م. ایهام
م. ایهام
خواندن ۱ دقیقه·۳ ماه پیش

دلنوشته(بداهه3)sad


ɴʀsᴏᴘ
ɴʀsᴏᴘ


از دستت دادم

از دستت دادم

تو را صد بار پیدا کردم

گفتم عاشقت، شیدا هستم

نمیدونستم که آدم رفتنیو نباید به زور نگه داشت

روز و شب هی شد واسش نگران

رفتنیه سنگدل رفت از پیشم؛

بی خبر، بدون اینکه بگه بهم؛ خدا نگهدار....

از دستت دادم

از دستت دادم

من خسته واقعا

از دستت دادم

حالا هم بار نوشته ها و آهنگامو میبندم،

میرم پی ماجراجویی

چون تو قصه ها بهم میرسن، عاشقا زودی

برا موندن تو این خاطرات دوری، اصلا خوب نی

منکه از دستت دادم

حتی خودمو

دیگه وقتشه پرواز کنمو

پرواز کنموو....


دلنوشتهویرگولایهامغمگیننویسنده
من عاشق نوشتنم.. . نوشتن در تک تک سلول هایم رخنه کرده. من قوه تخیل قوی و فیلترشکنی دارم. از واقعیت ها فراری و پناهنده به رویای شبم. من عاشق نوشتنم.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید