یاداشت‌های میثم بارانی
یاداشت‌های میثم بارانی
خواندن ۱۲ دقیقه·۳ سال پیش

پاسخ شبهه سلام و درود منتسب به دکتر زرین کوب

☮️شبهه: مدتیست شبهه ای در فضای مجازی منتشر شده بدین مظمون که در ابتدا ما شبهه و سپس پاسخ را ارائه می نماییم.

===متن شبهه===
معنی سلام از دیدگاه زنده ياد دکتر عبدالحسین زرین‌کوب، چهره ی ماندگار میهن:
دروغ می گویند سلام سلامتی می آورد، یا با سلام سلامتی می آید، چنین چیزی درست نیست و ننگ بر کسانی که کلمه سلام یعنی تسلیم شدن یا تسلیم بودن را در سرزمین ایران رواج دادند. چرا خود تازی هرگز نمیگویند سلام!؟
آنها میگویند: اهلاً و سهلاً. مرحبا

و اما سلام چیست؟
در زمان یورش تازیان، ایرانی های شکست خورده در کوچه و خیابان در هنگام برخورد با یک فرد تازی از ترس جان و اینکه مورد حمله قرار نگیرد و به دردسر جزیه دادن و غیره نیفتد، هنگامی که از کنار تازیان رد میشدند دستان خود را به علامت تسلیم بالا می بردند و می گفتند سلام یعنی تسلیم و هرکسی که اعلام تسلیم شدن می کرد یعنی می گفت سلام، از خوردن تازیانه و شلاق و مشت و لگد در امان می ماند. امروز 1400 سال است که از حمله اعراب گذشته است ولی آثار آن حمله در مغز و دل ایرانی پا بر جا مانده است. به جای سلام که همان من تسلیم تازیان هستم باشد، درود را به کار ببرید تا سنگر به سنگر این بلای ایران سوز را از مغز و دل خود بیرون بیندازیم.
پس درود بر شما که این نگاشته رامیخوانید
۱۰۰ درود بر شما که این نوشته را پراکنده می نمایید
هزاران درود بر تو که هنگام رسیدن به یه هم میهن، درود را به زبان می آورید.

دو قرن سکوت دکتر زرین کوب

?پاسخ شبهه:

۱- امروزه مطالبی از تاریخ نقل میشود که در هیچ منبعی قابل دریافت و راستی آزمایی نیستند، شبهاتی که پس از قرن ها سر بر میآورند همچون شبهه حاضر، صرفنظر از اینکه مطالب شبهه از گفتار زرین کوب باشید یا خیر اما چطور این مطالب بعد از پانزده قرن به زرین کوب الهام گردیدند جای بسی تعجب و حیرت دارد!
نقل تاریخی دلیل و مدرک علمی و تاریخی می خواهد نه صرفا چهار جمله عامه پسند را محوریت حقیقت بخشیم.

۲- انتساب مطلب فوق به دکتر زرین کوب، چندان بی اساس و غیر محتمل نیست. اما اگر هم وی چنین مطلبی را نوشته باشد، مربوط به دوره نخست از زندگی علمی او بوده است. گفتنی است که دکتر زرین کوب دو دوره فکری داشته است و در دوره دوم برخی نوشته های پیشین خود را اصلاح و حتی از کتاب خود حذف کرده است. بنابراین، احتمال دارد مطلبی که به ایشان نسبت داده اند، ماخوذ از نوشته های ایشان در چاپ اول کتاب "دو قرن سکوت" باشد. البته خود عبدالحسین زرین کوب در مقدمه چاپ دوم، مطالب محذوف را ناشی از خامی و تعصب خود دانسته (ص ۱۹ ـ ۲۰) و نوشته است: «در جایی که سخن از حقیقت جویی است چه ضرورت دارد که من بیهوده از آنچه سابق به خطا پنداشته ام دفاع کنم و عبث لجاج و عناد ناروا ورزم؟ از این رو، درین فرصتی که برای تجدید نظر پیش آمد، قلم برداشتم و در کتاب خویش بر هر چه مشکوک و تاریک و نادرست بود، خط بطلان کشیدم. بسیاری از این موارد مشکوک و تاریک جاهایی بود که من در آن روزگار گذشته، نمی دانم از خامی یا تعصب، نتوانسته بودم به عیب و گناه و شکست ایران به درست اعتراف کنم. در آن روزگاران، چنان روح من از شور و حماسه لبریز بود که هرچه پاک و حق و مینوی بود از آن ایران می دانستم و هرچه را از آن ایران ـ ایران باستانی را می گویم ـ نبود، زشت و پست و نادرست می شمردم. در سالهایی که پس از نشر آن کتاب بر من گذشت و در آن مدت، دمی از کار و اندیشه و در باب همین دوره از تاریخ ایران، غافل نبودم، در این رأی ناروای من چنان که شایسته است، خللی افتاد. خطای این گمان را ـ که صاحب نظران از آن غافل نبودند ـ دریافتم و درین فرصتی که برای تجدید نظر در کتاب سابق دست آمد لازم دیدم که آن گمان خطای تعصب آمیز را جبران کنم.»

