سید محمدرضا متقی[1]
عبدالمجید رمضانی[2]
[1] دکترای حقوق عمومی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال
[2] دانشجوی دکترای حقوق بینالملل، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال
چکیده
با آغاز عصر انقلاب صنعتی چهارم و گسترش فناوریها نوین و نفوذشان به زیست عمومی شهروندان، مفاهیم بنیادین حیات اجتماعی در حال تحول است. یکی از موضوعات مهم در این عرصه مقوله امنیّت ملی است که لاجرم باید خود را با این تحولات بروزرسانی کند. اهمیّت این موضوع از آنرو بیشتر میشود که با ایجاد فناوریهایی مانند اینترنت اشیاء، اینترنت سهبعدی (متاورس)، توسعه هوش مصنوعی، امکان بهرهمندی از تراشههای مغزی و سایر امکانات منبعث از این تکنولوژیها، شاخصههای قدرت عمومی که امنیّت ملی نیز ذیل آن قابل دستهبندی است، میتواند محل چالش قرار گیرد. بر این اساس، پژوهش موجود در صدد آن است که ابتدا با معرفی این تکنولوژیها، شمایی کلی از این تحولات را ارائه کند و سپس با روش توصیفی-تحلیلی به این سؤال پاسخ گوید که انقلاب صنعتی چهارم چه تأثیراتی بر مقوله امنیّت ملی دارد؟ بر اساس مطالب ارائه شده در این پژوهش میتوان مدعی بود با تغییر مناسبات حیات پیش رو، کشورها باید منتظر تغییر در مفاهیم و دایره شمول معنای امنیت ملی باشند و اگر در این زمینه تغییر نگرش و سازکار رخ ندهد باید منتظر تبعات جبرانناپذیری چه در عرصه ملی و چه عرصه بینالمللی بود.
کلیدواژه
امنیت، انقلاب صنعتی چهارم، تروریسم، تکنولوژی، هوش مصنوعی.
مقدمه:
از دیرباز یکی از وظایف ذاتی حکومتها تأمین امنیت[1] سرزمینی خود بوده و هر زمان وابسته به ویژگیهای آن عصر، این وظیفه تعریف و دامنه متفاوتی یافته است. امروزه نیز با گسترش تواناییهای حکومتها از جانبی و پیچیدگی و گسترش وجوه مفهوم امنیت، یکی از کارویژههای اساسی حکومتها در این خصوص تعریف میشود. در این میان اما نکتهای نباید مغفول بماند و آن تناسب میان وظیفه حفظ امنیت با توانایی حکومتهاست؛ به عبارت دیگر، وظیفه حفظ امنیت و بهصورت کلی مقوله امنیت ارتباط مستقیم با میزان توانایی عموم حکومتها در مدیریت، کنترل و دفع مخاطرات دارد. بهصورتی که مثلاً زمانی انتظار میرود که حکومتها بتوانند امنیت بهداشتی جامعه در مقابل ریزگردها را حفظ کنند که اساساً امکان این کار در آن دوره زمانی و با آن امکانات وجود داشته باشد. اما طبیعتاً در قرن پنجم هجری قمری این توقع دور از ذهن بوده است. اما در همان زمان، مدیریت منابع و مقابله با ناامنی آبی و غذایی یکی از وظایف بنیادین حکومتها (حداقل حکومتهای جهان شرق) بوده است و اگر حکومتی نمیتوانست از پس این مهم برآید متهم به ناکارآمدی میشد. بر این اساس است که باید گفت تعریف امنیت خود موضوع چالش برانگیزی است که مفاهیم و گونههای متفاوتی را شامل میشود و نسبت به هر زمانه و جامعه حیطهای متفاوت مییابد؛ اما در تعریفی حداقلی میتوان امنیت را به معنای دستیابی به شرایط رهایی از تهدید و توانایی افراد در حفظ هویّت مستقل دانست (آشوری، 1400: 36)؛ تعریفی که البته خود دارای زوایای مجهولی بوده و در نوبه خود نیازمند تعیین حد و مرزهای گوناگون است. از سویی دیگر، مفهوم پرمناقشهای با عنوان «نظم عمومی[2]»، یکی از عبارات مرتبط به این بحث است که اگر برای آن نیز تعریفی ارائه نشود ظرفیّت آن را دارد که خود تبدیل به عاملی خطرآفرین برای جامعه گردد. بهصورت اجمالی و از منظر این بحث میتوان گفت منظور از نظم عمومی، مجموعه اسلوبها و نظارتهایی است که هدف از ایجاد آنها حفظ منافع عمومی باشد و تجاوز به آنها، نظمی را که لازمه حسن جریان امور اداری، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی است، برهم زند (کاتوزیان، 1383: 58).
