قرین ها همراه نمیکند زیرا میداند اگر این قرین به رفاقت با فرد مورد نظر برسد آن فرد پیشرفت زیادی در مسائلش بواسطه آن قرین ها میکند و زندگی دنیایی خوبی خواهد داشت. زندگی ای که خود شیطان از آن محروم است... همچنین اولیا الله نیز دوست ندارند افراد به قرین های قدرتمندی در این زمینه برسند زیرا نفسشان در اثر حمایت شدن از قرین های قدرتمند تنبل میشود. پس در نتیجه هم شیطان دلش نمیخواهد به کسی از این قرین ها بدهد هم اولیاء...

سوال) پس نفس الصلاه و نفس چگ چه میشود؟ درست است، آنها سرجایشان هستند ولی مدیریت نفس داخل ضدیدت (زبان چهارم و پنجم تشریح شده در زوپ3) توسط الله صورت میگیرد. یک سری از پارتیکل های نفس روحی شما قشر شما هستند، آن موجوداتی که پارتیکولاریتی داخل نفس شما دارند و داخل نفستان تغذیه میشوند گاه به دلیل اینکه در همان حیطه رفتاری میکنند که به شما کمک میکند توسط رفتار عادلانه خداوند به سمتی داخل نفستان انتصاب میشوند. فرض کنیم شما در نفستان علم به ده مسئله دارید، شیطان میبیند در این مسئله علم به یازده مسئله دارد یا اینکه شما در نفستان اطلاعات غلط راجع به یک پدیده دارید اما شیطان اطلاعات صحیح راجع به آن پدیده دارد. برای همین شیطان گاه در خواب می آید و با شما مناظره میکند و وقتی میفهمد علمش از شما بیشتر است به پیشگاه خدا یا ملائک میرود و میگوید اینجای نفس غلط کار میکند پس لطفا فرزند من را که از روحیه او ساخته میشود به جای نفس او در این زمینه بپذیرید. اگر ایرادش وارد باشد خداوند یا ملائک اجازه میدهند شیطان از آن تکه گوشت داخل روحیه تغذیه کند و وقتی تغذیه میکند تولیداتش را که برتر از تولیدات شما هستند اما نفوذی از جانب شیطان هستند رها میکند. مثل قضیه پیجر در لبنان، لبنانی ها بلد نیستند یک پیجر که کارشان را راه بیاندازد بسازند و در دادگاه ذهنیت سید حسن نصرالله میروند و میگویند ببین پیجر ما بهتر از پیجر ساخت وطن کار راه می اندازد. اینجا سید حسن حکم میکند پیجر نفوذی به داخل سیستم بیاید و شیطان در موقعیت مناسب آن پیجر را منفجر میکند. در زمینه نفس نیز چنین است، قرین به داخل ما میفرستد و قرین همه چیز را به سمت روبراه شدن میبرد و در موقع مناسبی که نوبت توبه شما است شیطان قرین را با طناب بیرون میکشد و اگر دردش را تحمل نکنید به داخل چاه تصمیمات شیطان می افتید و اگر دردش را تحمل کنید آن تولید شیطان از شما کنده میشود و قرینتان درد شدیدی تحمل میکند! مثل اینکه ریه اش را از داخل بدنش بیرون بکشند و بعد از آن نفس شما شروع به تولید ریه داخلی میکند و در زمینه ریه از شیطان بی نیاز میشوید. دردی که شما وقتی عضو قرین از شما کنده میشود یک چزیدن مختصر است ولی دردی که نفس قرین در این عملیات میکشد به مثابه کنده شدن یک عضو حساس از بدنش است. اگر روحمان را در این جهان حس میکردیم مطمئنا مبارزه با شیطان به مثابه کوه کندن میشد! زیرا تمام این عضو کندن ها در عالم برزخ دقیق حس میشوند... برای همین است دنیا مزرعه آخرت است زیرا توجه ما منعطف به جسم مادی است و خیلی دردها را نمیکشیم که اگر بکشیم هدایت مشکل میشود...