زرین کوب در جای دیگر «لحن نامساعد...» خود و برخی دیگر از اقرانش را در مورد اعراب نقد کرده و می نویسد «...همین لحن تا حدی در کتاب مازیار مجتبی مینوی و بیشتر در طی مقالات ذبیح الله صفا راجع به رؤساء نهضت های ضدعرب و هم در مقاله و کتاب سعید نفیسی راجع به بابک خرم دین و در رساله عبدالله بن مقفع تألیف مرحوم عباس اقبال و در کتاب دو قرن سکوت اثر نویسنده این سطور نیز در تجلّی است. در همه این آثار لحنی نامساعد و آمیخته به نیش و طعنه در حق اعراب به کار رفته است که البته شایسته بیان مورخ نیست». (تاریخ ایران بعد از اسلام، تألیف دکتر عبدالحسین زرین کوب، چاپ ۱۳۵۵، انتشارات امیرکبیر، ص۱۵۰)

جالب است بدانید که زرین کوب در جای دیگری از نقش و تاثیر مسلمانان در ایران و جهان به نیکی و عظمت یاد کرده و می نویسد: «کارنامه اسلام یک فصل درخشان تاریخ انسانی است؛ نه فقط از جهت توفیقی که مسلمین در ایجاد یک فرهنگ تازه جهانی یافتند بلکه به سبب فتوحاتی که آن ها را موفق کرد برای ایجاد یک دنیای تازه ورای شرق و غرب. (زرین کوب، عبدالحسین (۱۳۹۴). کارنامه اسلام. امیرکبیر. چاپ بیستم)
زرین در مقدمه چاپ دوم کتاب دو قرن سکوت به صراحت از تعصب و جهالت خود بازگشته و در کتابهای بامداد اسلام و کارنامه اسلام این توبه رع تکمیل می نماید.

۳- معمولاً کسانی با اصرار و حتی تعصب چنین پرسشی را مطرح می کنند که نه تنها نزدیک به یک سوم کلمات در محاوره ی روزمره ی آنها انگلیسی است، بلکه به صورت مستمر معادل سازی فارسی را مسخره می کنند و حتی از طرف خود کلمات مسخره ای چون «کش لقمه» را جایگزین «پیتزا» می کنند که بیشتر مسخره کنند! اما سخن از معارف اسلامی که بیاید، ناگهان به فکر زبان فارسی می افتند؟

۴- سلام اسم خداوند متعال است و در هیچ کجای دنیا و در هیچ زبانی، "اسم شخص" را ترجمه نمیکنند. مثل این است که در فارسی به جای "ادیسون" بگویند: «پسر ادی» - با به جای "انیشتاین"، بگویند: «یک سنگ» - یا به جای "تیلور"، بگویند: «خیاط» - یا به جای "شوارتزکُپف"، بگویند: «کله مشکی» - و به جای "آیِر کُپف"، بگویند: «کله تخم مرغی» - یا به جای "بیکر"، بگویند: "نانوا" – یا به جای "میلر"، بگویند: "آسیابان" و.. .. بله، اگر یک موقع متنی مورد توجه باشد، کلمه ترجمه میشود و درباره آن شاید کتاب ها نیز بنویسند، ولی آنگاه که مقصود اسم یک شخص خاص است که دیگر ترجمه نمی کنند.
اما شبهه پردازان حتی جاهل به ابتدایی ترین مطالب هستند.

