گلستان را آب برد تا شاید گلستانی دیگر بوجود بیاورد. مگر کار خدا بی حکمت است. من با عقل ناقصم چند جکمت را در نظر میگیرم.شاید حکمت این بود که نشان دهد هزینه های فراوانی که برای جلسات مدیریت بحران گذاشته می شود آتش زدن بیت المال است و از این جلسه ها آبی برای کسی گرم نمی شود الا مسئولین بی مسئولیتی که پول سفرهای خارجی شان را بدست آورند.
شاید حکمت این بوده تا دوباره نشان دهیم اهل سنت جان ما هستند و اینکه فرقی برایمان ندارد که شیعه دوازده امامی باشد یا اهل سنت، مهم این است انسان مظلومی نیاز به یاری و مساعدت ما دارد و بسیجی ها و طلبه ها و پاسدارها و ارتشی ها که از اول انقلاب فحش خور بار آمده اند اینجا هم تا کمر در گل فرو بروند و مشکلی را برطرف کنند و کنار آنها سلیبریتی احمقی هم بیاید خویش اندازی بگیرد و میدان را خالی کند و طلبه ی ما همچنان در آب و گل غصه بی خانمانی مردی را بخورد که نگران حال خانواده اش است.
حکمت دیگر به گمانم این باشد که پرده دوباره دور هم بیاییم و البته این بار چشمان خود را وا کنیم ببینیم چه کسی یا کسانی در سختی ها در کنار ما هستند و چه کسانی زمان انتخابات سر و کله شان پیدا می شود. کار خدا که بی حکمت نیست. عده ای که با رای برادران اهل سنت مان راهی مجلس شدند و عده ای هم در میدان ریاست جمهوری چشم امیدشان نماینده ولی فقیه استانی بود که ترکمن های عزیز ما به حرف هایش اعتماد کامل دارند و آن عزیز سفر کرده در سخت ترین شرایط مردم ما در قشم مشغول تفریح است.
شاید خدا می خواهد ما را برای آزمایشی بسی سهمگین تر آماده کند و البته این شتری است که در خانه هر کدام از ما گلستانی ها که این روزها باران های شدیدی را مشاهده می کنیم خواهد خوابید.
نکته پایانی که گلستان و مازندران روزی تفریحگاه خیلی از مردم عزیز ایران بوده اند و با مهمان نوازی بی مثالشان خاطرات خوب و خوشی را برایشان رقم زده اند فکر کنم حال نوبت آن است که همتی کنند و در نجات این مردم به هر طریق اقدامی کنند .