امروزه نیز با توجه به این نکته که جهان در پرتو گام برداشتن در عصر انقلاب صنعتی چهارم، به سمت و سویی در حال حرکت است که بهنظر میرسد فارغ از منافع بسیار گسترده این انقلاب برای جهان، مخاطرات روبهفزونیای را (حداقل در کوتاه مدت) بهوجود میآورد، تصور امکان کنترل و دفع آنها توسط حکومتها، حداقل با تواناییهای امروزین، بسیار دشوار و یا حتی ناممکن بهنظر میرسد. بر این اساس پژوهش موجود با روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از ابزارهای کتابخانهای در صدد آن است که شمایی کلی از این تحولات را بیان کند و مخاطرات ذیل آن را بهنمایش گذارد. در این راستا مقاله موجود ابتدا به چیستی و تاریخچه انقلاب صنعتی چهارم میپردازد، سپس مخاطرات منبعث از این انقلاب در حیطه امنیت ملی (به معنای عام) را بررسی میکند و در نهایت پیشنهادات خود را در خصوص طریقه مدیریت (ابتدایی) نسبت به این مخاطرات را در بخش نتیجهگیری ارائه میدهد.
1- معناشناسی انقلاب صنعتی چهارم
برای اولین بار عنوان انقلاب صنعتی چهارم در سال 2011 در «نمایشگاه صنعتی هانور[3]» در آلمان به صورت اجمالی مورد اشاره قرار گرفت و پس از آن، برای نخستین بار در «مجمع جهانی اقتصاد (داووس)[4]» و در سال ۲۰۱۶ توسط کلاوس شواب، بنیانگذار و مدیر ارشد این کنفرانس به صورت تفصیلی معرفی شد. شواب همچنین ابتدا به صورت انفرادی در مقاله مفصلی (که در قالب کتاب نیز انتشار یافت)، با عنوان «انقلاب صنعتی چهارم»، به بیان وجوه مختلف این تحول مهم اشاره کرده است. پس از چندی نیز با همکاری جمعی از اساتید حیطه تکنولوژیهای جدید، کتابی با عنوان «شکلدهی آینده انقلاب صنعتی چهارم»، از سویی در مقام نمایان ساختن وجوه تمایز این تحول از انقلابهای پیشین قرار گرفته است و از سویی دیگر، در صدد آشکار کردن دستآوردهای این مهم برمیآید. وی هسته اجرایی این انقلاب را در پیوند دنیای فیزیکی در سطح اجرا، با دنیای سایبری میداند و اجزای اصلی پیادهسازی این ایده را سیستمهای سایبری-فیزیکی[5] معرفی میکند. لازم به ذکر است بر اساس این پیشبینی، سیستمهای سایبری-فیزیکی بخشی از ماشینآلات، سیستمهای حمل و نقل، تجهیزات تولید، تدارکات، هماهنگی و مدیریت فرآیندها را در آینده نزدیک تشکیل خواهند داد. با توجه به این موضوع در صورت تحقق چشماندازهای انقلاب صنعتی چهارم، در آینده نهچندان دور، جامعه بشری در مسیری گام بر خواهد داشت که هوش مصنوعی، نیروی انسانی، ماشینآلات، واحدهای تولیدی، تدارکات و محصولات بهطور مستقیم با همدیگر ارتباط برقرار میکنند و در یک سامانه یکپارچه به همکاری میپردازند (شواب، 1398: 31)
حال پس از این معرفی اجمالی انقلاب صنعتی چهارم، لاجرم برای درک بهتر اهمیت تحولات مرتبط به تکنولوژی و انفکاکات مهم آن نسبت به تحولات پیشین، باید نگاهی به تاریخچه فناوری و ارتباط آن با حیات بشر، در چند قرن اخیر انداخت.
1-1 ریشههای تاریخی انقلاب صنعتی چهارم
روند تحولات جهان پیرامون بشر را میتوان نشأتگرفته از عوامل مختلف و تحولات گوناگونی دانست؛ تأثیراتی که آجروار امروز زیستجهان انسانی را بنا نهاده و هر لحظه نیز در تکاپو برای ایجاد نوشدگیهایی جدید است. در این میان، دستهای از اندیشمندان، دو تحول اساسی که با عنوان «انقلاب[6]» از آنها نام میبرند را به صورتی جدیتر تأثیرگذارنده بر شرایط امروز انسان میدانند؛ انقلابهایی که تا جزئیترین امور زندگی انسان را نیز دستخوش تغییر کرده است. اولین این تحولات را میتوان وقوع «انقلاب کشاورزی[7]» در عصر نوسنگی و امکان اهلیکردن گیاهان و حیوانات در حدود نه هزار سال پیش از میلاد دانست که به واسطه آن، انسان غارنشین یا کوچگر به یکجانشینی روی آورد و پیشه اصلیش، از شکارگری که فراوانیش وابستگی حدوداً مطلق به طبیعت داشت، به کشاورزی و دامپروری تغییر یافت که نقش فاعلیت و تصمیمات انسان در آن بسیار پررنگتر بود (Pollard, Clifford & Robert 2015: 31).
