اولا بگم اگه تایتل من ناراحتتون میکنه خب یه فکری به حال فکرت کن چون با ضمه و کسره نوع خوانش فرق داره
فکرت شاید منحرف باشه ...
بگذریم ولی واقعیت اینه با همون فکر منحرفت درست خوندی
یه وقتایی توی زندگی اتفاقایی میفته که تنها یک چیز آرومت میکنه
در بیاری و ب ش اش ی بهش
راستش نمیدونم کی قراره این گردونه زندگی با چرخ منم بچرخه
انصافا ناامید نمیشم ولی واقعا یه جاهایی کم میارم، لطفا ویرگول عزیز نوشته من رو حذف نکن بذار باشه، خب آدم کجا خودش رو خالی کنه
رفتم مصاحبه شغلی
بعد این همه تخصص و تجربه میگه خب اینا که یک ساله هم به دست میاد و مهم نیست
دلم میخواست سرمو بکوبم تو دیوار اما سعی کردم کنترل کنم ولی خدایی دلم میخواست بکوبم تو صورتش
حیف نشد یعنی شخصیتم نذاشت اونوقت میگه ما شخصیت ها رو استخدام میکنیم، باز یه چیزی باب شد باز یه چیزی مد شد که بتونن ازش استفاده کنن
تاحالا شده ب ش ا ش ی به زندگی؟ یا ب ر ی ن ی بهش؟ والا ادای این آدم خوبا رو لطفا هم برام در نیارید خسته ام مثل یک چلمن خسته.
رفتم برای این پستم عکس پیدا کنم همش عکس های مستهجن بود یه عکس شاشیدن بچه هم نبود بذاریم عکس هم نذاشتم چون خوبیت نداره
کلا مردم گیرشون شده مسائل ج ن س ی والا