خیلی دلم برای روزهایی که هیچ وقت آن را تجربه نکرده ام تنگ شده است. شاید بگویید این تناقض است. خب حقیقت این است که ما گاهی در خودمان زندگی می کنیم. این اتفاق برای ما در تمامی روزهایی به وقوع می پیوندد که بین ای کاش های خود به زندگی، رفتار، برخورد، جایگاهی را متصور شویم و با آن سر ذوق بیاییم.
من هم مانند مابقی انسان و بهتر است بگویم چون شما، ساعتهایی را به آنچه دوست دارم باشم فکر میکنم و بعد که حسابی کیف کردم رهایش می کنم تا خودم باشم. چند مدتی است بیش حد به این می اندیشم که این من با آن من چقدر فاصله دارد و آیا می شود این فاصله را کم کرد و یا از بین برد؟ دوست دارم که خودمی باشم که دوست دارم.
چند مدتی است تازه این کوته فکری غلبه کرده ام که فکر می کردم آموختن سرمایه گذاری نیست. البته نه در این حد. بگذارید شفاف تر بگویم. می گفتم: خب این آموزش را دیدی بعدش؟؟؟؟ و میرفت به مرحله رها سازی. بالاخره استارت زدم و یا همان بهتر که بگویم شروع کردم تا کمی زبان پارسی را نیز پاس داشته باشم.
از یه آموزش 16 ساعته برای سرمایه گذاری روی خودم شروع کردم و حالا جرات این را پیدا کردم که آموزش 50 ساعته یک ساله ای را نیز شرکت کنم. من می خواهم به من اصلی نزدیک شوم. یا بهتر اینکه من میخواهم آنی باشم که باید باشم.
پیشنهاد : روی خودتون سرمایه گذاری کنید.
برگرفته شده از : mohammadbarzin.ir