حق
عدالتخواهی از آن دست واژه هایی است که خیلی جای کار دارد و هر از چند گاهی عده ای علم مخصوص آن را برمی دارند. عده ای عدالتخواهی را در بی آبرو کردن عده ای صدرنشین می دانند و عده ای در بوق و کرنا کردن نامه های اداری و شخصی و افرادی از همه با فکرتر با جستجو در صفحات اینستاگرامی دست به اقدامات انتحاری می زنند.
واقعا روش درست عدالتخواهی چگونه است؟ اینکه در حال نوشتن پستی در این زمینه هستم دلیل بر دانستن راه و چاه عدالتخواهی نیست بلکه نکته ای ظریف از مقام معظم رهبری در سال 1382 من را به این فکر فرو برد. شاید عدالتخواهی همان حرکت بر لبه ای باشد که کوچکترین انحراف آن می شود تباهی ابدی. نمی دانم اما هر چه هست علمدارش باید بصیرت داشته باشد.
بر چه اساسی کسی را خارج شده از دایره عدالت می خوانند؟ ملاک چیست؟ در کدام ترازو عدالت را سنجه می کنند؟ وقتی با کسی در مورد موضوعی به بحث و جدال می پردازیم باید بگوییم با تکیه بر این معیار شما از عدالت خارج شده ای. حال این عبارت مقام معظم رهبری را دقیقتر نگاه می کنیم که فرمودند: «شما می توانید در سه زمینه علم، عدالتخواهی و آزاد اندیشی کار تئوریک کنید.این کار تئوریک را می توانید در زمینه جنبش تولید علم و عدالتخواهی انجام دهید. مثلا در زمینه عدالتخواهی، می توانید قانون اساسی را مطالعه کنید و ببینید اگر ما بخواهیم عدالت اجتماعی را با همان مفهوم متعارفی که همه می فهمیم تحقق بخشیم، باید از کدام دستگاه چه توقعی داشته باشیم »
این پیام حضرت آقا مرجعی را برای سنجه عدالتخواهی بیان می کنند و آن قانون اساسی است. لذا در جریان فتنه 88 نیز حضرت آقا، عده ای را به مطالعه قانون اساسی دعوت کردند.
مجله اینترنتی خط حزب الله را حتما مطالعه بفرمایید.
برگرفته شده از : mohammadbarzin.ir