چهارشنبه ۳ اردیبهشت ۹۹
امروز با آقای ملکیان صحبت میکردم. فیلسوف کمنظیری است. نظریه معروفی دارد که آهستگی در زندگی موجب تراکم لذت میشود. در این مورد حرف زدیم. میگفت از قدیم این روایت را خیلی دوست داشتهام که الطمانینه من الرحمن و العجله من الشیطان. آرامش امر خدایی است. من گفتم کرونا سرعت زندگی را کم کرد. این را از نعمتهای کرونا میدانست و آرزو داشت این آرامش بشری و محیط زیستی بعد کرونا باقی بماند. تا بشر بتواند بفهمد کیست و چه جایگاهی دارد.
از استادی دانشگاه بازنشستهاش کردهاند. میگفت من یک همسر باز نشسته دارم و خودمم باز نشانده. گفت شما هم که ده سالی بازنشاندهاید. گفتم ۱۴ سال. قبل کرونا از خانه بیرون میرفتم و بیرون بیکار بودم. حالا توی خانه بیکاریم. این مسئولیت نداشتن را در این شرایط نعمت بزرگی میدانست.
ما به یاد خودمان در ایام کرونا بیفتیم. بدانیم در سرعت و عجلههای همیشگی خودمان گم شده بودیم.
یکبار یکی استخاره خواست. گفتم مطمئنی جای استخاره است؟گفت بله. گرفتم برایش. بد بود. داشت سکته میکرد. این قدر تکرار کرد تا خوب آمد. حالا هی از آقای لاریجانی تست کرونا میگیرند. هی مثبت میشه. خب تست رو که هر روز نمیگیرند. همه کیتها را تمام کرد.
در سالهای ریاست جمهوری، آقای خاتمی سفر رسمی به یزد داشت. من توی ماشین جلویی نشسته بودم . چند نفر در یکی از محلات یزد میخواستند جلو ماشین آقای خاتمی شتر قربانی کنند. تا از دور عمامه من را دیدند، جلو ماشینی که من بودم شتر را قربانی کردند. بعد که دیدند من نشستم و رییس تو ماشین نیست، با یک حالت ناراختی به رفیقش گفت: مَمَلک شترمون حروم شد.
امروز خاطرات چهل سال گذشته را در تنهایی کرونا مرور میکردم . خیلی وقتها شترمون را اشتباهی قربانی کردیم. خیلی چیزها را حروم کردیم. هنوز هم شترهامان را جلوی ماشینهای اشتباهی نگه داشتهایم.
فیلم سینمایی انگلیسی، آلمانی تنها عاشقان زنده میمانند را دیدم. محصول ۲۰۱۳. عشق تاریخی با چاشنی خشونت و خونخواری. تناقض وحشتناکی بود.
خیلی از دیشب اینو با ورژنهای مختلف برام فرستادند. در مورد روزه و کرونا است: اگر فکر میکنید بگیرید میگیرید، نگیرید.
تا فردا
سید محمدعلی ابطحی