این روزها فروشگاههای زنجیرهای کوروش در هر کوی و برزنی قابلرویت است و تعداد شعب آن در حال رشد میباشد. این فروشگاههای زنجیرهای متعلق به شرکت گلرنگ بوده و در سال 1392 آغاز به کار کردهاست. تا به زمان نوشتهشدن این مقاله در سال 98، قریب به 2000 شعبه در سراسر کشور افتتاح شدهاست. شعار اصلی این فروشگاه "همواره تخفیف" است. تقریبا هر کالایی که از آن بخرید شامل تخفیف میشود. مسئولین این فروشگاه با افتخار از میزان تخفیف نجومی که به مردم ارائه کرده اند، سخن می گویند[i]. ولی آیا بودن این فروشگاه در نهایت به نفع مردم تمام میشود؟
از آنجایی که این فروشگاه تخفیفهای گستردهای به مردم میدهد، کم کم گرایش مردم از بقالیهای سنتی به این فروشگاه سوق داده میشود. طبیعتا هر چقدر وضعیت اقتصادی در ایران بدتر شود، مردم جهت حفظ قدرت خرید خود، بیشتر از این فروشگاههای تخفیف دار خرید خواهند کرد. این مسئله سبب نابود شدن تعداد زیادی از بقالی های سنتی و از بین رفتن کسب و کار آنها میشود. برای درک بهتر این موضوع به مثال زیر توجه کنید:
فرض کنید هر فروشگاه کوروش 4 نفر شاغل دارد. در نزدیکی هر کدام از این 2000 فروشگاه کوروش یک بقالی وجود داشته باشد (که در عمل معمولا بیشتر از یک بقالی وجود دارد). و فرض کنید هر بقالی یک صاحب مغازه و یک شاگرد دارد. صاحب اکثر درامد را کسب می کرد و شاگرد حقوق حداقلی. پس تا قبل از آمدن فروشگاههای کوروش سود حاصل از خرید مردم بین 2000 مغازه دار پخش می شد و 2000 شاگرد هم حقوق حداقلی داشتند. ولی با آمدن این فروشگاهها دیر یا زود آن مغازه دارها باید جمع کنند و این سود بین فقط چند نفر از سهام داران شرکت کوروش پخش می شود و تعداد شاگردها با حقوق بخور و نمیر از 2000 به 8000 افزایش پیدا میکند. بله! نظام سرمایه داری باعث میشود تعداد افراد با در آمد بخور و نمیر افزایش یابد و اختلاف طبقاتی زیاد شود. اکثر پول ها به جیب صاحبین اصلی فروشگاه افق کوروش میرود. پس این کارآفرینی فروشگاه کوروش با هزینه گزافی ایجاد شده است. آن هم ایجاد اختلاف طبقاتی سنگین در جامعه است.
ولی آیا کسی میتواند با کوروش رقابت کند؟ خیر! در نظام سرمایه داری شرکت های قوی تر شرکت های کوچکتر هم صنف خود را می خورند. حتی فروشگاههای زنجیرهای شهروند هم امکان رقابت با کوروش را ندارند. زیرا تمام زنجیره تامین کالاهای کوروش متعلق به شرکت گلرنگ است. شرکت گلرنگ، هم پخش کننده کالاها هست و هم فروشنده کالاها. حتی در بعضی از موارد تولید کننده کالا هم هست. در گذشته از فروش یک کالا هم تولید کننده، هم پخش کننده و هم فروشنده نان می خورده است ولی حالا همه آن را گلرنگ می خورد. (اینجا هم تجمع ثروت رخ داده و تعداد زیادی پخشکننده بیکار میشوند) به خاطر همین است که می تواند تخفیف دهد. گلرنگ روی یک سود تخفیف نمی دهد، روی دو یا سه سود تخفیف می دهد. این مسئله بسیار خطرناک است. به زودی فروشگاههای افق تمام بازار را گرفته و بقیه خرده فروشی ها را زمین میزند. در حالی کوروش ایجاد کار می کند که بقیه بیکار میشوند.
فروشگاه کوروش یکی از نشانه های خظرناک سرمایه داری شدن اقتصاد کشور است. چهل سال قبل انقلاب اسلامی با شعار عدالت روی کار آمد. شعاری که در بعد اقتصادی به قرائت های سوسیالیستی نزدیک بود و علنا به نظام سرمایه داری و کاپیتالیسم آمریکایی می تاخت. عدالت یکی از ارکان نظام جمهوری اسلامی بود. تئوریسین های انقلاب برای حفظ این رکن باید هرچه سریع تر دست به کار شوند وگرنه باید منتظر یک نظام آمریکایی در زیر پوسته اسلامی باشند.
جالب اینجاست که امیرخسرو فخریان، مدیرعامل فروشگاههای زنجیرهای کوروش، علنا از اشتهای خود برای رشد این فروشگاهها سخن میگوید و اعتقاد دارد سهم صنعت خرده فروشیها باید از 15 درصد به 85 درصد برسد.[ii](بخوانید هفتاد درصد بقالی ها بیکار شوند). ایشان همچنین به داشتن دانش در این صنعت تاکید میکنند. این به اصطلاح "دانش" چیست؟
در صنعت فروش، از یک سری تکنیک های روانشناسی استفاده می شود تا مشتری را به خرید بیشتر جلب کند. بله! به مصرف بیشتر! کلیدواژه های صنعت سرمایه داری دائما تکرار می شود. به عنوان مثال چینش کالاهای ضروری و پربازدید در ته فروشگاه میباشد. خریدار تا بخواهد به نیاز اساسی اش برسد، باید از تعداد زیادی کالای لاکچری که تخفیف هم دارد دیدار کند! و ممکن است وسوسه شود و کالایی را بخرد که در بدو ورودش به فروشگاه قصد خرید آن را نداشته. فروشگاه ظاهرا تخفیف می دهد، ولی باطنا به جای یک کالا دو کالا به مشتری می فروشد!
اگر مدیران این شرکت را زیر سوال ببرید، ممکن است بگویند این شرکت متعلق به خود مردم است. زیرا سهام آن در بورس عرضه شده است. ولی شما گول نخورید، فقط ده درصد از سهام فروشگاههای افق در بورس عرضه شده و 90 درصد دیگر آن در دست تعداد محدودی از افراد است. با این حال با رشد قارچ وار این فروشگاهها، انتظار می رود سهام این شرکت در میان مدت صعودی باشد. اگر می خواهید کمی از این اختلاف طبقاتی خطرناکی که درست می کند به دور باشید، مجبور هستید سهام خودش را بخرید. این است طنز روزگار!