جامعهشناسان و روانشناسان معتقدند که خواسته یا ناخواسته هر عملکردی عکسالعملی و هر کنشی واکنشی را در پی خواهد داشت.
وضعیت اسفبار کنونی جهان اسلام نیز از این قاعده مستنثنی نیست؛ زیرا اشغال مستقیم و غیر مستقیم سرزمینهای اسلامی توسط آمریکا و اسرائیل و… و جنایتآفرینی آنها در کشورهای اسلامی و کشتن و آواره کردن میلیونها مسلمان در سرزمین مادریاشان و تخریب منابع اقتصادی و زیرساختهای اقتصادیشان و سکوت و حتی گاهاً و یا تلویحاً حمایت دولتهای به اصطلاح اسلامی از این جنایتهای وحشیانه؛ همگی در بروز قیامهایی مسلحانه توسط بعضی از گروهکهای اسلامی، دخیل میباشند.
«رابرت پیپ» میگوید: «شواهد به خوبی نشان میدهد که چطور حضور نیروهای آمریکایی عامل اصلی (تروریست انتحاری) است زیرا اگر بنیادگرایی اسلامی نقش اصلی را به عهده داشت ما میبایست شاهد فعالیت گروه عظیمی از تروریستهای انتحاری از بزرگترین کشورهای بنیادگرای اسلامی نظیر ایران باشیم چرا که این کشور ۷۰ میلیون جمعیت دارد که سه برابر جمعیت عراق و عربستان سعود یاست اما تا کنون هیچ کس از ایران در حملات انتحاری القاعده شرکت نداشته است و در مورد حضور تروریستهای انتحاری ایرانی در عراق نیز مدرکی در دست نیست.
سودان کشوری است با ۲۱ میلیون جمعیت و دولتی شدیداً بنیادگرا دارد بطوری که اسامه بن لادن در دهه ۱۹۹۰ مدت سه سال در این کشور زندگی کرد چون مجذوب ایدئولوژی سودان شده بود با وجو این تاکنون هیچ سودانی جزو تروریستهای القاعده نبوده است.
من دارای اولین اطلاعات بدستآمده و تکمیل شده از تمام عملیاتهای تروریستی انتحاری شبکه القاعده از سال ۱۹۹۵ تا ۲۰۰۴ هستم و هیچ یک از تروریستهایی که مرتکب آن شدهاند از کشورهای بزرگ بنیادگرای مسلمان نیستند. سه چهارم از آنها عمدتاً اهل کشورهایی هستند که در آنها از سال ۱۹۹۰ تا کنون آمریکا نیروهای مسلح مجهز و رزمنده مستقر کرده است. در این رابطه باید به خود عراق اشاره کرد. قبل از اشغال آن هرگز حتی یک حمله انتحاری در طول تاریخ این کشور روی نداده بود. اما از زمان حمله به عراق حملات انتحاری به سرعت چشمگیری افزایش پیدا کرده است. در سال ۲۰۰۳ ما شاهد ۲۰ حمله انتحاری بودیم در سال ۲۰۰۴ تعداد آن به ۴۸ و فقط در نیمه اول سال ۲۰۰۵ به بیش از ۵۰ حمله افزایش یافت. از زمان استقرار بیش از ۱۵۰ هزار نیروی آمریکایی هر ساله حملات انتحاری به دو برابر افزایش یافته است.»[۱]
نیت این گروهها (بنا به قول خویش) ادای وظیفه دینی و هدفشان نیز آزادسازی جهان اسلام از دست استعمارگران خارجی و داخلی است.
این، هدفی بسیار بزرگ و مقدس میباشد و به همین خاطر است که بعضیها توان کنترل احساسات خویش را از دست دادهاند و میخواهند با سرعت بسیار بالا هر چه زودتر به این هدف والا دست یابند. اما قدرت بالای استعمارگران و نیروی مجهز و پیشرفته آنها این سرعت غیرمجاز را بسیار پایین آورده و رسیدن به این هدف را بسیار کند کرده؛ این حرکت پرسرعت و آن همه زیگزاگها موانع توقفگاهها باعث شدهاند، این گروهها دچار افراط شوند و راه خلاف را پیش رو گیرند و ناآگاهانه سیاست (هدف وسیله را توجیه میکند) دنبال نمایند.
آنها عملاً با استفاده غلط از متون دینی میخواهند کشتن خبرنگاران، جهانگردان، مسافران، ورزشکاران، دانشآموزان و دانشجویان و در کل شهروندان بیگناه غیر نظامی را توجیه کنند و آنها را وسیله رسیدن به هدفی مقدس نمایند.