▫️پنجشنبه ۱۱ اردیبهشت ۹۹
خدایا این قدر پررو بازی در آوردم که انگاری تو باید از من خجالت بکشی. میبینی؟ از ابوحمزه ثمالی
اوایل انقلاب در آورده بودند که وزیر کشاورزی رفته خدمت یکی از روحانیون عالیمقام . آن بزرگوار گفته این همه زمین بین قم و تهران خالی افتاده، چرا توی آنها کشاورزی نمیکنید. به عرض رسانده بودند که این منظقه نمک دارد و زمین شور است. فرموده بودند چه بهتر، خوب خیارشور بکارید. با این همه حرفهای متناقض که در مورد کرونا زده میشود، فکر کنم خاطراتنویسی را اگر بیشتر ادامه بدهم، باید خیار شور بکاریم. تازه وزیر امروز گفته موج اصلی پاییز میآید.
مثل کسی که ته کوچه بنبست گیر کرده و چارهای جز دست به دیوار گذاشتن و توکل به خدا کردن ندارد، از شدت گرخیدن توکل به خدا باید کرد. البته فردا هم مینویسم.
در سالگرد گلآقا امروز به خانمش و دخترش تلفن زدم. خیلی با هم دوست بودیم. شاید نسل جدید کمتر کیومرث صابری را بشناسند. پایهگزار و آغازگر طنز بعد از انقلاب در مجله گلآقا بود. مشاور شهید رجایی و آیهالله خامنهای بود. با این خودی بودن بهترین پارتیبازیها را انجام داد. طنزنویسان قبل و بعد انقلاب را جمع کرد و راه طنزنویسی سیاسی و کشیدن کاریکاتور مسئولان را باز کرد. در روزنامه اطلاعات و مجله گلآقا. یکبار میگفت توی دعوای رجایی و بنیصدر، با رجایی رفته بودم جلسه سرانعالی. مرحوم بهشتی و اردبیلی بحث میکردند. آقای اردبیلی مِن و مِن میکرد. خواستم به کمک رجایی بیایم و حرف بزنم. رجایی پایم را فشار داد و دم گوشم گفت وقتی دوتا آخوند دعوا میکنند، تو وارد نشو. زورشان به هم نمیرسد، همه کاسه کوزهها را سر تو میشکنند. اصلاً دکترای آخوند شناسی بود.
لای برگای کتابا دنبال خودت نگرد
تو غبارا، تو سرابا دنبال خودت نگرد
گم نکن خودت را تو دنیای تردید و دروغ
زیر آوارِ نقابا دنبالِ خودت نگرد
چه می چسبه این روزها این شعر یغما گلرویی.
امسال روز معلم، یومالشک شده. هم به مادرها باید کادو داد و هم به معلمها؟ یا هوا آلوده بود. یا بزنوبکش بود. یا برف بود. و بعد هم کرونا. روز درسی کم داشتیم. احتمالا بچهها هم پیشرفتشان بهتر بود.
تا فردا
سید محمدعلی ابطحی