دوشنبه ۱ اردیبهشت ۹۹
روز سعدی است. من همیشه از این شعر سعدی خیلی خوشم میآمد که میگه: چی و چی و چی، سعدیا. بیت دومش یادم نیست. مگه چیه؟ خب آقای ولایتی هم یادش نبود. اینها چیزی از ارزشهای سعدی کم نمیکند.
یک باری در مشهد با مرحوم پدر رفته بودیم عروسی. پیرمرد محترمی پدربزرگ عروس بود و صاحب مجلس. مهمانها پشت سر هم میآمدند، فرصت تجدید وضو پیدا نکرده بود. خیلی از علما به دستشویی، میگویند تجدید وضو. یکی سینی چای آورد برای مهمانها، آقا که به شدت تحت فشار بود، با دیدن سینی چای فشارش چند برابر شد و داد زد سینی را برگردان. کسی چای نمیخورد. بعد که آقا رفتند دستشویی و دنیا را رنگی دیدند، تا نشستند داد زدند، چرا برای مهمانها چای نمیآورید؟ حالا مسوولین گویا رفتهاند تجدید وضو که اجازه باز شدن پاساژها و سفرها را امروز در اوج کرونا دادهاند. خبرها که خوب نیست. مردم خودشان مراقب باشند.
صدها هنرمند از سراسر جهان دیروز زیر عنوان «یک جهان باهم در خانه» از داخل خانههاشان کنسرت گذاشتند و ۱۲۸ میلیون دلار پول جمع کردند و دادند برای مبارزه با کرونا. خدایی که من میشناسم کنار دلهای شاد و مهربان است.
عید پاک مسیحیها و رمضان مسلمانان دو تا از بزرگترین اتفاقات دینی جهانی است. مراسم هر دو تحت تاثیر کرونا قرار گرفتهاند. سربسته بگویم بعد از کرونا بحران بزرگ دینداری آغاز میشود. شاید عمیقتر از سایر بحرانها و برای همه ادیان.
دیروز دوست نازنینی کلیپی برایم فرستاد که یکی از تحفهها از امام صادق روایت میکرد که برای درمان کرونا ادرار شتر بخورید. گفتم احتمالا برای رفع کرونای چنین آدمهایی هر نوع ادراری مفید است. خوب لامصبا خودتان هر ادراری را میخواهید میل کنید به دین و امام صادق چرا تهمت میزنید؟
حسین آقای تاجیک از زمان نخست وزیری دوست و همکار دلسوز مهندس موسوی بود. بعد در دوران آقای هاشمی و خاتمی کارش رسیدگی به مشکلات مردم در ریاست جمهوری بود. خانمش را با کرونا از دست داده است. غربت بعد فوت کرونایی خیلی سخت است. فقط توانستیم تلفنی تسلیت بگوییم.
دیشب با آقای موسوی خویینی و مجید انصاری گعده تلفنی کردیم. از وقتی مجمع روحانیون تشکیل نمیشود میفهمیم که دلمان برای دوستانمان تنگ میشود. البته شماها هم دلتان تنگ میشود.اما این کجا و آن کجا. ما حداکثر امکاناتمان آقا مجید انصاریه و آقا مجید هم من.
تا فردا
سیدمحمدعلی ابطحی