🟡 وقتی تیم داشتن فقط به معنی داشتن «چند نفر» نیرو نیست!؟!
تکانهای برای عبور از مدل ذهنی مدیریت سنتی
در نگاه سنتی، همین که چند نفر کنار هم کار میکردن و مدیر میتونست بهشون دستور بده، یعنی «تیم» داشتیم. اما واقعیت امروز با این تصویر فرسنگها فاصله داره.
🔻 مدیران موفق اما سنتی، تا وقتی که همهچیز طبق «فرمول همیشگی» جلو میره، دلیلی برای بازنگری نمیبینن.
اما در سالهای اخیر اتفاقاتی افتاده:
بازار پیچیدهتر شده و تورم از نوع هزینه است
تصمیمگیریها زمانبرتر و پراسترستر شدن
جبران اشتباهات هر روز سختتر میشن
کارکنان قدیمی زودتر از قبل خسته میشن و جدیدها وفادار نیستن
در نبود مدیر، انگار کل سیستم میخوابه
اینجاست که اولین سوال تو ذهن میدرخشه:
نکنه اون چیزی که من «تیم» میدونستم، فقط یهجور خط تولید اطاعته؟
💢 دنیا تغییر کرده، نه از سر دلسوزی، بلکه از سر اجبار:
اقتصاد جهانی دیگه با «پیشبینی و کنترل» کار نمیکنه؛ با «سازگاری و واکنش سریع» جلو میره
مدیریت نسل پنجم یعنی رهبری مشارکتی، مسئولیتپذیری مشترک، و ساختارهای تخت
نیروی انسانی جدید دنبال معنا، یادگیری و امنیت روانیه، نه فقط حقوق و اطاعت
هوش مصنوعی و اتوماسیون کارهای قابل برنامهریزی رو داره حذف میکنه؛ تیمهای خلاق و چابک میمونن
🔁 جایی که باید مدل ذهنی عوض شه:
مدیر باید از خودش بپرسه:
«آیا من مالک کنترل هستم یا مالک رشد؟»
تا وقتی تمرکز روی اطاعت باشه، بهرهوری محدود میمونه. اما وقتی تمرکز روی ساختن تیم واقعی باشه، اتفاقات بزرگتری میافته:
افراد از خودشان مایه میذارن
مسئولیتها بین آدمها تقسیم نمیشن، پخش میشن
خلاقیت از جلسات بیرون میزنه
و مدیر، از رئیس به رهبر تبدیل میشه
✳️ تیم داشتن یعنی ساختن یک سیستم زنده، نه فقط اداره چند مجری.
📚 منابع:
Marshall Goldsmith – What Got You Here Won’t Get You There
Frederic Laloux – Reinventing Organizations
Amy Edmondson – Teaming
MIT Human Dynamics Lab Research
گزارشهای جهانی WEF و McKinsey درباره آینده کار
🌀 تو بگو:
آیا سازمانی که در اون کار میکنی، واقعاً تیم داره؟
یا فقط آدمهایی داره که کنار هم کار میکنن؟
✍️ مسعود اختراعی
https://www.linkedin.com/in/masoud-ekhteraei-48690a9b
@taktacoaching