نفس الصلاه چیزی است که مثلا کارخانه های خود حزب الله میسازند و عملکرد خودتان است. مسلما نسبت به جنسی که شیطان تولید میکند ضعیف تر است پس همیشه سعی کنیم حفاظت اطلاعات داشته باشیم تا مبادا شیطان بفهمد ایرادی در نماز خواندن داریم... که اگر بفهمد نفس الصلاه را میخورد و تولیدی میکند که در بزنگاه ها اذیت میشوید. خیلی از ماها نفسمان توسط شیطان تغذیه شده است و بسیاری اعضای پازل روح ما با تولیدات شیطان پر میشوند. اما حتی المقدور بهتر است تلاش کنیم آتو دست او ندهیم و دیدگاههایمان را زود منتشر نکنیم و وقتی علمی هستند یا ضرورت خاصی در زمینه پیشرفت برایشان احساس میکنیم آنها را بسازیم با حسن ظن به الله... و بدانیم کید شیطان خیلی ضعیف است و چیزی در حد خودزنی است اگر به سمت الله فرار کنیم. اگر حزب الله پیجر خودش را بسازد دیگر شیطان نفوذی نخواهد داشت اما اگر مردم حزب الله غر بزنند و بگویند این جنس آشغال چیست به ما میدهی و به ما جنس اروپایی بده اینجا کید شیطان عمل میکند و پیجر هایش را وارد سیستم حزب الله میکند و در موقعیت مناسب به حزب الله لطمه میزند.

نفس چگ نیز همین است. شیطان به مسائل دید برزخی دارد به سبب عباداتی که کرده، برای همین اگر در زمینه معقولات حرف ناصحیح بزنید و داخل گوشت روحیه تان بکنید شیطان وقتی خواب هستید آن گوشت را میخورد و تولید خودش را مینشاند و شرط اینکه تولید خودش را بگذارد اینست که از آن اطلاعات غلط رهایی پیدا کنید، در نتیجه نفس چگتان به جای خودساخته بودن پر از قرین ها میشود. چه بسا نفس ما پر از قرین ها است و در بزنگاه های توبه حالت چزیدن را تجربه میکنیم... مثلا به طرف میگویم به دلیل این استدلال های متقن به سمت اسلام بیا اما او ناگاه قفل میکند و نمیتواند جلو بیاید زیرا قرین هایش در این بزنگاه او را میچزانند. گاه میشود آنقدر آن فرد میچزد که به زمین و زمان فحش میکشد چه بسا آن کسی که در تعقیب میمون ها به داخل چاه افتاد تحمل نکرد و فحش کشمان کرد. (در آینده اتفاق می افتد) اما اگر در مسیر چزیدن به سمت خدا فرار کند در مدت کوتاهی کید شیطان برداشته میشود و عضو تولیدی شیطان یا همان قرین کنده میشود و دردی که شما تجربه میکنید نسبت به درد قرین چیزی نیست!

قرین آژ (دل): اکثریت ما این قرین را داریم. ولی مردم بدجوری داخل این قرین گاوشان زاییده است. اساس مشکلات آفرینش نیز از همین قرین مشتق شده اند و انتگرال تمام مصیبت های بشریت از این قرین است که جهال فقط آن را به جهل میشناسند. در حالی که جهل جهل نیست، یعنی دکور ذهنیت بشریت (خارج از علوم سه گانه یقینی ایمانی عقلی) از این مسئله غلط بوده است تا امروز...

حسن ظن به الله اگر کمال داشته باشد طوری این قرین را از وجودتان میکند که نمیفهمید بوده یا نه... با اینهمه یکی از قدرتمندترین ابزار شیطان است. اینکه دلخواه هایتان در هر لحظه چیست خیلی مهم است... اگر دلخواه نفستان بیش از حد شیطانی باشد شیطان به آن دست نمیزند و حتی شما را در یارگیری استفاده میکند و به شیاطین انسان تبدیل میشوید و کسی میشوید که قرین های شیطانی برای دیگران میسازد. البته نه آزادانه همچون شیطان، کارتان مثلا مثل شاهین است که در لابه لای مدارهای علمی چهارتا مدار شیطانی وارد نفستان میکند و اگر انرژی اعتقاداتتان طوری باشد که بپذیرد گاه شما را از شیطان شیطان تر میکند. یا اینکه در مقابل شیطان آسیب پذیر میکند. در مجموع کسانی که از گرایش به مذهب حقیقی مردم را میترسانند یا شیطانند یا شیطان پرست و حالت سومی ندارد. البته اکتفا به تصورات دکوری مذهب حقیقی در جهان با گرایش به مذهب حقیقی تفاوت دارد. هم اکنون مذهب حقیقی در جهان به صورت واقعی در آسمان قابل دیدن است و من در زوپ 3 نمایشش دادم ولی چیزی که اکنون دارد تبلیغ میشود بخش اعظمی از آن تصورات دکوری از مذهب حقیقی هستند که به صورت هست و نیست مذهب حقیقی به حساب می آیند. یک عده ای با تحقیق بسیار عجیب و غریب و پر از اوراد عجیب تر از تحقیقاتشان به نتایجی رسیده اند که به آن میگویند فقه و تعریف عجیب و غریبی از فقه در سرشان دارند که خودشان سر در نیاورده اند ولی با همین متد توانسته اند ذهنیت خودشان را در تحقیق در مذهب حقیقی از تنبلی بیرون بکشند! بله درست است چیز درست درمانی سراغ ندارند الا اینکه فقط دیگر تنبل نیستند... اساس اهمیت تحقیق در دین نیز همینست، به ندرت باعث میشود به چیز درست درمانی برسی و شاید معدود پدیده هایی مثل علامه حسن زاده یا خودم نتایجی داشته باشیم ولی اهمیت اصلی اینست که در نگاه به دین باید جهاد داشت و تنبلی را باید کنار گذاشت...

البته با اینهمه قرین آژی سورس کد بسیار پیچیده ای دارد، مثل هوش مصنوعی که با مطالعه مداوم به فهم میرسد سورس کد آژ معمولا با دل دادن به کارها و فعالیت ها تنظیم میشود برای همین حسن ظن به الله وقتی کافیست که به عملیاتتان نفوذ کند. نمیشود فردی بگوید من به خداوند حسن ظن دارم اما هرچه میکند از روی سوءظن باشد. سورس کد آژی اینها را ثبت میکند و مثل یک درخت بیرون میکشد و میگوید با اینکه تو صد کمربندی در شهرت ساختی ولی ترافیک اصلی از یک جاده خاکی قاچاقی دارد صورت میگیرد... پس معیار اصلی ترافیک فرد است نه مهندسی شهرسازی او... شاید عالم برجسته ای باشد ولی در عمل زیرآبی میرود. دل این ها را ثبت میکند و بر اساس آن یا نفس یا قرین در انسان وظایف او را به عهده میگیرند. اگر کسی خودش به خودی خود عملی کند سورس کد آژی نفسی میشود و اگر غیر ارادی عملی در او صورت بگیرد سورس کد آژی قرینی میشود. افرادی که عملشان کاملا درست است و به عبارتی بنده مخلص هستند، قرین پذیری از سمت شیطان نمیتوانند داشته باشند در نتیجه قرین های آنان ملائک میشوند زیرا حتی چنین افرادی از محیط های غیر ارادی در روحیه خودشان مبرا نیستند.

حتی در جادوگری سورس کد های جهل به افراد تزریق میشود و باعث میشود آسیب های روحی شدیدی حاصل بشود نه تنها این بلکه نفوذ سورس کدهای جهل از طریق نامذهب (سنتبازان یا اطلاعات پرستان) هم ممکن است رخ بدهد، در کل سورس کد آژ چیز ساده ای نیست و نباید به هرکسی در مورد آن اعتماد کرد. تنها مذهب قابل اطمینان مذهب پیروان اسلام یا همان تشیع است...

قرین سری بی فاصله از خدا) کسی که خط کش رغبت به معاد حقیقی در ذهنش نباشد از این قرین ها به پستش زیاد میخورند. معاد فقط جهانی که در آن بازخواست میشویم نیست و پیچیده تر از این حرفها است. موجودی که رغبت به معاد ندارد آرام آرام این قسمت های گوشت روحش توسط شیاطین تغذیه میشود و تولید آنها تعفن توده های سرطانی در بدن او خواهند بود و چه بسا شاید خودش یک موجود سرطانی در جامعه و حتی در مقیاس وسیع تر یک حکومت (رژیم صهیونیستی) بشود. در روحیات هر انسان خداوند تعریف مشخصی دارد اگر کسی این تعریف را تغییری مهلک دهد به سرعت شیطان به روحیات او نفوذ میکند.

مثلا از طرف میپرسند آخر آخر قرار است چه چیزی بشود؟ میگوید هیچ... این پاسخ اگر به تپش سلول های روح او برسد مرتب گوشت روحی متناسب با همین هیچ تولید میکند و شیطان از این گوشت تغذیه میکند و بر اساس مواد داخل گوشت و دی ان ای خودش سپاهی از قرین ها داخل او تولید میکند.

