هر از چندگاهی بر اساس بازخوردهایی که از مشتریان دریافت می کنم، بر آن می شوم در قالب مشاوره به ارائه چندین نکته عملیاتی بپردازم و به دوستانی که از نرم افزارهای ما خریداری کرده اند و چه قصد دارند به جمع مشتریان ما بپیوندند بی طرفانه مواردی را متذکر شوم، به قولی من آنچه شرط بلاغ است با تو می گویم …
عبارت جالبی هست که همیشه در ذهن دارم، ما در کشورمون هنر عجیبی در بومی کردن داریم و همه چیز از نرم افزار گرفته تا سیاست و هنر و … رو به سرعت چه عمدی و یا غیر عمدی بومی می کنیم، البته به معنی منفی آن
از زمانی که ISO رو وارد سازمانها کردیم به جدیت اعتقاد داشتیم انقلابی به وجود خواهد آمد ولی پس از چندین سال و یا حتی ماه این استاندارد بومی شد و شاید نهایتاً از ۱۰ تا ۲۰ درصد از امکانات آن بهره بردیم، در مورد سیستم هایی مانند CRM مایکروسافت نیز دقیقا روش به همین صورت است، در زمان تهیه این زیر ساخت مشتری به دنبال یک سیستم یکپارچه و حتی فراتر یک ERP هستند و این زیاده خواهی سبب ارائه برخی محصولات ناکارآمد در بازار شده است، دقیقا مشابه همان درخواستهایی که منجر به تولید و ورود ماشین های چینی بی کیفیت، فاقد امنیت ولی با ظاهری فریبنده شد، ولی بعد از کلی هزینه زمانی و ریالی و خرید یک سیستم به ظاهر مناسب سایر ناکارآمدیها که به دلیل ظاهر اغواگر از چشم ما پنهان بود نمایان می شود، پس در حقیقت این سبک درخواستهای ما منشاء ایجاد اینگونه محصولات است، لذا بهترین روش استفاده از یک سیستم با قابلیت گسترش و مطمئن است ولی درخواست حداکثر امکانات از این سیستم نه به دلیل امکان ناپذیر بودن بلکه به دلایلی مانند: عدم شفافیت در خود درخواست مشتری، یا بسته بودن راههای ارتباطی سایر نرم افزارهای مورد استفاده مشتری و یا به دلیل کارشکنی های سایر پیمانکاران و یا کاربران بسیار دشوار است، پس حتما در زمان خرید و استفاده از نرم افزارهای مدیریت ارتباط با مشتریان موارد زیر را مد نظر قرار دهید:
تمامی این امکانات باید به دقت بررسی شود و درگیر اصطلاحاً خود اغوایی نشوید، به این معنی که با بزرگ فکر کردن و پیچیده کردن نیازهای خود سبب افزایش بی رویه هزینه خود و طولانی شدن پروسه استقرار و در نهایت شکست پروژه نشوید!