ویرگول
ورودثبت نام
فیک نویس!
فیک نویس!
خواندن ۲ دقیقه·۱ سال پیش

وانشات اسمات جیمین و ا/ت

های من میا هستم ۲ ماه هست که با جیمین که همتون میشناسین نامزدم و هردو عاشق هم هستیم

امروز از شرکت زودتر تموم شدم و تصمیم گرفتم برم پیش جیمین تو کمپانی

دیروز تو خوابگاه بود و دلم براش تنگ شده

رسیدم کمپانی

اتاق جیمین رو بلد بودم و رفتم سمت اتاقش

در زدم

(میا+ جیمین-)

+تق تق تق

-کیه

+منم منم مادرتو علف آوردم واستون

-خندید و در رو باز کرد

+سیلاام

-سلام عشقممم

-بیا تو

+رفتم تو...

-زود تموم شدی

+آره آخه کتر خاصی نداشتیم

-خوب کردی اومدی بشین اینجا(به پاش اشاره کرد)

+رفتم و نشستم رو پاش

با دو تا دستاش کمرمو گرفته بود و منم دستامو دور گردنش حلقه کردم

(مثل اسلاید دو)

-خب بیب چه خبر(با حالت خمار)

+ج.جیمین چرا اینجوری حرف میزنی؟

-بنظرت چرا؟(خمار)

+همون لحظه یه چیز سفتی زیرم حس کردم

+جیمین نه لطفاً

-دیگه دیر شده بیب

انداختم رو مبل و لباسای من و خودشو در آورد و وحشیانه بوسم میکرد

دی.ک.شو در آورد و رو ورودیم تنظیم کرد و یهو واردم کرد

از درد جیغی زدم که بوسم کرد و جیغم با بوسه اون خفه شد

همینطور میبوسیدم و تند تند ضربه میزد

اولش درد داشت وای بعد تبدیل شد به لذت

جفتمونم ناله میکردیم

-اهههه آره بیبی ناله کن اههههه اوممممم

+ددی اههه تند تر اههههه

که سرعتش رو بیشتر کرد

بعد ۱۵ مین ضربه زدن هردو ارضا شدیم


-اههه بیبی برای راند دو آماده شو


خلاصه راند دو هم رفتیم دلم خیلی درد میکرد جیمین لباسامو پوشوند و لباسای خودش رو هم پوشید.براید استایل بغلم کردو منو گذاشت تو ماشین.

وقتی رسیدیم خونه منو گذاشت رو تخت و خودشم از پشت پیشم دراز کشید و زیر دلمو ماساژ داد

-بیبی مثل همیشه عالی بودی...کاش همیشه بیای و اینجوری خستگیو از تنم ببری

+ددی خیلی دوست دارم

-منم همینطور بیبی(لبمو بوسید)



و به خوبی و خوشی تموم شد



لایک و کامنت یادتون نرههههه

بای بای

جیمینتق تق
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید