شنبه ۳۰ فروردین ۹۹
کتاب نمایشنامه کرگدن را با ترجمه خانم پری صابری خواندم. یکی از قدیمیترین و معروفترین نمایشهاست که اوژن یونسکو در سال ۱۹۵۹ نوشته. در سه پرده. اول وجود حمله کرگدن به شهر تکذیب میشود. بعد بحثهای فلسفی که آیا از نسل آسیایی است یا آفریقایی و مرحله سوم همه تبدیل به کرگدن شدهاند و از کرگدن شدن تعریف میکنند و آخرین مقاومت برای انسانماندن، شکست میخورد. خیلی خواندنش در این شرایط تداعیهای عجیبی داشت. تاتریُم بدنم در این بیتاتری کمی جبران شد.
دیروز آقای مازنی نماینده فرهنگدوست تهران میگفت نامهای به وزیر ارشاد نوشته که به فکر زندگی حوزه فرهنگ و هنر باشند. تاتریها از راه هنر و دلشان زندگی میکنند.
خولی یکی از دشمنان امام حسین بود که مامور انتقال سر امام حسین برای یزید بود. همسر خیلی خوبی داشت و علاقمند به امام حسین. یک بار یکی از روضهخوانها دستپاچه شد روی منبر گفت: خولی علیهالسلام. زود فهمید. گفت همچه علیهالسلامی هم نبود و یک فحش هم به زن خولی داد. یادش آمد که زن خولی خوب بوده. توضیح داد که البته خولی دو تا زن داشته. من آن یکی زنش را فحش دادم. هرکار میکرد بدتر میشد. خیلی از کارها در این ایام فحش دادن به زن دوم خولی است. مثل جمعیت امروز جلو مخابرات برای سیمکارت و هشدار وزیر جوان جان به اپراتورها که کار اشتباهی کردند. اول فکر کنید بعد عمل تا مجبور نشوید هی برای خولی زن دوم بسازید.
مینی سریال زندگی «با خودت» محصول ۲۰۱۹ را دیدم. ماجرای جوانی که با دستکاری اشتباهی بیولوژیک یکی بهتر از خودش هم تولید شده است و اینها با هم درگیرند.
دلیلش هر چه باشد، منظره معدوم کردن میلیونی جوجهها از دلخراشترین مناظر بود. میگویند راهحل دیگری نبوده. فروش مرغ کم و دان گران. ولی علیرغم همه اینها وجدان انسانی نمیپذیرد. اینها حیات دارند. ما انسانها این قدر در مورد حیوانات قلدری کردیم که یک موجود ناشناخته و ناپیدا دارد دمار از روزگارمان در میآورد.
شنیدهام این روزها کارهای اصلی ادارات و شرکتها با جوانهاست و پیرترها رسما سر کار نمیروند. جوانترها بهتر از آنان رعایت بهداشت را هم میکنند. یک فرصت طلایی است. کاش همینجوری جوانها مدیر باشند. قبلا فکر میکردیم تنها با کمک عزراییل مدیران پیر، تمام میشوند حالا کرونا کمک کرده اما حیف کسانی که باید تصمیم بگیرند خودشان پیر هستند و عاشق خدمت.
تا فردا
سید محمدعلی ابطحی