۵- برخلاف ادعای شبهه، «سلام»، چنان که در لغت نامه دهخدا نیز آمده است، در اصل به معنای سلم و صفا و طلب خیر و آسودگی است. وی می نویسد: «سلام کلمه دعایی مأخوذ از عربی، به معنی «بهی» است که در هنگام درود بر کسی گویند؛ یعنی سلامت و بی گزند باشید؛ و نیز تهنیت و تحیت و درود و خیر و عافیت و تعظیم و تکریم». بنابراین، مطابق گفته دهخدا، « سلام» نوعی دعاست و هنگامی که به کسی «سلام» گفته می شود، در واقع دارند برای او آرزوی سلامتی جسم، روان می کنند، که این والاترین نمود برای خیر خواهی و محبت می باشد

۶- خداوند به بندگان صالحش «سلام» می‌دهد؛ آیا العیاذ بالله مقابل آنها سر فرود آورده یا تسلیم شده است؟! یا برای آنان خیر، رشد، کمال و دروی از عیب‌ها و نواقص را اراده نموده است؟؛ مانند آنجا که می گوید: «سَلَامٌ عَلَى نُوحٍ فِي الْعَالَمِينَ» (الصافات/79) در حالی که اگر سلام به معنای تسلیم شدن و اظهار سرسپردگی باشد، معنا ندارد ﷲ متعال به کسی سلام دهد.
– «سَلَامٌ عَلَى نُوحٍ فِي الْعَالَمِينَ »(الصافات/79)
– «سَلَامٌ عَلَى إِبْرَاهِيمَ »(الصافات/109)
– «سَلَامٌ عَلَى مُوسَى وَهَارُونَ »(الصافات/120)
– «وَسَلَامٌ عَلَى الْمُرْسَلِينَ »(الصافات/181)
– «سَلَامٌ عَلَى إِلْ يَاسِينَ »(یس/130)

۷- یکی از نام های بهشت، «دارالسلام» است، یعنی جایگاه سلامتی و آسایش، جایگاه کمال و دور بودن از عیب‌ها و نقص‌ها و خلاص شدن از تعلقات فانی و بالتبع تباهی و فنا؛ و خداوند رحمان و رحیم، بندگانش را به چنین مقام و جایگاهی دعوت می‌کند: پس معنا ندارد که «سلام» را به معنای اظهار شکست و تسلیم بدانیم.
«وَاللّهُ يَدْعُو إِلَى دَارِ السَّلاَمِ وَيَهْدِي مَن يَشَاء إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ» (یونس/25)

۸- در شبهه گفته شد که «سلام» از ریشه «سلم» به معنای تسلیم و سر فرود آوردن است! در حالی که «سلام» از نام‌های خداوند متعال است که نه تسلیم کسی می‌شود و نه سر فرود می‌آورد.
«هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ» (الحشر/23)

۹- چون معنای «سلام» را ندانسته یا از روی کینه ورزی و عداوت، آن را غلط معنا کرده و به تاریخ جنگ‌ها متصل نمود تا احساسات را بر شناخت غلبه دهند، و همچنین بنظر می‌رسد معنای «درود» را نیز نمی‌داند.
«درود» را نیز چون معادل «سلام» در فارسی گرفته‌اند، به همان معنای سلام، تحیت، آرزوی رحمت الهی و دعای خیر معنا کرده‌اند؛ وگرنه معانی دیگر آن روشنتر هستند، مانند: «چوب، تخته و درخت»؛ چنان که چوب‌تراش (نجار) را در فارسی «درودگر» می‌گویند. وقتی می‌گویند: «پدر خاقانی، به نام علی، در شروان، به شغل درودگری اشتغال داشت؛ یعنی چوب‌تراش و نجار بود» (رجوع شود به فرهنگ دهخدا، معین و...)
درصورتی که مفهوم سلام و تحیت را که درود از واژه سلام به امانت گرفته پس بگیریم چیزی برای آن نمی ماند و شبهه پرداز در مواجهه با ما برای وی از واژه درود بهره میگیریم که در آن صورت مفهوم این لغت برای وی میشود چوب بر تو!!!

