m.barzin
m.barzin
خواندن ۲ دقیقه·۵ سال پیش

ایرانیزه

یکی از اتفاقاتی که همیشه آرزوی آن را داریم این ست که اگر فرایندی یا فعالیت تاثیرگذاری در دنیا رقم می خورد آن را به در قالب فرهنگ خودمان قرار دهیم و به قولی ایرانیزه اش کنیم. نمونه های فراوانی وجود دارد که نمونه اش می شود بانکداری غربی که ما به اضطلاح خودمان اسلامیزه اش کردیم و خودم بهتر می دانیم که ما از غربی ها چند گام در غربی کردن بانک جلو هستیم. بگذریم؛ این اتفاق مبارکی است که بتوانیم نمونه های شرق و غرب را با تغییری اندک به شکلی که با فرهنگ و آداب و رسوممان نزدیک باشد در آوریم. و یادآور شوم که این تبدیل کردن ها را ما زمانی صادر می کردیم. نمونه های تاریخی فراوانی داریم از دانشگاه گرفته تا حمام، البته شما بخوانید از حمام گرفته تا دانشگاه که شکل اروپایی آن را مشاهده می کنیم. 

اما این کار در برخی موارد اصلا جالب از کار در نمی آید. نمونه اش اربعین است. اصلا اربعین است و سادگی اش، اربعین است و چای عراقی و تعارف عراقی و خرمای ارده زده و لیوان های دهنی اش. چرا ما وارد این موضوع شدیم؟ حکایت اربعین و ورود ما شده مانند آمدن فرهنگ شهری به روستا، مانند خیابان های آسفالت روستاهای قدیمی، مانند بخاری گازی به جای بخاری هیزمی و هزار تا مثال نزدیک دیگر. 

کاش می گذاشتیم عراقی ها خودشان با فرهنگ غنی خودشان از ما پذیرایی کنند، کاش اینجا را ایرانیزه نمی کردیم. می آمدیم و صرفا کمک مالی می کردیم و کنارشان بودیم برای خدمت، نه اینکه خودمان موکب بزنیم آنهم بزرگ و با شام و غذای فراوان طوری که موکب های ساده کناری مان که عراقی است به چشم نیاید. کاش بلندگوهایمان را خاموش می کردیم تا صدای شای شای پیرمرد عراقی را بهتر بشنویم و دلم گاهی لک می زند برای اربعین عراقی. 

آقا! خانم!مسئول محترم! بیایید فن آوری را ایرانیزه کنیم، بیایید دانشگاه و بانک را ایرانیزه کنیم نه فرهنگ غنی مردمانی که شوق شان برای خدمت غیرقابل وصف است. اصلا اریعین است و سختی راه. حکایت ما شده حکایت کسانی که در سحر ماه مبارک تا خرتناق می خوردند که گرسنه نشوند و اینجاست که ماه مبارک همسایه ات از گرسنگی صدایش بلند می شود و ما مشغول تسبیح زدن در خنکای اسپلیت 32000 هستییم. 

اربعین است و سادگی اش، خرابش نکنیم. 


برگرفته شده از : mohammadbarzin.ir

ایرانیزهاربعینکربلا
می نویسم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید