ویرگول
ورودثبت نام
محمد نصیری
محمد نصیری
خواندن ۲ دقیقه·۵ سال پیش

مرداب روح

زیباترین انسانهایى که تا کنون شناخته ام، آنهایى بودند که شکست خورده بودند، رنج میکشیدند، دچار فقدان شده بودند و با این حال، راه خود را از اعماق درد و رنج گشودند و بیرون آمدند. این افراد، یک حسى از قدردانى، حساسیت و فهم زندگى داشتند که آنها را پر از شفقت،ملایمت و توجه عمیق و عاشقانه میکرد.زیبایى این افراد، اتفاقى و بى سبب نبود.#الیزابت کوبلر
مرداب روح نوشته جیمز هولیس (از یونگ پژوهان معروف) که پیام اصلی آن در جمله‌ای نهفته است که روی جلد این کتاب ذکر شده: رنج‌ها حرف‌های جذابی برای گفتن دارند. این کتاب بیان می‌دارد تمامی رنج‌هایی که انسان در زندگی با آن مواجه است و این رنج‌ها را احوال مردابی می‌نامد، باعث رشد و تعالی روح می‌شوند اگر حرف و هدف آن رنج را با کندوکاو دریابیم.

رنج لازمه رشد و بلوغ روحی است. بدون رنجْ انسان، ناآگاه، نابالغ، وابسته، ضعیف و محدود می‌ماند.

گناه ما این نیست که روان‌رنجور یا خودخواه هستیم؛ ما مقصریم چون با اینکه می‌دانیم روان‌رنجور یا خودخواه هستیم، شهامت یا اراده تغییر دادن خود را نداریم.
به عقیده پاسکال ما چیزی نیستیم مگر نی‌های شکننده و نازک که دنیای بی‌اعتنا می‌تواند به سادگی ما را بشکند و با وجود این ما نی‌های متفکری هستیم که می‌توانیم با جهان هستی متحد شویم و معجزه کنیم.

«من آنچه بر من روی داده است نیستم؛ من آن چیزی هستم که تصمیم می‌گیرم باشم»


این دنیا زمانی به من تعلق پیدا می‌کند که دیگر به آن نچسبم.
پادتن ترسِ از دست دادن دنیا، رها کردن آن است. پادتن تنهایی، در آغوش کشیدن تنهایی است. چنانکه در هومیوپاتی، بیماری توسط خوردن کمی از خود سم بهبود می‌یابد.

تازمانی که رنج «من آنچه بر من روی داده است نیستم؛ من آن چیزی هستم که تصمیم می‌گیرم باشم» را تحمل نکنیم، نمی‌توانیم از محدوده‌های گذشته فرا برویم

بسیاری از ما تحت‌تأثیر بار «افسردگی زنده» یا حتی «افسردگی خندان» هستیم. در این نوع افسردگی موفق می‌شویم به اندازه کافی خوب کار کنیم؛ اما روح بسیار گران‌باری را حمل می‌کنیم و هرگز سبک‌بالی را که بخشی از سفر است تجربه نمی‌کنیم. این نوع افسردگی که شایع است و اغلب تشخیص داده نمی‌شود، زندگی شخص را فرسایش می‌دهد. ما با داشتن احساس بی‌ارزشی و بی‌کفایتی در مقابل چالش‌های زندگی، درحقیقت با این نوع افسردگی همدست می‌شویم.
وظیفه بی‌چون و چرای ما در این مرداب آن است که به اندازه کافی آگاه شویم تا تفاوت میان آنچه را که در گذشته بر ما روی داده است و آن کسی که در حال حاضر هستیم تشخیص دهیم. هیچ‌کس تا زمانی که اذعان نکند: «من آنچه بر من رفته است نیستم؛ من آنچه انتخاب می‌کنم هستم» از لحاظ روان‌شناسی پیشرفت نمی‌کند. چنین شخصی می‌تواند تشخیص دهد کمبودهای دوران کودکی ذاتی نیستند؛ بلکه نتیجه شرایطی خارج از کنترل کودک هستند. آنگاه می‌تواند انرژی زندگی را که قبلا مسدود شده است جاری سازد.

رنج‌ها حرف‌های جذابی برای گفتن دارند.
رنج‌ها حرف‌های جذابی برای گفتن دارند.




معرفی کتابمعنای زندگی
محمد نصیری - کیمیاگران واقعی سرب را به طلا تبدیل نمی کنند بلکه آنها جهان را به کلمات تبدیل می کنند(ویلیام گاس) وبلاگ: http://javdaneghi.blog.ir
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید