سوفی تردول: زندگی و آثار، همراه با تحلیل مختصری از نمایشنامه ماشینال
نویسنده : صبا صدهزاری
سوفی تردول، با قلمی که همواره میان خبرنگاری و دغدغههای انسانی در نوسان بود، دستی نیز در دنیای نمایشنامههای آمریکایی و شکل گیری آن داشت. در زندگی و آثارش، زن و موقعیت او در جامعهای که مدرن مینماید اما خفقانآور است، همواره مورد توجه بود. او نه صرفاً داستانگوی زندگی فردی زنان، بلکه روایتگر فشارهای سیستماتیک و تکرارهای خفهکنندهی یک زندگی ماشینی بود. Machinal ، شاید نمادینترین اثر او و یک شاهکار اکسپرسیونیستی در صحنهی آمریکاست؛ اثری که در آن روایت صرفاً روایت نیست، بلکه تجربهای ذهنی و اجتماعی از زیست زنان در دهه ۱۹۲۰ ارائه میدهد. این نمایشنامه، با استفاده از فرم و ساختاری نوآورانه، مضامین انزوا، هنجارهای اجتماعی، مسئله جنسیت در مقابل جامعه، روابط انسانی و در آخر سقوط انسان در مقابل جهانی مدرن را به چالش میکشد. تردول در ماشینال میگوید تا زمانی که تبعیض های جنسیتی و تابوهای دنیای زنان از میان نرفته، نمیتوان خود را مدرن خطاب کرد و بشر تنها دچار وهمی از یک مدرنیزاسیون کاذب میشود که ظاهر جامعه را چون یک پوسته ی مقاوم و آهنین در بر گرفته و انسانیت را در خود محبوس میکند.

تردول در سال ۱۸۸۵ در استاکتون، کالیفرنیا، به دنیا آمد. خانوادهای با ریشههای مکزیکی–آمریکایی که در تقاطع فرهنگها زندگی میکردند، زمینهای فراهم آورد تا حساسیت او نسبت به هویت، فرهنگ و اختلافات اجتماعی شکل بگیرد. تحصیلاتش در دانشگاه کالیفرنیا، برکلی، به او مهارت نوشتن و توانایی تحلیل دقیق مسائل انسانی و اجتماعی را آموخت. او روزنامهنگار شد، و این حرفه نه تنها منبع درآمدش بود، بلکه بستر تمرین قلم و مشاهده دقیق جامعه نیز شد. از مسائل اجتماعی و حقوق زنان گرفته تا پوشش جنگ جهانی اول. تجربههایش به او امکان داد نگاه مستند و همزمان انتقادی خود را پرورش دهد. او از معدود زنانی بود که اجازه یافت از جبههها گزارش تهیه کند، تجربهای که نگاه او به خشونت و نظم اجتماعی را شکل داد. تردول در طول حیاتش همواره میان قلم خبرنگار و قلم نمایشنامهنویس شناور بود. او به عنوان روزنامهنگاری متعهد، شواهد اجتماعی را ثبت میکرد؛ به عنوان نمایشنامهنویس، همین شواهد را بازسازی و با فرمهای نوین نمایشی، تجربهای روانی و اجتماعی خلق میکرد.
تردول بیش از ۳۹ نمایشنامه نوشت، اما Machinal اثری بود که توانست تجربهی واقعی زندگی زن در جامعه مدرن آمریکا را با قدرت بیان کند. سایر آثار او، هرچند کمتر شناخته شده، در مسیر مشابه ای حرکت میکنند:
Gringo (1922): داستانی از تعاملات فرهنگی و سیاسی میان مکزیک و آمریکا، انعکاسی از ریشههای فرهنگی نویسنده.
O Nightingale (1925): اثری که با فرم غیرمتعارف، تجربههای درونی و تضادهای روانی شخصیتها را به تصویر میکشد.
Machinal (1928): نمایشی با نه صحنه و بیست و نه کارکتر. بر اساس یک پرونده واقعی از اولین زنی که با صندلی الکتریکی اعدام شد.
Ladies Leave (1929): کمدیای اجتماعی که پرسشهای جنسیتی و نقش زنان در جامعه را مطرح میکند.
Hope for a Harvest (1941): نمایشی اجتماعی درباره تحولات اقتصادی و کشاورزی و تأثیر آن بر زندگی انسانها.
در تمام این آثار، تردول با حساسیتی دقیق، به نحوهی زندگی زنان و محدودیتهایی که جامعه بر آنها تحمیل میکند، میپردازد. شخصیتها گاهی تیپیک، گاهی معنادار و نمادیناند، و همواره تحت فشار نیروهای اجتماعی قرار دارند.
ماشینال: اکسپرسیونیسم و فمنیسم
«ماشینال» برای نخستین بار در سپتامبر ۱۹۲۸ در سالن پلیموت (امروزه جرالد شونفلد) نیویورک به روی صحنه رفت و با استقبال منتقدان و تماشاگران روبهرو شد. بعدها در بریتانیا نیز با عنوان "ماشین زندگی" و سپس با نام اصلی اجرا شد.