سوال) با اینهمه فعالیت های شیطان که به نفع بشریت است؟ بله به نفع آنها هست ولی مثل ارائه گوشی موبایل پر از تصاویر مستهجن به یک کودک شش ساله است... شاید در مواقع اضطرار شدید بتواند به پلیس زنگ بزند و خودش را از یک دزد نجات دهد یا وقتی خطری رخ داد به والدینش خبر بدهد یا اینکه احوال پرسی کند... ولی شیطان چیزهایی داخل دی ان ای خودش دارد که اگر در معرض آنها قرار بگیریم گرفتار ابتلائاتی میشویم که دنیایمان را جهنم میکنند.

قرین منطق) محیط بک اند یا غیب یا همان منطق در یک موجود است. این محیط بسیار پیچیده است و یک حالت نفسانی دارد که از تعلیم و تعلم، تحقیق و حقایق پذیرفته شکل میگیرد و اگر فرد گرفتار جهالت بشود یا قرین های آژی شیطانی در او جولان بدهند به مرور سخت افزار ذهنیت او طوری تنظیم میشوند که علیه منافع خود تمایلات پیدا میکند. مثل سادیسم و مازوخیسم و هزاران بیماری سخت افزاری دیگر... البته گاه میشود پلیس طبیعت داخل بدن یک فرد به دلیل تغذیه غلط یا ژنتیک معیوب یا مواد روانگردان یا مخدر یا ... نفس منطقی اش آسیب ببیند که بحثش در علوم روانپزشکی و روانشناسی مطرح شده است و به آن نمیپردازیم...

کسی که برداشت غلطی از معادلات حقیقی دارد گرفتار این قرین شیطانی منطقی میشود... نه تنها همین بلکه شناخت روال های بدیهی و عدم طبقه بندی از روال های عقلی به صورت ایمن باعث ایجاد فرصت برای شیطان در زمینه ساخت قرین منطق میشود. در نتیجه فرد وقتی پیام منطق حقیقی را میشنود احساس تناقض میکند.

قرین حکمت) تمام بشریت در زمینه حکمت بدوی هستند و حتی شیاطین نیز در این زمینه پیشرفت چندانی ندارند. کوچکترین بهره مندی از حکمت اهلی راهگشا است ولو اگر فرد یک جمله حکیمانه در ذهن داشته باشد و با آن حرکت کند راه صحیح را پیدا میکند. حکمت های مجرد، نرم افزار های ذهنی تصویر دهنده از ذهنیت به سمت ادراک افراد هستند و وقتی به سمت اهلی شدن نروند تمام فضای حاکم بر ذهنیت فرد آنقدر هرمنوتیک میشود که خودش چیزی از دانسته های خود را نمیفهمد. وقتی فرد ذهنیتش تماما هرمنوتیک شود شیطان به سادگی در حکمت فرد دست اندازی میکند و راحت او را به نقطه دلخواهش هل میدهد یا عقب میکشد... (البته رساندن او به آن نقطه دیگر کار خودش نیست زیرا شیطان حکمت چندانی ندارد تا بتواند مطمئنا کسی را به نقطه دلخواه برساند.)

قرین های سری ده گانه (من جمله همان قرین الصلاه) توضیح آنچنان جامع در حدی که تاکنون میشد داد راجع به این قرین ها نیست الا فهم آنها از روی فروع دین اسلام و رمزهایی در زبان دعای توسل و حتی رمز های حروف مقطعه داخل قرآن...

قرین های ناممتاز) اکثریت قرین های ما قرین های ناممتاز هستند. زیرا شیاطین پیشرفت زیادی در این زمینه ندارند و به صورت رگباری قرین تولید میکنند و با آزمون و خطا و روش های تجربی پیچیده کار میکنند. شیطان چیز زیادی از معقولات، مجهولات و اسرار بی فاصله از خداوند و منطق یا حکمت بلد نیست و نیازمند همکاری انسان ها در زمینه های اینچنینی است. پس مهمترین همکاران او در زمینه قرین های ممتاز انسان های مطرح در مسائل علمی هستند که صد لغت علمی بلدند و به ورزیدگی روحی رسیده اند و بواسطه این ورزیدگی اجناس گمراه کننده خودشان را وارد ذهنیت جامعه و حتی شیاطین میکنند. یکی از همکاران او که در قرین حکمت سازی قدرتمند بود بلعم باعورا بود و شیطان هرگز در این حدود نتوانسته است جبهه انسان ها را گمراه کند. در مجموع شیطان خیلی حریف ضعیفی است ولی به دلیل اینکه با رگبار قرین های ناممتاز بسیار به انسان حمله میکند و او را دوره میکند توفیقات زیادی کسب کرده است.

