سپاس از چه؟
سپاس از كي؟
دو شب قبل در جستجوي كتابي بدين جا رهنمون شدم،ويرگول ،
در دل اين ايام پراز مرارت فرصتهايي هم متولد مي شود،پانزده دقيقه توقف و مطالعه خلاصه كتابي از نادري عزيز كه خواندنش را توصيهميكنم.
مطالعه تمام شد ولي ذهن مشغول.
به نامگذاري ويرگول براي اين سايت فكر كردم ياد دوران دبيرستان افتادم و معلم ادبيات ،
ويرگول نشانه مكثي كمتر از نقطه است،
و سايت ويرگول ابزار توقفي كوتاه و بعد حركت كوشش و پويش راهي كه ساخته اند،
مكاني براي انديشيدن و فكر كردن
اتاقي براي گفتگو و تبادل نظر
كلاسي براي ياد دادن و يادگيري
چهار راه تعاطي افكار و تبادل نظر
دريايي براي شنا كردن.شيرجه زدن و گوهر مقصود را صيد كردن
باغي پراز گلهاي رنگارنگ دانش و فهم و اگاهي
متنوع و سازگار با هر سليقه اي
امدنت اتفاقيست اما با ميل و رغبت در ان ميماني
زود احساس مهمان بودن از وجودت ميره و احساس ميكني ميزبان هم هستي
همدلي و مهرباني و دوستي و رفاقت با همه كساني كه به چشم نديده اي ولي دوستشون داري
انگار همه هم عهد و پيمان شده اند تا به فهم و درك و ارتقاء دانش يكديگر در حوزه هاي مختلف كمك كنند.
ويرگول مثل شك مي مونه توقفگاه نيست ولي گذرگاه خوبيه
اگر شما هم مثل من اتفاقي بدين باغ زيبا و پر از انرژي مثبت گذرتان افتاده انرا نشانه اي بگيريد كه رسالتي به انجام رسد و قلمي بدست بگيريد و قدمي برداريد.
بي نهايت سپاسگذارم از سردبير و مديران و كارشناسان ويرگول بخاطر ذوق،خلاقيت و فضايي هم انديشي كه ايجاد كرده اند.
بياييد دست بدست همدهيم به مهر و اين مرز پر گهر را اباد تر كنيم.
ترديد نكنيم با نوشتن و شريك كردن يكديگر با انديشه هاي ناب ايران و دنيا مكاني زيباتر براي زيستن خواهد گرديد.
با خيرخواهي فراوان نسبت به خانواده ويرگول
بدرود
مهدي دهنوي