توی این روزها سه تا فیلم خوب دیدم.
یکی که اسمش را نمی اورم میگفت در اردکان یزد ما پسری دوست داشت داماد شود. روش نمی شد بگه. یکبار دل به دریا زد و به پدرش گفت من عاشق شدم. میشه ازدواج کنم. پدرش گفت حالا عاشق کی شدی؟ گفت هرکی شما صلاح بدانید..
حالا من هم نمیدانم چرا عاشق گاندی بودم همیشه. فیلم طولانی زندگی گاندی را دیدم. فهمیدم چرا عاشقش بودم. پرهیز از خشونت ومبارزه منفی.
این فیلم قدیمی محصول ۱۹۸۲ با کارگردانی ریچارد اتنبرا کلی جایزه اسکار برده و حیف چه دیر دیدمش.
فیلم دیگر مرگ و دوشیزه فیلمی به کارگردانی رومن پولانسکی محصول سال ۱۹۹۴ است.
داستان فیلم در یک کشور انقلاب شده ای است که یکی شکنجه گرش در رژیم قبلی اس را تصادفی می بیند. وخودش دست به کار می شود. آریل دورفمان نویسنده اش شیلیایی است. دیدنی بود.
فیلم درایو- رانندگی- محصول ۲۰۱۱ وبرنده جایزه بهترین کارگردانی در ۶۴ امین فستیوال کن را هم دیدم. رانندگی و حواشی آن محور فیلم بود. خیلی با احتیاط نوشتم که اسپویل نشود.