در تلویزیون، در روزنامه ها، در مجلس، در مهمانی ها و تقریبا همه جا صحبت از این است که تعداد زیادی نیروی جوان آماده به کار هست ولی متاسفانه کار پیدا نمی شود. و بلافاصله هم بعد از آن در مورد مشکلات و مصائب نبود شغل و بیکاری بحث های مفصلی عنوان می شود. اما آیا به واقع کار نیست؟
آنچه در ادامه می نویسم دیدگاه من است زیرا من تجربه و شرایط همه آنهایی که این حرف را می زنند ندارم. اما به هر حال در همین اطراف من تعداد زیادی جوان بیکار هستند که از بیکاری می نالند، اما به نظر من نمی خواهند کار کنند نه اینکه کار نباشد.
فکر می کنم اصل این مشکل در تعریف شغل و کار نهفته است. مهم نیست روی کاغذ یا در آمار مرکز آمار به چه چیز شغل عنوان می شود. زیرا بخش بزرگی از اقتصاد ایران دولتی است و تعداد زیادی از نیروی کار در خدمت دولت هستند. پس آنچه واقعیت تعریف شغل در نگاه عموم است چیزی است که در کارمندان دولت مشاهده می شود
پس تعریف شغل از نگاه جوانانی که می گویند کار نیست می شود: استخدام رسمی و دائم در یک سازمان بزرگ با حقوق مشخص که هیچ ارتباطی به میزان کار و بازدهی کاری که انجام می شود ندارد.
طبیعی است که با این نگاه گزینه های شغل بسیار کم می شود. زیرا فرد به جای تمرکز برای کسب مهارت و توانایی رفع مشکلات یک کسب و کار، بر افزایش کاغذهایی به نام مدرک و شرکت در آزمون های استخدامی مختلف و البته متوسل شدن به بند پ می کوشد و اگر در این راه موفق نشود از زمین و زمان گلایه می کند که کار نیست و دولت باید فکری بکند برای این همه جوان بیکار
اگر از این جوان عزیز بپرسی اینکه تو کار پیدا نمی کنی چه ربطی به دولت دارد؟ می گوید دولت باید استخدام کند تا من کار پیدا کنم. چون گرفتن شغل در ذهن این فرد همانند قبول شدن در کنکور است که فقط باید در همین آزمون قبول شوی و از این سد بگذری بعدش دیگه تمام است. بخور و بخواب پول خودش می آید.
این می شود که جوانان بیکار روز به روز زیادتر می شوند. سازمان های دولتی به عنوان بخش عمده اقتصاد ایران روز به روز کم بازده تر می شوند. و اقتصاد مملکت رو به زوال می رود.
به نظر من تا زمانی که کار نکردن و پول گرفتن ارزش است و فردی که عملا در محل کارش کاری انجام نمی دهد زرنگ شناخته می شود یعنی فرهنگ کار ایراد دارد. لذا فردی که در چنین جامعه ای رشد کند، به سختی حاضر است در کسب و کاری مشغول به کار شود که به اندازه مهارت و اثربخش بودنش حقوق می گیرد. نه به اندازه قانان کار
و باید زحمت بکشد و بر مهارتش بیافزاید و موثرتر باشد تا درآمدش افزایش پیدا کند، نه صرفا مدرک آب دوغ خیاری بگیرد و در حالیکه سوادش در حد دیپلم هم نیست، مدرک دکتری یدک بکشد. و بواسطه مدرکش حقوق بگیرد نه بواسطه کارش
خیلی غر زدم
تا بعد...