(این یادداشت در شهریور ماه ۱۳۹۹ در ماهنامه پیوست منتشر شده است.)
سپردهگذاران امروز بانکها تمایل زیادی برای انتقال وجوهشان بین بازارهای مختلفی مثل مسکن، طلا، ارز، سرمایه و ... بر اساس نوسانات بازدهی این بازارها دارند. این شرایط موجب پیچیدگیهایی در «جذب منابع» به عنوان ماده اولیه کلیدی در صنعت بانکی شده و بعضا بر روی تمامی فعالیتها و تصمیمگیریهای بانکها سایه میاندازد. از سوی دیگر، شرایط پیچیده کنونی اقتصاد کلان کشور و تغییرات مکرر دستورالعملهای ابلاغی از سوی نهاد سیاستگذار نیز مدیریت کسبوکار بانکداری را برای مدیران بانکها سخت و طاقتفرسا نموده و مدیران بانکها را متوجه بهرهوری عملیاتی سازمان خود نموده است.
بانکها در همه کشورها، عموماً سازمانهایی لَخت هستند که به انجام دادن کارها به شیوه کنونیشان عادت دارند. بهویژه در شرایط دشوار، تاکید زیادی برای ادامه دادن روالهای موفق شناخته شده وجود دارد و تلاشها و اقدامات آتی معمولاً بر اساس روشهای موفقیتآمیز قبلی تدوین و طراحی میشوند تا ریسک عدم موفقیت کاهش یابد. در عین حال، بسیاری از مدیران بانکها اهمیت مفهوم تحول دیجیتال را درک کرده و اقداماتی عملیاتی نیز برای طی کردن مسیر تحول دیجیتال طرحریزی کردهاند.
درست در همین نقطه، یکی از موانع تغییر شناسایی میشود: تأکید بر ادامه دادن روالهایی که قبلاً سبب موفقیت شده است، موجب تقلیل یافتن پروژههای «تحول» به «بهبود» یا تغییراتی تدریجی میشود. حتی اجرای فرآیند تغییر نیز در این سازمانها پیچیدهتر است زیرا اقدامات انجام شده در گذشته به اندازه کافی مثمر ثمر بوده است. حتی زمانی که رهبران درمییابند آینده شباهت چندانی با گذشته ندارد، همچنان راههای قابل پیشبینی و قابل درک گذشته را ادامه میدهند و به سختی برای تغییر و تحول برنامهریزی میکنند. به عبارتی دیگر، آینده بر اساس گذشته ترسیم میشود.
در حالی که نخستین نوید فناوریهای دیجیتال، آیندهای متفاوت از گذشته است. وقتی نظم موجود بر هم زده میشود، پیشبینی نظم جدیدی که در آینده از آن برخواهد خاست آسان نیست.
در اینجا یک پرسش کلیدی برای هر سازمان/بانک نهفته است: پیشبینی شما از آینده فناوریها و کسبوکار دیجیتال چیست؟ اقدامات و ابتکارات عمل پروژههای تحول دیجیتال در بانکها بر اساس کدام پیشبینی از آینده طراحی شدهاند؟ و پرسش صادقانه و نگرانکننده این است که آیا این پروژهها و اقدامات بر اساس حافظه تاریخی بانکها و روشها و اقدامات موفقیتآمیز قبلی طراحی شدهاند؟
مدیران بانکها باید تئوری قویای در خصوص آینده و اینکه دیجیتالی شدن چگونه کسبوکار بانکداری را متحول میکند داشته باشند. هر چه درک ایشان از آینده واضحتر باشد، سریعتر و با اطمینان خاطر بیشتری در این مسیر گام برمیدارند و با فوریت بیشتری میراث گذشته را رها کرده و پذیرای آینده میشوند.
در همین راستا، ایجاد نهاد سازماندهی تحول دیجیتال در بالاترین سطح سازمانی در بانکها پیشنهاد میشود. مهمترین وظیفه این نهاد فکر کردن استراتژیک درباره آینده دیجیتال، بازنگری در مفروضات بنیادینی که پایه و اساس مدل کسبوکار فعلی است و کشف منطق مدل کسبوکاری آینده است. ایجاد بیگانگی عمیق با وضعیت کنونی و ایجاد شیفتگی درباره گزینههای احتمالی آینده، هدفی است که نهاد بانکداری دیجیتال باید به دنبال آن باشد. نهاد تحول دیجیتال وظیفه دارد متناسب با قابلیتهای سازمانی که هر بانک دارد، وضعیت مطلوب کسبوکار دیجیتال بانک را ترسیم و با لحاظ نمودن محدودیتها، نسبت به برنامهریزی برای تحقق وضع مطلوب در فازهای مختلف اقدام نماید. پرسشگری درباره وضعیت کنونی در مرکز برنامه مدیریت تغییر بانکداری دیجیتال قرار دارد. همچنین مشاهده دقیق تهدیدها، شناسایی شرکای کلیدی در مدل کسبوکار بانکداری دیجیتال و تصمیمسازی برای ایجاد زیرساختهای تعاملی با آنها از طریق طراحی روابط برنده –برنده نیز از موضوعات بسیار کلیدی است. این امر موجب میشود تا شواهد و نشانههای نیاز به تحول دیجیتال در انبوه تصمیمگیریهای مختلفی که مدیران بانکها با آن مواجهاند، گم نشود.
با توجه به اینکه در زمانی هستیم که فناوریها، کسبوکارها را به دنیال خود میکشانند و منشا تحول میشوند، باید دانست که برای مثمر ثمر باقی ماندن، بایستی همزمان با ایجاد بهرهوری عملیاتی در مدل فعلی بانکداری به سختترین کار یعنی کشف شکل جدیدی از شیوه انجام کارها یا به عبارت دیگر، قوانین کسبوکار دیجیتال، اندیشید. چیزی مانند کاغذ تورنسل برای نشان دادن دقیق میزان آمادگی بانکها برای تحول دیجیتال وجود ندارد و مزیت رقابتی از آنِ بانکی خواهد بود که همزمان با ایجاد بهرهوری عملیاتی در مدل فعلی خود درباره دیجیتالی شدن و مزایا و مشکلات آن، در بستر قابلیتهای فعلیاش، قضاوتی درست داشته باشد و برای تجهیز سازمان خود به قابلیتهای دیجیتالی و هوشمندی کسبوکاری با نگاه به آینده برنامهریزی کرده باشد.