۱٠- ازطرفی اگر چه برخی اصرار دارند که "درود" را به عنوان ترجمه ی فارسی، جایگزین "سلام" کنند، اما "درود" ترجمه ی "سلام" نمی باشد. گفته شده که "درود" از "دروته و دروسته" به معنای درستی گرفته شده است و سپس در فارسی میانه به "درود" تبدیل شده و مترادف کلماتی چون: آفرین، شادباش، به به، می باشد و البته برخی معانی دیگری چون: دعا، ثنا، سلامتی و رحمت را نیز برای آن برشمرده اند، که معلوم میشود معنای درست و دقیقی از "درود" ندارند، چرا که سلامتی، دعا، ثنا، رحمت و.. . همه کلمات عربی هستند و هر کدام معنای کاملاً جداگانه ای برای خود دارند. حال اگر کسی دوست دارد به جای "سلام"، به مخاطب خود بگوید: "درود" بگوید، اما گمان نکند که ترجمه ای برای "سلام" پیدا کرده است.

۱۱- خداوند علیم می‌فرماید: مؤمنین در بهشت، گفتگوی لغو و بیهوده ندارند، بلکه به «سلام» می‌گویند «إِلَّا قِيلًا سَلَامًا سَلَامًا»(الواقعة، 26)؛

«لَا يَسْمَعُونَ فِيهَا لَغْوًا إِلَّا سَلَامًا وَلَهُمْ رِزْقُهُمْ فِيهَا بُكْرَةً وَعَشِيًّا» (مریم/62)

۱۲- سنت سلام کردن فقط برای ایرانیان و یا اقوام شکست خورده وضع نشده است تا بگویند این را عرب ها برای اعلام شکست و اظهار تسلیم به شکست خوردگان فرمان داده اند؛ بلکه سلام کردن سنتی اسلامی است که پیامبر اکرم (ﷺ) آن را به همه مسلمانان تعلیم کرده و دستورد داده اند که همه، اعم از اعراب و غیر اعراب به این شیوه به هم تحیت بگویند. نقل است که رسولﷲ (ﷺ) به انس بن مالک فرمود: یا اَنَس سَلِّمْ عَلی مَنْ لَقِیْتَ یَزیدُ اللّهُ فی حَسَناتِکَ وَ سَلِّم فی بَیْتِکَ یَزیدُ اللّهُ فی بَرَکَتِکَ. یعنی ای انس، سلام کن بر هر کسی که ملاقات می کنی تا خدا بر حسنات تو بیفزاید و سلام کن در خانه ات تا خداوند برکات تو را اضافه فرماید.

۱۳- نقل است که عرب قبل از اسلام تعبیر «حیاک الله» را به کار می برند؛ یعنی «خدا تو را زنده بدارد» و یا می گفتند «انعم صباحا» یعنی صبح بخیر و نیز می‏گفتند: «سلام علیکم». اما پیامبر اسلام دستور داد که افشاء سلام کنید.

۱۴- معمولاً کسانی با اصرار و حتی تعصب چنین پرسشی را مطرح می کنند که نه تنها نزدیک به یک سوم کلمات در محاوره ی روزمره ی آنها انگلیسی است، بلکه به صورت مستمر معادل سازی فارسی را مسخره می کنند و حتی از طرف خود کلمات مسخره ای چون «کش لقمه» را جایگزین «پیتزا» می کنند که بیشتر مسخره کنند! اما سخن از معارف اسلامی که بیاید، ناگهان به فکر زبان فارسی می افتند؟

۱۵- سلام اسم خداوند متعال است و در هیچ کجای دنیا و در هیچ زبانی، "اسم شخص" را ترجمه نمیکنند. مثل این است که در فارسی به جای "ادیسون" بگویند: «پسر ادی» - با به جای "انیشتاین"، بگویند: «یک سنگ» - یا به جای "تیلور"، بگویند: «خیاط» - یا به جای "شوارتزکُپف"، بگویند: «کله مشکی» - و به جای "آیِر کُپف"، بگویند: «کله تخم مرغی» - یا به جای "بیکر"، بگویند: "نانوا" – یا به جای "میلر"، بگویند: "آسیابان" و.. .. بله، اگر یک موقع متنی مورد توجه باشد، کلمه ترجمه میشود و درباره آن شاید کتاب ها نیز بنویسند، ولی آنگاه که مقصود اسم یک شخص خاص است که دیگر ترجمه نمی کنند.

۱۶- سلام و معنای آن به زبان ها و گویش های متفاوت، در میان تمامی ملت ها رایج بود. حتی در آلمان، اتریش و مللی که به زبان آلمانی حرف می زنند، تا همین نیم قرن پیش، واژه ی «Groß Gott» به معنای "سلام خدا بر تو" را به کار می بردند.

پس از رنساس و تشدید جنگ با کلیسا، که به جنگ با تمامی ادیان مبدل گردید، تصمیم بر این شد که یاد خداوند سبحان، به هر شکلی که باشد، از اذهان دور شود؛ و اولین آن پیدا کردن جایگزین برای نام "سلام" بود، که همه روزه میان همگان رد و بدل می شد.

ابتدا در انگلیسی، واژگانی چون: صبح به خیر، ظهر به خیر (good morning.. .) و بالاخره "وقت به خیر" را جایگزین نمودند که سریعاً به سایر زبان های اروپایی مثل فرانسوی و آلمانی و.. .، سرایت کرد و بلافاصله ترک های غرب زده در رسانه ها به جای سلام، ایئی گونلر، ایئی آکشاملار و.. . گفتند و بالتبع در ایران نیز (حتی رسانه ملی)، این واژه ها رواج یافت و حتی در رسانه های کشورهای عربی نیز دیکته شد به جای "سلام" که موافق زبان خودشان است، «صباح الخیر و.. .» بگویند!

بعدها متوجه شدند که همین کلمه «خیر»، خودش نام خداست و باید حذف شود، لذا "Hi" را جایگزین سلام، یا وقت بخیر کردند، بعد دیدند که "Hi" به معنای عالی و برتر نیز نام اوست، لذا به طور کلی هر گونه سلام دادنی را از اخلاق و رفتار خود خارج کردند؛ به طوری که در فیلم های آمریکایی نیز می بینید که تا یکدیگر را می بینند، شروع به سخن می کنند، بدون هیچ سلامی.

بنابراین، جنگ با اسم خداست، نه دعوا بر سر زبان عربی، فارسی، انگلیسی یا.. .

۱۷- اما مورد آخر اینکه نویسنده ادعا کرده که خود اعراب هم به جای "سلام" می‌گویند: (اهلاً و سهلاً مرحباً) یا نشانه جهل اوست و یا غرض‌ورزی، زیرا آنها نیز در مواجهه با یکدیگر از همان واژه «سلام» و «السلام علیکم» و... استفاده می کنند و عبارت فوق تنها به معنای (خوش آمدید) است.

۱۸- در پایان آنکه تمام اقوام جهان هنگامى كه به هم می‏‌رسند براى اظهار محبت به يكديگر نوعى تحيت دارند كه گاهى جنبه لفظى دارد و گاهى به صورت عملى است كه رمز تحيت مى‌‏باشد، در اسلام نيز سلام يكى از روشن ترين تحيتها است.

❂•°•°•°•↝?↜•°•°•°•❂
تحقیق کنید و مطالعه داشته باشید تا حلاوت و شیرینی دانش را بچشد.
✾•┈••✦❀✦••┈✾


آنچه در اینجا منتشر میگردد، به صورت ویژه و پرمغز جهت افزایش آگاهی شما می‌باشند
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید