هر چند در طول تاریخ ، فناوری از مهم ترین عوامل تغییر یک صنعت شمرده شده است، این امر در صنعت بانکداری از جنس تغییر در پارادایم بوده است.
موج اول تغییر در شبکه ای شدن بانک ها خود را نشان داده که تا حد زیادی وابستگی به یک شعبه خاص را از بین برد و اطلاعات یک پارچه را به وجود آورد.
موج دوم تغییر در دیجیتال شدن و ظهور کسب و کار هایی بر پایه پلتفرم های چند بعدی بود که از مهم ترین تاثیرات آن ، خلق بانکداری باز و شراکت طرف های سومی همچون توسعه دهندگان در ایجاد سرویس های بانکی نوآور بود که البته همچنان مشغول تکوین است و به نوبه خود سبب ایجاد جهش در سرویس و خدمت شده است.
موج سوم شامل فناوری های دفتر کل توزیع شده، یعنی بلاک چین است و همراه آن پارادایم تحول گری آغاز می شود که تاثیراتی عمیق بر تعریف و نقش بانک ها در اکوسیستم بانکی خواهد داشت و در این راستا شاید نقش بانک ها را به دلیل حذف واسطه گری بسیار کاهش دهد و کم تاثیر کند.
با توجه به شتابی که فناوری در عرصه های جدید دارد، تاثیراتی که از خود می گذارد ، در یک سو افزایش بهره وری از دید صنعت و افزایش رضایتمندی مشتری به سبب دیده شدن و توجه شخصی به اوست، و از سویی دیگر تحولی که بازیگران اکوسیستم آن صنعت را دچار تغییرات شگرف می کند.
مؤسسه ایوای نیز در گزارش سال ۲۰۱۵ خود درباره روندهای فناوری در صنعت بانکداری، فناوریها را به سه دسته تقسیم کرده است:
فناوریهایی که در کوتاهمدت بر این صنعت اثرگذارند و تأثیر موفقیتآمیز خود را بر این صنعت اثبات کردهاند.
فناوریهایی که پتانسیل آن را دارند تا در بانکداری آینده، تأثیرگذار باشند و هنوز به بلوغ کامل نرسیدهاند.
فناوریهایی که در افق دوردست در آینده بانکداری مؤثر خواهند بود.