تقسیم بندی قرین ها از لحاظ روحانی

روح شهوت: روح شهوت آنقدر از خودمان است که نمیتوان به آنها قرین گفت ولی رابطه ما با این روح آنقدر که با روح خودمان مستقیم است مستقیم نیست. به نظر می آید روح شهوت قرینی نفسانی است و حالت شرودینگری (یا همان بین دو امر) دارد. به همین علت وقتی آمیزش میکنیم باید همراه جنس مخالفمان باشد آنهم به روشی که آفت های این رابطه گرفته بشود که بسیار پیچیده است و رعایت آنها آنقدر زیاد است که در دین اسلام به نکاح رعایت دوسوم دین گفته میشود.

روح شهوت از پیش برندگان و تحریک کنندگان ثانوی روحمان در زمینه پیشرفت روحانی به سمت پروردگار است... (روح اول روح بدن است)

نگاه آلوده جنسی به هر پدیده که محرم ما در رابطه جنسی نیست باعث ایجاد یک قرین کته کلفت در ریشه ای ترین نهاد ما یعنی قلب ما میشود. البته این قرین شاید از لحاظ تقسیم بندی زنده مثل بقیه قرین ها نباشد و همانطور که پیامبر اسلام میگوید این حرکت مثل تیری زهر آگین از سمت شیطان در قلب است...

رقص و لذت بردن از رقص نیز میتواند درگیر کننده روح شهوت باشد ولی علم زیادی در این زمینه ندارم. اینکه مردم را به زور نگاه آلوده و رقص به سمت همدیگر ببریم روح شهوت را گرفتار آسیب هایی میکند که به نظرم اگر به سمت چنین موضعی رفتیم باید قید تکامل روح از طریق روح شهوت را بزنیم.

در این رابطه نمیتوان نظر قطعی ای راجع به عملکرد شیاطین بدهم ولی در زمینه روح شهوت خیلی کارهای شنیع و پستی مقابل انسان ها انجام میدهند که نمیشود گفت و یکی از عللی که نور آنچنانی نداریم و چون پادشاهان آسمان نمیتوانیم لذت ببریم همین است، شیاطین حرکت های جنسی روی بشریت میزنند. همین جرم شیاطین کافیست که سر تک تکشان را به خاطرش بزنیم... دست درازی جنسی به انسان ها جرم کمی نیست.

روح قوت: روح سوم است و سرنخ زیادی ندارم. میتوانیم گمانه زنی کنیم، چه چیزی اجزای روحیه شما را میسازد؟ انگیزه رسیدن به مفاهیم عمیق (تجربه محبت به معبود) یا انگیزه رسیدن به مفاهیم سطحی (التذاذ سطحی یا فرار از درد) کسی که از کودکی با درد کتک تربیت شود از تربیت این روح دور میماند زیرا ذرات روحیه او فشار درد یا فشارهای گرسنگی هست. کسی که از کودکی با پاداش به خاطر حرکت صحیح تربیت شود از تربیت عمیق این روح باز میماند. اما من از بچگی درد عاشقی کشیدم و روحم تربیت شده به سمت عشق راه برود ولی با اینهمه در زمینه تربیت این روح ضعیف هستم...

روح ایمان: روح چهارم است و به شخصه در تفکراتم سعی کرده ام تربیت این روح را به انسان ها معرفی کنم. اگر به مسلمات یقینی یقین پیدا کنیم به مرور روحمان به اوج تربیت این روح میرسد. منتهی به نظرم این روح هم ما را گرفتار فتنه های خاص خودش میکند که در جای خودش در مقاله ای دیگر قابل بحث است.

روح القدس: وقتی به سورس کد عقل و سورس کد آژپاک در تربیت روح برسیم بقیه سورس کد ها به مرور نتیجه مداومت بر این دو سورس کد خواهند بود... به نظرم این روح سورس کد آژپاک است زیرا سورس کد عقل در حال حاضر به صورت کامل و در دسترس وجود دارد. پروردگارا نظرت راجع به این تحلیل چیست؟

وَمِنْ رَحْمَتِهِ جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ لِتَسْكُنُوا فِيهِ وَلِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ

به نظر می آید قبول دارند...

شیطاننفسسورس کدروح
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید