سال هایی که با معلمی در دانشکده ی حقوق روزگار می گذراندم،خوش اقبالی و شانسی نصیبم شد ،هم اتاق شدن با استادان تاریخ سبب شد ، مطالعه ی تاریخ خاصه تاریخ سرزمینم را یک ضرورت وامری واجب بدانم .هرگاه فرصتی دست می داد تا راجع به حوادث تاثیر گذار تاریخ مباحثه ای کنیم آنچه همواره و غالبا به اتفاق از ایشان می شنیدم نقش ِموثر وغیر قابل انکار هنر در تحولات سیاسی-اجتماعی ملل مختلف بود.از دلایل رشد و پیشرفت آلمان پس از جنگ جهانی تا نقش تاتر در شیلی و...اینکه ولتر با هانریاد مردم انگلستان را به جنب و جوش وادار می کند و علیرغم تحریم ها و ممنوعیت های پلیس ،این کتاب به چند زبان زنده ترجمه می شود و فرانسویان را به آثار دهشتناک جنگ بیش از پیش آگاه می کند تا به جایی که مردم فرانسه را وادار می کند تا با سیاست های جنگ افروزانه مقابله کنند و یا اینکه مسیر نهضت روشنگری در اسپانیا به سال های پس از 1765میلادی بر می گردد که کلیسای مادرید اقدام به سوزاندن کتاب امیل ژان ژاک روسو کرد.ویل دورانت در تاریخ تمدن نقل می کند که این اتفاق بهترین تبلیغ برای کتاب روسو بود که موج تحول خواهی و رشد اجتماعی عجیبی را در اسپانیا فراهم کرد تا به آنجا که جوانان اسپانیایی آثار ولتر،دیدرو،هابز و...به صورت قاچاق وارد مادرید می کردند تا مسیر نهضت روشنگری در اسپانیا مهیا شود.به موازات تاثیرات قابل توجه کتاب در رشد فرهنگی-اجتماعی ملل می توان به نمونه های دیگری از هنر مانند تاتر،آُپرا و حتی سیرک به منزله ی ابزار روشنگری ملت ها اشاره کرد و در تکمیل این مقدمه باید به تاثیرات اجتماعی-سیاسی شاهکار چارلی چاپلین در دیکتاتور بزرگ اشاره کرد آن هم در مقطع زمانی که هیتلر در اوج قدرت بود.
مستند به تاریخ سیاسی جهان می توان به نمونه های قابل توجهی از تحولات سیاسی-اجتماعی ناشی از آثار هنری-فرهنگی اشاره کرد که مهر تاییدی است براین ادعا که موثرترین ابزار تحول و دگردیسی شرایط سیاسی-اجتماعی هر جامعه ای آثار هنری و فرهنگی است.
تاریخ سیاسی-اجتماعی ایران نیز از این قاعده و ادعا مستثنی نبوده،نمونه های متنوعی از آثار هنری –فرهنگی را می توان مثال زد که در مقطع زمانی قبل وپس از انقلاب منشاء جنبش های سیاسی-اجتماعی شده اند.از ترانه ی یاردبستانی من تا مراببوس که در روزهای پیش از انقلاب موجب برخی جنبش های حزبی-انقلابی شده یا سرود ملی ای ایران و تصنفیف مرغ سحر و تفنگت را زمین بگذار استاد شجریان نمونه هایی از آثار موسیقی ایران هستند که در کنار برخی آثار نمایشی با محوریت دفاع مقدس،تاریخ معاصر،معرفی شخصیت های تاثیرگذار در عرصه های متنوعی موجبات غلیان احساسات جامعه را فراهم آورده اند ، در این بین آثار نمایشی که تاریخ سیاسی کشوررا به تصویر کشیده اند در ابعاد مختلف قابل نقد و بررسی بوده،چالش ها و سوالات متنوعی را در ذهن مخاطبان خویش تولید کرده اند، پرداختن و تحلیل تاثیرات متنوع چنین آثاری نیازمند پروژه ای پژوهشی با حضورمتخصصان علوم اجتماعی و...است که ضرورت آن به شدت احساس می شود و از سر همین ضرورت و پیرو بازخوردهایی که در کف جامعه نسبت به مجموعه ی خوش ساخت ِ خاتون رویت کردم،به عنوان مخاطبی عام،
برای خالقِ آن،بانوتینا پاکروان و همراه کاربلدش علی آقای اسدزاده که با خلق اثری به یاد ماندنی ، تاریخ پرفراز و نشیب این سرزمین را با مضامینی قابل تامل و سکانس هایی دیدنی و دلفریب به تصویر کشیدند چند سطری قلمی می کنم.
گرچه پنل به پنل این مجموعه واجد اوصافی است که ذهن مخاطبان با سلایق متنوع را به تامل و تفکر وامی دارد اما آنچه برای نگارنده دست مایه این یادداشت شد،دیالوگی است که بابک حمیدیان در نقش افسر روس در سکانس پایانی مجموعه بیان کرد: ما تا زمانی که دلمان بخواهد اینجا می مانیم
بازی بی نقص بابک حمیدیان در نقس رجب اُف،ژنرال ارتش شوروی ،حس تنفر و نفرت نسبت به اشغالگران روسی را در هر ایرانی میهن دوستی برانگیخته می کند.
نفرتی که ریشه در تاریخ روابط ایران وروسیه دارد،تاریخی که شوربختانه آن را مجال باز ایستادن نیست و ...
از عهدنامه گلستان که در سوم آبان ماه 1192 شمسی منطقهای به وسعت تقریبی ۲۲۰ هزار کیلومترمربع خاکی و ۱۲۰ هزار کیلومتر مربع آبی از مساحت دریای خزر( کاسپین) را از ایران جدا کرد و نتیجه ی آن واگذاری بیش از ۱۳۶۰ کیلومتر از خطوط ساحلی این دریا به روسیه بود و به این شکل ایران21946 کیلومتر مربع از آبهای سرزمینی و ۳۱۰ کیلومتر خط ساحلی خود از منطقه انحصاری اقتصادی گرجستان در دریای سیاه را از دست داد و یا عهدنامه ی ننگین ترکمنچای که در پنجشنبه اول اسفند ۱۲۰۶ خورشیدی امضا شد و سه ایالت دیگراز ایالت قفقاز یعنی ایروان و نخجوان و بخشهای دیگری از تالش زیر سلطه روسها قرار گرفت و حاکمیت ایران در دریای خزر محدود تر شد و مردم ایران ناچار از پذیرش کاپیتولاسیون (قضاوت کنسولی )شدند و بدینسان میان مردم قفقاز و دیگر مردم ایران دیوار جدایی برپا شد.
نمونه ی دیگری از تجاوز روس ها به حقوق ملت ایران درهنگامه ی جنگ جهانی و پس از پایان جنگ در تاریخ ثبت شده است. علیرغم اینکه در اردیبهشت1324نیروهای متفقین خاک ایران را ترک کردند،روس ها به بهانه ی حمایت از فرقه ی دموکرات ها و جنبش خودمختار مهاباد حاضر به ترک ایران نشدند.تا جایی که موضوع در شورای امنیت مطرح ،اعضاء شورا نیز صرفا به محکوم کردن رفتار روس ها رای دادند. بالاخره در فروردین1325با اخذ امتیازاتی از جمله انعقاد قراردادهای نفتی و..سایه ی نحس ارتش شوروی از سرزمین مادری رخت بربست.اما دیالوگ ژنرال روس در سکانس پایانی سریال یادآورسیاست های مداخله جویانه ی روس ها در امور داخلی کشور است که از آن بسیار شنیده ایم و صد افسوی این روزها نیز می توان در روند مذاکرات وین از این قِسم رفتارها مثال آورد.تیناپاکروان در خاتون بنا به همین سابقه ی تاریخی با تصاویری بدیع ودیالوگ هایی ماندگاری ،ذهن هر ایرانی عاشق این آب و خاک را به این پرسش سوق می داد که این جماعت روس از جان سرزمین من چه می خواهد؟
موضوع دیگری که از آن می توان به نقطه ی عطف سریال یاد کرد و خالق خاتون به زیبایی آنرا به تصویر کشیده، مساعی واتحاد مبارزان و فعالان اجتماعی است ،اشخاص و گروه های مبارز به دور از گرایشات سیاسی واختلاف سلایق ، دوشادوش هم در راه مقابله با وضع موجود و مسئله ی قحطی به عنوان یکی از چالش های اساسی آن روزگار به نام میهن وبرای مردم شجاعانه مبارزه می کردند.مجاهدت هایی که پاکروان در مقام کارگردان و نویسنده ی مجموعه علاوه بر خلق سکانس های تاثیر گذار ، در انتهای مجموعه در قالب توضیحی نوشتاری بر آن تاکید می کند.