داستان نمایشنامه روایتگر زنی بینام است که تنها به عنوان «زن جوان» شناخته میشود که جامعه اطرافش او را در بند کرده و اجازه نمیدهد تا لحظه ای آزادی حقیقی را تجربه کند. این نمایشنامه بهطور کلی در نه اپیزود تنظیم شده است که هرکدام نمایانگر مرحلهای از زندگی زن جوان است. زن جوان ابتدا در برابر مادر زورگو و سپس در ازدواجی بدون عشق به مردی که او را دوست ندارد، احساس گرفتار بودن میکند. حبس عاطفی و روانی او با افزایش انتظاراتی که از او بهعنوان یک زن میرود، شدت مییابد. دنیای مکانیزه اطراف او، که در ساختار و زبان نمایشنامه با هوشمندی منعکس شده است، به عنوان استعارهای برای احساس به دام افتادن او عمل میکند. با وجود تلاشهای ناامیدانهاش برای رهایی، او خود را در مارپیچی از سرخوردگی، سردرگمی و در نهایت خشونت مییابد. نمایشنامه با ارتکاب جنایت او در یک اقدام نومیدانه برای آزادی به اوج میرسد و عواقب شدید سرکوب و محدودیت او را نشان میدهد.
در Machinal و برخی آثار دیگر، تردول تکنیکهای اکسپرسیونیستی را به کار میگیرد: دیالوگهای بریده و تکرارشونده، صحنههای قطعهقطعه و شخصیتهای تیپیک. استفاده درست از طراحی صحنه برای ایجاد اتمسفر بیگانه و مختنق، ریتمهای تند و لحن تلگرافی. این فرم، نه صرفاً ابزاری نمایشی، بلکه زبان تجربه انسان در مواجهه با زندگی ماشینی است.
تکرارها و ریتمهای مقطع کلیدهای ماشین تایپ، همانند ضربآهنگ زندگی زن جوان، حس خفقان و یکنواختی را به مخاطب منتقل میکند. زن جوان، با دیالوگها و رفتارهایی که گاه نمادیناند، در برابر نظامهای اجتماعی و اقتصادی ایستادگی میکند و خواننده یا تماشاگر را به درون تجربه او میکشاند. تردول در آثارش فمینیسم را نه بهصورت شعاری، بلکه در شکل زندگی و تعامل شخصیتها نمایش میدهد. زن جوان Machinal میان نقشهای سنتی همسر و مادر، و میل به آزادی فردی گرفتار است. قتل شوهر، تراژدی فردی و نمادین اوست؛ عملی که بازتاب فشارهای اجتماعی و محدودیتهای مردسالارانه است. این فرم و محتوا نشان میدهد که چگونه تردول توانسته همزمان به تحلیل اجتماعی و تجربه روانی زنان بپردازد، و متنی خلق کند که هنوز بعد از دههها تازه و قابل تأمل است.
نمایشنامه ماشینال ماحصل یک بستر تاریخیست. پرونده روت اسنایدر (۱۹۲۷)، زنی خانهدار که به جرم قتل شوهر محاکمه شد، الهامبخش Machinal بود. تردول از این ماجرا برای بازخوانی نمادین فشارهای اجتماعی استفاده کرد، نه بازآفرینی مستقیم حوادث. زن جوان در نمایش، گرفتار ازدواج اجباری، مادری ناخواسته و جامعهای که او را منفعل میبیند، نهایتاً به قتل و محکومیت اعدام میرسد. شخصیت زن جوان در نمایش، هر زن ممکن در جامعه مدرن است. بینامی او، نمادی از عام بودن تجربه زنان در دهه ۱۹۲۰ است.
ماشین و محیطهای صنعتی نماد نظم سرمایهداری و محدودیت اجتماعیاند. زن جوان، در این محیط، نه تنها تحت سلطه جامعه بلکه تحت سلطه زمان و تکرار است. هر عمل او پژواک تلاش برای رهایی است، و تراژدی نهایی یادآوری میکند که نظم اجتماعی، انسانها را در هم میشکند.
Machinal در لندن (۱۹۹۳) و برادوی (۲۰۱۴) دوباره به صحنه میرود چراکه پرسشهای او درباره آزادی، فشار اجتماعی و تجربه زنانه همچنان زندهاند. مخاطب معاصر هنوز میتواند در ضربآهنگ تکراری دیالوگها و ریتم صحنهها، صدای زنان گذشته و حال را بشنود.
Machinal بیش از یک نمایشنامه، تجربهای ذهنی است که هر خواننده یا مخاطب را به تأمل درباره زندگی مدرن و محدودیتهای اجتماعی میکشاند. صدای او هنوز، پس از بیش از نود سال، شنیدنی و تاثیرگذار است.
"How can that be? A great sin – a mortal sin – for which I must die and go to hell – but it made me free! One moment I was free! How is that, Father? [...] And that other sin – that other sin – that sin of love – That’s all I ever knew of Heaven – heaven on earth! How can that be – a sin – a mortal sin – all I know of heaven?"
― Sophie Treadwell, Machinal

منابع
Gainor, J. Ellen. Susan Glaspell in Context: American Theater, Culture, and Politics 1915-48. University of Michigan Press, 2001.
Bigsby, C.W.E. A Critical Introduction to Twentieth-Century American Drama: Volume One. Cambridge University Press, 1982.
Innes, Christopher. Modern American Drama, 1945–2000. Cambridge University Press, 2002.
Shandell, Jonathan. The American Playwriting Tradition: Plays from the Colonial Period to the Present. Routledge, 2016.
Rabinowitz, Paula. "Sophie Treadwell: Machinal." The Drama Review, vol. 30, no. 4, 1986, pp. 46–59.
Wertheim, Albert. The Dramatic World of Tennessee Williams and Arthur Miller. University of Michigan Press, 2003.
Gale, Maggie B. Women, Theatre and Performance: Theorising Femininity in Performance. Routledge, 2000.
Archives of the New York Times coverage of Ruth Snyder’s case (1927–1928).