مشکلی که در تشکیلات به شدت آزارم می دهد تنبل پروری تیمی است. یعنی افراد مجموعه در تنبل کردن هم مقصرند. مجموعه ای را در نظر بگیرید که هر کدام از اعضا به جای انجام کار خود و مشغول بودن به وظایف محوله نگاهشان به دیگر افراد مجموعه است که مشکلاتشان را برطرف کنند. به عنوان مثال: در مجموعه ی ما شخصی موظف است غذای مجموعه را در ساعت مقرری آماده کند و درست دو ساعت قبل از برنامه اعلام می کند که بودجه ندارد و مشکل مالی بیداد می کند؛ اینجاست که هر کدام از نیروها وظایف خودشان که به مراتب مهمتر از آن کار است رها می کنند به کمک او می شتابند. جالب اینجاست وقتی که معترض حرکت به ظاهر انسان دوستانه شان می شوی می گویند ما یک مجموعه ایم و باید در سختی کمک حال هم باشیم و از این جور حرف های بی منطق. این ماجرا انقدر اتفاق افتاده که حالا شاهدیم افراد در بزنگاه اعلام ناتوانی می کنند و کار کل مجموعه را مختل. این تنبل پروری است. افرادی که نمی توانند خودشان را با اهداف مجموعه همراه کنند و در لحظات حساس مجموعه را دچار شوک می نمایند.
ماستمالینگ معنوی
در تشکیلاتی مانند مسجد چون معنویت به شدت تاثیرگذار است تنبل پروری یکی از اتفاقات رایج آن است. افراد مجموعه همه چیز را معنوی می نگرند و هزار البته که شما بهتر می دانید معنویت خودش نظمی دارد که در چیزی وجود ندارد و اینکه ما می گوییم معنوی می نگرند یعنی فکر می کنند معنویت این است که در قبال اشتباه هات مکرر مجموعه سکوت کنیم، این یعنی درجا زدن. امام جماعت دقایقی بعد از اذان سر و کله اش پیدا می شود و این جاست که این بهانه بر زبان ها جای می شود : نشستن در مسجد عبادت است و جزء عمر انسان به حساب نمی آید و یا اینکه منتظر ماندن برای نماز جماعت ثواب دارد و از این جور حرف ها. این جملات گرانبها عمدتا از دهان مبارک عده ای بازنشسته که اگر به منزل بروند باید پای غرغر همسر عزیزتر از جانشان بنشینند خارج می شود. این افراد اینجای ماجرا رادر نظر نمی گیرند که امام جماعت وظیفه ای دارد که قبل از نماز شروع می شود و تکرار آن تاخیرهای فراوان قبلی که با همین روایات ماست مالی اش کردیم باعث شده حالا هر شب منتظر باشیم امام جماعت 10 الی 20 دقیقه همه را سر کار می گذارد که تشریف فرما شوند.
ترمز دستی
حدود شش ماه است که در مجموعه داد می زنم آقایان برای خود جانشین انتخاب کنید!!! گوش کسی بدهکار نبود. شب شه شنبه که برنامه شروع می شود یکی یکی مشکلات سر از خاک بیرون می آورند و بعد از سلامی گرم ما را با افتضاحی که به بار آورده ایم تنها می گذارند. در مجموعه ای که افراد آن هنوز تفویض اختیار را نمی فهمند و اصلا واژه ای منحوس تر از این واژه وجود ندارد. در انتهای هر برنامه با دوستان خوش و بش می کنم و ایرادات را با زیانی نرم انتقال می دهم تا به گوشه قبایشان برنخورد و خود می دانم این هم نوعی تنبل پروری است چون خاطی متوجه شده بعد از هر اشتباهش نه خبر از توبیخ است نه خبر از حتی تشری ساده. این تنبل پروری ها می شود ترمز دست بالا که روزی بر اساس فشار زیاد در حالت درجا موتور مجموعه را پیاده خواهد کرد.
برگرفته شده از : mohammadbarzin.ir