مودِ الان من مثل پلی لیست آهنگامه، کلا تا جاییکه یادمه بعد اینکه بزرگ شدم از نظر ذهنی و عقلی مودم همینطوریه، در لحظه عوض میشه، مثل آنتن تلویزیون قدیمی دورهٔ کودکی هست که یه ورش اگه کنی خوب میشه باز بچرخونیش خراب میشه، الان توو ی مودیام که میخوام گریه کنم و وسطش شروع کنم به خندیدن بعدش کم کم بلند شم برقصم، اشک بریزم با صدای بلند بخندم و دیوانهوار برقصم، با تمام وجودم داد بزنم و خودمو خالی کنم بعدش یکی هم بپره وسط غار تنهاییم و بگه: ک... ر خر.... یه نمور بحث توو بحث شه، میخوام گالون تنم از عرق سمی خالی شه و بره دود شه بالای آسمونا، من خیلی خیلی علاقهٔ زیادی به نوشتن دارم، نوشتن تکس رپ، رمان، داستان، فیلمنامه، متن دکلمه، توو ذهنم هر روز ایده های جدید میاد، همچنین میخوام آهنگای گوگولی بسازم،
از نظر روحی دلم نیاز به یه استودیو و ساخت آهنگای خاصمو دارهٱ نیاز به یه سفر، میخوام توو سفر هم ایدههامو عملی کنم ولی از نظر مالی عقلم میگه که: خفه شو بشین شعرتو بنویس....:(
میدونی بعضیا وقتا یه آدم یه موجود به استراحت داره، منم شدیدا نیاز به استراحت دارم، چونکه همش سر کار بودمو کارم خسته شدن و درد کشیدن و منتظر بودن و تحمل بوده، الان توو یه مودیام که میخوام یه لحظه توقف کنم و چندتا از اون سکتههای ریز نورالدین خانزاده نصیبم بشنو تا مدت خیلی طولانی و درازی بخوابم، بعدش که بلند شدم زندگی کنم و ادامهٔ حیات بدم....
łHΛM
تلگرام: @ᴀʟғx