من و همکارانم سال هاست روی پلتفرم های مایکروسافت کار می کنیم. از شیرپوینت شروع کردیم و بعد اکسچنج، سی آر ام، پاور بی آی و ... هم به لیست پلتفرم هایی که با آنها و برای آنها محصول تولید می کردیم و می کنیم اضافه شد.
اوایل که تب شیرپوینت داغ شده بود و شرکت ها و سازمان های زیادی به دنبال شیرپوینت بودند، همیشه افرادی از دیدگاه من غیرمتخصص ولی مدعی بودند که سعی داشتند شیرپوینت را به عنوان یک جعبه جادویی معرفی کنند و آنرا راه حل همه مشکلات و نیازهای نرم افزاری سازمان ها و شرکت ها معرفی کنند.
برای مشتری نیز همیشه این آرزو وجود داشته است که راه حلی را پیدا کنند که جوابگوی همه نیازها و مشکلات نرم افزاری آنها باشد.
این دو عامل باعث تعریف پروژه های زیادی شد که متاسفانه عاقبت خوشی نداشتند و باعث هدر رفت سرمایه مشتری و بدبینی او نسبت به تکنولوژیی مانند شیرپوینت شد.
در چند سال اخیر که تقاضا برای نرم افزارهای CRM افزایش یافته است.مجددا همان سناریو در حال تکرار است. باز افرادی که نرم افزار CRM مایکروسافت را بسان یک جعبه جادو معرفی می کنند و آنرا راه حل همه مسایل می دانند و از حسابداری تا خدمات پس از فروش و ... را در همین پلتفرم ارایه می کنند.
اینکه چنین افرادی پیدا شوند عجیب نیست، عجیب آن است که برای آنها مشتریانی هم پیدا می شوند و متاسفانه سرمایه خود را به هدر می دهند.
یاد جمله ای افتادم که در پایان یکی از برنامه های BBC گفته می شود.
وقتی چیز باورکردنی نیست، باورش نکنید