یه زوج عاشق شب نامزدیشون یه سری قول و قرارها بهم دادنو یه سری قانون تعیین کردن برای دوام و استحکام رابطه و ایجاد نشدن اختلال در زندگی زناشویی و ترسیم نقشِ شک در اذهان طرفین! که این قوانین و قول و قرارها تا سه سال بعد ازدواج همشون عالی بودن و زندگی رو روال بود تا اینکه یه روز جنس مذکر مرغ عشق در برکه(حمام) مشغول آب تنی بود و گوشیشو روی میزی که توی سالن گذاشته بود زنگ میخوره، از اونجایی که مرغ عشق «نر» درحال آب تنی و اجرای کنسرت برای ارواح و اجنده بود صدای تلفن رو نشنیده و بدین سان مرغ عشق «ماده» بال بال زنان به سمت گوشی حرکت میکند تا ببینه که کی هست اینموقع زنگ میزنه، اما بین راه یه لحظه به یاد قول و قرارها و قوانین میفته و با خودش دوتا چارتا میکنه و میگه آره درست نیست برای همین میره که اتاقش که این گوشی باز همینجوری زنگ میخوره که خلاصه بعد کلی دودول بودن به بهانهٔ حتما از شرکت همسر عزیزن کار مهمی دارن یا حتما یکی از فامیلاش مخصوصا عمهٔ قالت.. قربانش برم خوبش به دیار باقی شتافته برای همین میره و میبینه «Четвертая любовь в моей жизни» زنگ میزنه از اونجایی که جنس مونث زبان روسی رو بلد نیست میره گوشیشو میاره و تو ترجمه میزنه و میبینه بله میشه «چهارمین عشق زندگیم» سیو کرده طرفی رو که داره خودشو میکشه و هی زنگ میزنه برای همین زن نگران میشه و کلا یه حالی میشه و میخواد از شک تو سرش مطمئمن باشه و گوشی رو جواب بده که عشقش آوازخون از حموم میاد بیرون که زنه هم سریع میره و اتاقش و میگذره این اتفاق ذهن مرغ عشق ماده رو درگیر میکنه و تصمیم میگیره مطمئن بشه و شوهرشو امتحان کنه برای همین به یکی از دوستان صیمیمیش میگه که یه زن رو با شوهرش آشنا کنه ببینه شوهرش چیکار میکنه از این امتحان سربلند بیرون میاد یا نه که دوست صمیمیش هم میگه چشم و بعد از دو هفته میاد پیشش و دوستش نتیجهٔ آزمون رو اینطور شرح میده:
با اون زن که در واقع نقشه طعمه رو بازی میکرده، ازدواج کردش و الان پاریس رفتن ماه عسل و از همه عجیب تر اینکه عشق چهارم زندگیش یه پسر هست به اسم «سامان» و در واقع مرغ عشق نرِ کثافت و پلید همجنسباز هست!
از این اتفاق زنه( مرغ عشق جنس مونث خیانت دیده) غش میکنه و به بیمارستان برده میشه که بعد دکتر میگه: تبریک میگم شما حامله شدین خانم، منتها یه چیزی
_چی؟! چی شده!؟ اتفاقی برای بچه هام افتاده؟!
دکتر: نه ولی انگاری بچه هاتون یه ژنِ
_آره سگی دارن، مازی(سگ خونگیه دو مرغ عشق) کارشو خوب بلده
و این یعنی مرغ عشق ماده هم خیانت کرده و از یه سگ خونگی حامله شده!
ای تف تو خیانت و اینجور رابطه ها، خدا نیست و نابود کنه، خدا ذلیل کنه کسایی رو که خیانت میکنن. شییبااال ها!
تا دارکی پارکی به درود. کامنت یادتون نره. ممنون عشقا✨❤