?ابوالحسن ابتهاج پایهگذار اصلی برنامهریزی توسعه در ایران که در فاصله سالهای ۱۳۳۳ تا ۱۳۳۷ مدیر عامل سازمان برنامه و بودجه بود ، در بخشی از مصاحبه خواندنی و مطولش با "پروژه تاریخ شفاهی ایران" از یکی از دیدارهایش با شاه می گوید: " گفتم که عقاید من عوض نشده من این را امروز دوباره می خواهم تکرار بکنم که ما به یک جایی رسیدیم که باید تصمیم بگیریم که پول نفت چه جور باید خرج بشود، مردم ایران باید حس بکنند که پول نفت را به نفع آنها داریم خرج می کنیم و احساس بکنند که سال به سال وضعشان بهتر می شود و خودشان را سهیم بدانند در این کار . هفده سال پیش این عقیده خود را همیشه به او گفته بودم. ما اگر بنا باشد بین برنامه عمرانی و ارتش بخواهیم تصمیم بگیریم بدون معطلی و بدون هیچ تردیدی عقیده من این هست که سازمان برنامه کارهای عمرانی را مقدم بکند ما نمی توانیم هر دوی اینها را در آن واحد انجام بدهیم با پول درآمد نفتی که داریم."
او که همچنین زمانی نیز ریاست بانک ملی بود و بعدا مشاور صندوق بین المللی پول شد، در ادامه می گوید: "خیال می کنم این انتقادی که من میکردم از کارهای نظامی مورد پسند محافل نظامی قرار نمی گرفت.آنها دلشان می خواست زمانی که انگلیسی ها رفتند از خلیج فارس میاید جلو بگوید من داوطلب می شوم، من میشوم پلیس خلیج فارس. انگلیس رفته دیگر توانایی ندارد اینکار را بکند. از خدا می خواهد که یک نفر بیاید با پول خودش اینکاری را که به خرج آنها میشد او انجام دهد.آمریکایی ها هم همینطور . یک مرتیکه می گوید من سالی ده میلیارد دلار از آنها خرید کردم. من معتقد بودم ایران یک سهم دارد در خلیج فارس ، عربستان بیش از دو برابر ما نفت داشت بنابراین دو برابر ما منافع داشت در خلیج فارس. چرا نمی بایست عربستان سهیم باشد، ژاپن اروپای غربی و آمریکا سهیم باشند. چرا باید ایران داوطلب بشود اینکار را بکند. آیا بهتر نبود این درآمد ما که تا سالی ۲۳ میلیارد دلار رسیده بود، سالی ده میلیارد به مدت ده سال خرج ایران می کردیم بجای اینکه ده میلیارد اسلحه بخریم."
? "اندرو مارشال" که رئیس دفتر ارزیابی ویژه وزارت دفاع آمریکا در دوران ریاست جمهوری جرالد فورد بود، در سال ۱۹۷۶ برنامه ای با عنوان "استراتژی مقابله با شوروی" با تمرکز بر نقاط قوت آمریکا تهیه کرد. در جزوه تهیه شد برای این برنامه که اکنون از حالت سری خارج شده است آمده: " یک ملت برای مقابله اثربخش با طرف مقابل ،به دنبال فرصتی می گردد تا از یک یا چند شایستگی متمایزکننده ، به طریقی استفاده کند که مزیت رقابتی ایجاد گردد، هم در حوزه های خاص و هم در مجموع". در این جزوه تاکید شده که داشتن استراتژی رقابتی واقعی به معنای طراحی اقداماتی است که هزینه های بیش از اندازه را به طرف مقابل تحمیل کند و بر روی فناوری هایی سرمایه گذاری کند که تلافی آنها از سوی طرف مقابل پرهزینه بوده و در جاهایی که اقدامات تلافی جویانه ، بر قابلیت های تهاجمی شوروی سابق نمی افزاید. برای مثال افزایش دقت موشک ها یا بی صدایی زیردریایی ها ،اتحاد جماهیر شوروی را مجبور ساخت بدون اینکه بر تهدیدی که متوجه ایالات متحده است بیفزاید، منابع و هزینه های کمیابی را صرف اقدامات تلافی جویانه کرد. موشکهای دقیقتر ایالات متحده، قرارگیری پایگاه های موشکی آمریکا در اروپا و سرمایه گذاری در نظارت بر زیر آب ، فشار غیرقابل تحملی را بر منابع محدود شوروی وارد کرد. عربستان سعودی و انگلستان با استخراج منابع تازه کشف شده آن در دریای شمال در تلاش بودند تا قیمت نفت را پایین نگه دارند و بیشتر مبادلات خارجی اتحاد جماهیر شوروی را بی اثر سازند و این در حالی بود که سیستم و وضعیت بسته ی شوروی مانع از دسترسی آسان بر فناوری غرب شده بود. جنگ شوروی در افغانستان نمونه دیگری از این استراتژی برای افزایش هزینه های گزاف بر رقیب و دشواری رقابت برای او بود.
? به نظر میرسد هنوز هم استراتژی اندرو مارشال بخشی ویژه ای از سیاست های کلی قدرتهای بزرگ برای حذف رقبا و یا ناتوان کردن آنها باشد. ریچار روملت استاد برجسته استراتژی از این ایده اندرو مارشال به "سادگی هولناکِ کشفِ قدرتِ پنهان در یک موقعیت" نام می برد. ملتی که نتواند نقاط قوت و ضعف خویش را مشخص کند ناگزیر درک دقیقی از فرصت ها و خطرات نخواهد داشت و متاسفانه منافع محدود را صرف فرصتهای نامحدود می کند. عمده کشورهای خاورمیانه بخصوص کشورهای با اقتصادهای نفتی از مدلی استفاده می کنند که بیشتر سرمایه گذاری کن تا توازن موجود ، به نفع یکی از طرفین تغییر کند اما در مدل مارشال فهرستی بود از نقاط قوت و ضعف ایالات متحده و رقیبش. قدرت آن استراتژی از کشف راهی متفاوت برای نظاره ی مزیت رقابتی ناشی میشد.