سال ۲۰۱۲ که هاروارد بیزنس ریویو تیتر زد دیتاساینس جذاب ترین شغل قرن ۲۱ است. موجی از تیترهای اینچنینی به راه افتاد. دیتا ساینتست عنوان شغلی هست که تا قبل از ۲۰۰۸ هیچکس اطلاعی از اون نداشت.
اما حالا کسب و کارها با کمبود نیروی متخصص در این حوزه مواجه هستند و بسیاری علاقمند به ورود به این حوزه اند، اما دلیل این استقبال زیاد و تیترهای داغ اینچنینی چیست؟
یکی از دلایل اینه که دیتاساینس به سرعت در همه زمینه ها رشد میکند. و متوسط حقوق دریافتی دیتاساینتیست ها در آمریکا بالای ۱۰۰ هزار دلار و در آلمان حدود ۷۰ هزار یورو هست. جذابیت های دیگری نیز در این شغل وجود دارد مانند اینکه همیشه شما با چالش حل مساله برای کسب و کارها روبرو هستید و باید دایم در حال یادگیری باشید.
البته انتظارات غیرواقعی نسبت به این شغل چه در کارفرمایان و چه در کارجویان وجود دارد که میتوان به آنها به عنوان عیب های این شغل اشاره کرد. مثلا چون بعضی کسب و کارها دید روشنی نسبت به این تخصص ندارند فکر میکنند یک نفر میتونه همه مشکلات اونها رو یک شبه با داده های جسته گریخته ای که اغلب کم و نامرتب هستند، حل کنه و به محض استخدام یک دیتاساینتیست از اون بخوان که یه مدل یادگیری ماشین پیاده سازی کنه، بدون اینکه به آماده سازی داده ها بپردازن.
بین کارجویان هم چنین سوء برداشت ها و انتظارات نابجایی وجود داره. مثلا ممکنه فکر کنن، خروجی مدلها هر چه که باشد لازم و الاجرا هست. و یا اینکه فکر کنن که دیتا انجینیر ها که بعدا درباره ش صحبت خواهیم کرد، داده رو حاضر و آماده بدون هیچ مشکلی به اونها تحویل خواهند داد و یک کامپیوتر فوق سریع با منابع نامحدود در اختیار خواهند داشت و تنها کاری که باید انجام بدن پیاده سازی مدلهای مورد نیاز هست. که صدالبته اینگونه نیست.
ادامه این مقاله رو میتونید در وبلاگ دات دیتا مطالعه کنید. همچنین در اونجا میتونید به لینک ویدیو وبینار آشنایی با دیتاساینس که چندی پیش برگزار کردم دسترسی داشته باشید.