تنها گوشه نشین
عکسات خوبه ولی (صاحبش)
ازما دوره زمین..(روزاش)
شبا نوره تهی
عجب حال خوب گو.. هی
تن لش این داغون؛
روحش مونده فسیل
... گرفتار از گرهها
بد؛ نشستهخاک روی گلی... پژمرده
بخاطر سگیه یه پروانه و برخوردش...
سیر کرد از غم پرش
هرچی خوشی بود از دم بردش...
چه زود دیر شد.. شب بد گمه؛
کابوسای لعنتی بد تو چشه
چه گونه هایی که غرق اشک بعد توشه...
تنها ترم از چتر بدون بارون
عکسات فقط یکم میکنه دلمو آروم
اما شبم بدترش میکنن کابوسای رفتن حالمو داغون
سرما تنم زخم و درد ضربانم کند نامیزون
حرفات ازم ساختش یه ربات سرد بی روح پر...