مشاهده نحوه برخورد مردم ، شرکتها و دولتها در کشورهای مختلف در مقابله با کرونا ویروس برای من که همیشه سعی کرده ام بیرون از جریان ها بایستم و به عنوان ناظر به آنها نگاه کنم، جالب، عجیب و آموزنده بود.
در این مطلب به هیچ عنوان قصد ندارم در مورد راههای پیش گیری یا علانم یا آمارهای کرونا ویروس چیزی بنویسم. بلکه می خواهم در مورد نحوه برخوردمان در مواجه با مسایل مخصوصا آنهایی که ترس عمومی بیشتری ایجاد می کنند نظر خودم را بنویسم. واز نگاه خودم در مورد تاثیر شبکه های اجتماعی و اثر مرتبط شدن مردم با یکدیگر صحبت کنم.
مثل همیشه و به سبک محمدرضا شعبانعلی لازم است که تاکید کنم که آنچه در این وبلاگ نوشته می شود صرفا نظرات و برداشته های شخصی من است و اصراری ندارم که شما خواننده عزیز با آن موافق باشید، البته از دریافت نظر شما بسیار خوشحال خواهم شد.
رسانه ها اعم از تلویزیونی، کاغذی یا اینترنتی همه شیپور به دست در حال دادزدن اتفاقات و رویدادهای بد هستند. هر وقت هم کم می آورند سعی میکنند با پیش بینی رویدادهای بد بعدی یا تحلیل رویدادهای بد گذشته و نشخوار آنها وقت بخرند تا رویداد جدیدی اتفاق بیافتد. حیات یک رسانه به جلب توجه مخاطبین است. لذا از هر روش و شیوه ای برای ایجاد جلب توجه استفاده می کند. حتی به قیمت دروغ گفتن و نهایتا تکذیب آن.
وقتی ما به عنوان یک انسان رسانه هایی را برای خواندن یا شنیدن یا دیدن انتخاب می کنیم. در واقع پذیرفته ایم که آنها بخش قابل توجهی از دنیای ما را شکل دهند. ما نمی توانیم خود را در معرض اخبار قرار دهیم ولی از آن اثر نپذیریم. چه بخواهیم چه نخواهیم چه سعی کنیم و چه نکنیم اخبار بر ذهن و نگرش ما تاثیر می گذارند و در نهایت دنیای ما را شکل می دهند.
اگر شما اهل کانال های تلگرام نباشید از دیدن آدمهایی که اخبار سطحی و غالبا دروغ منتشر شده در این رسانه را نقل قول می کنند و با آن ایمان دارند تعجب خواهید کرد. ممکن است شما مثلا “بی بی سی” ببینید و به این آدمها در دل بخندید ولی در واقع شما نیز با آنها تفاوتی ندارید فقط دنیای شما را رسانه ای دیگر شکل می دهد.
به لطف گوشی های هوشمند و ابزارهای مختلف اطلاع رسانی، رسانه ها امروز از هر زمان دیگری در تاریخ به ما نزدیک تر شده اند و اثرات آنها سریعتر شده است. وقتی مغز خود را دائما در معرض بمباران خبری قرار می دهید فرصت تعقل را از خود سلب می کنید و رفتار شما در مواجه با رویدادها تکانه ای و احساسی و در راستای موج های تشکیل شده خواهد بود.
اگر بپذیریم که چه چیزی را انتخاب کرده ایم تا دنیای ذهنی ما را بسازد، خواهیم دانست که چرا رفتار و کردار برخی از مردم به نظر ما احمقانه می رسد، با احتمال زیاد از دیدگاه آن دسته از مردم، ما نیز احمق هایی هستیم عجیب و غیر قابل درک.
کرونا ویروس نیز یک رویداد تلخ است که باعث مرگ برخی از انسان ها می شود. مانند جنگ، مانند قحطی، مانند سیل، مانند … اما از زاویه رسانه ها رویدادی است جذاب که برای مدت قابل ملاحظه ای خوراک رسانه ای تامین می کند که می توانند بر آن سوار شوند و مخاطب جذب کنند و تبلیغ بفروشند.
از دیدگاه من دولت ها نیز مانند افراد هستند. یعنی آنها نیز تحت تاثیر موج های رسانه ای قرار می گیرند و بر اساس آنها واکنش نشان می دهند. با این تفاوت که معمولا یک رویداد واقع می شود. سپس رسانه ها توجه عمومی را به آن جلب می کنند. توجه عمومی موجی از احساسات ایجاد می کند. و دولتها که بقای خود را در مدیریت احساسات و نه تعقل توده ها می دانند نسبت به موج ایجاد شده واکنش های گوناگون نشان می دهند. از انکار و تکذیب بگیرید تا رفتارهای تکانه ای و وعده های احساسی و ….
از این زوایه یک دولت دقیقا مانند یک فرد عمل می کند. که البته عجیب نیست چون معمولا دولتها از آدم هایی تشکیل شده است که فراز و فرودشان به طرفداری یا طرد از طرف توده های مردم وابسته است. و رفتار عمومی توده مردم عمدتا از روی احساسات است نه تفکر و تعقل.
به عبارت ساده تر نمی توان با تفکر و با منطق توده مردم را همراه کرد. بلکه صرفا با تحریک احساسات است که انبوهی از مردم را می توان با خود همراه کرد.
طی سال ها روابط عمومی شرکت ها آموخته اند که ارزان ترین راه تبلیغات سوار شدن بر موج های احساسات مردم است. به عنوان مثال پیام های متعدد شرکت ها در اعلام دورکاری به خاطر سلامت پرسنل، نمونه بارزی است از این بهره برداری تبلیغاتی از موج شکل گرفته
این البته یک واکنش طبیعی است از جانب یک شرکت که هدف اصلی آن کسب سود است. این ما هستیم که باید بدانیم و بفهمیم که چنین واکنشی از جانب یک شرکت مانند توزیع اشانتیون بین مشتریان است. و هدف اصلی آن تبلیغات است و هدف فرعی آن خوشحال کردن گیرندگان آن هدایا
وقتی ما از سر ندانستن یا بی حوصلگی یا کنجکاوی یا هر دلیل دیگری، درهای ذهن خود را بر روی هجمه اخبار درست و غلط از سوی رسانه های مختلف باز می کنیم. چنان دچار آشفتگی می شویم که قدرت تحلیل و تشخیص خود را از دست می دهیم و هر خبر بدی مانند کرونا ویروس صرف نظر از اینکه واقعا چقدر بد است و صرفا بر اساس میزان و قدرت موجی که ایجاد میکند ما را بیشتر مضطرب و نگران می کند.
و ما بدون اینکه بتوانیم عواقب رفتار خود را بسنجیم دست به اقدام می زنیم و چون سربازی ایدئولوژیک کمربند انتحاری بر مغز خود می بندیم و خودکشی تعقل می کنیم . و بدون فکر دهان باز می کنیم و حرف می زنیم و بر گفته های خود اصرار می کنیم و با مخالفین خود جدل می کنیم بدون آنکه بدانیم پایه عقیده ما را هیچ تشکیل داده است.