پس از وقوع این انقلاب، رام و اهلی کردن محیط پیرامون (و عموماً اهلی کردن گیاهان و حیوانات) برای انسان تبدیل به یکی از مهمترین وظایفش شد و در همین راستا، هم برای حفظ دستآوردهای این کوشش (امنیت) و هم مدیریت تشریک مساعی، لاجرم حکومتها از ساختارهای خانوادگی به ساختارهای عمومیتر تغییر شکل یافتند و با افزایش عمر یکجانشینی و ایجاد مشاغل جدید (به واسطه امکان انباشت خوراک) نقش پررنگتری نیز پیدا کردند و با تحولات منبعث از این انقلاب و رشد و نمو دستآوردهای آن، بر ماهیات و تکالیف پیرامون آن نیز افزوده[8] و بهتبع از آزادی عمل افراد تحت پوشش کاسته شد (Dario, 2015: 164).
انقلاب بعدی مطروحه که آن هم به وسعتی شگرف، سیمای حیات انسان را متحول کرده و نسلهای جدید آن نیز همچنان در حال وقوع بوده، «انقلاب صنعتی[9]» است که میتوان تولد آن را از قرن ۱۷ میلادی دانست. پیش از هر چیز لازم به ذکر است که بیشک سیمای جهان از یازده هزار سال پیش تا شروع انقلاب صنعتی، تغییرات مهمی را پشت سر گذارده که امکان وقوع انقلاب جدیدی را فراهم کرده است (به عبارتی دیگر این انقلابها را نباید به صورت صفر و صدی نگریست، بلکه باید آن را به صورت طیفی دانست که منتهیالیه قریب آن ابتدای انقلاب جدید را رقم میزند. به طور مثال، میتوان وقوع «انقلاب در علم» یا «جنبش اصلاح دینی» در اروپا را از تحولات اثرگذار و کلیدی در وقوع انقلاب صنعتی دانست که شاید در صورت عدم وقوع آنها، انقلاب صنعتی رخ نمیداد). اما همین وقایع مهم، پیش از وقوع انقلاب صنعتی، خود نیز متکی بر اصول و بنیانهای تکوینیافته از ساختارهای مبتنی بر انقلاب کشاورزی بوده که با همه زینتهایش، هنوز به آن وفادار مانده است (ساوتکلیف اشتن، 1384: 12). اما انقلاب صنعتی، این اصول و بنیانها را به صورتی متحول میکند که گویی فصلی جدید از حیات بشری رقم میخورد و این امکان را در اختیار وی میگذارد که بر خلاف قبل، به جای اهلی کردن محیط پیرامون، در صدد تغییر آن و خلق جهانی جدید و مطلوب خویش برآید؛ راهی که هنوز نیز ادامه دارد و با عناوینی مانند، انقلاب یا نسلهای اول، دوم، سوم و چهارم از آن سخن به میان میآید (North, Paul, 1977: 233).
با توجه به توضیحات مذکور زمانی که سخن از «انقلاب صنعتی» بدون پیشوند یا پسوند به میان میآید، علیالقاعده منظور «انقلاب صنعتی اول» است و هدف از آن دگرگونیهای بزرگ در صنعت، کشاورزی، تولید و ترابری است که در بازه زمانی سال ۱۷۶۰ تا سال ۱۸۴۰ میلادی رخ داد. مراد از صنعتی شدن در این برهه، استفاده از نیروی ماشین به جای نیروی انسان بود.
انقلاب صنعتی اول ابتدا از انگلستان شروع شد؛ زیرا انگلستان پس از چندین قرن تحول سیاسی داخلی، توسعه استعمار، گسترش ناوگان دریایی، رشد طبقه متوسط و بهبود امور نظامی و اداری کشور، از نظر زمین، کارگر، سرمایه، مدیریت و حکومت وضعیتی مطلوب و هماهنگ داشت که زمینه پیشرفت صنعتی در این کشور را فراهم میکرد. استفاده از دستگاهها به جای روشهای تولید دستی، ساخت مواد شیمیایی جدید و روشهای نوپدید تولید آهن، افزایش استفاده از نیروی بخار و آب، ساخت ماشین ابزارها و ظهور کارخانههای تولید مکانیزه، از جمله مهمترین تحولات در این انقلاب بود (كوريک، 1398: 23).
«انقلاب صنعتی دوم» که همچنین با نام «انقلاب فناوری[10]» نیز خوانده شده است از نیمه دوم صده نوزدهم تا جنگ جهانی اول را شامل میشود. آغاز این انقلاب صنعتی، دهه ۱۸۶۰ میلادی و پایان آن در دهه 1920 میلادی ارزیابی شده است. وجه تمایز این انقلاب صنعتی، آغاز تولید فولاد به وسیله «فرآیند بسمر[11]» در دهه ۱۸۶۰ و اوج آن در تجهیز کارخانجات به برق، تولید انبوه و ایجاد خط تولید شمرده میشود. انقلاب صنعتی دوم با توسعه خط آهن، تولید آهن و فولاد در مقیاس انبوه، کاربرد گسترده ماشینآلات در تولید کارخانهای، افزایش روزافزون استفاده از نیروی بخار و امکانات الکتریکی و همچنین اختراعاتی مانند هواپیما، تلفن و اتومبیل قابل شناسایی است. این انقلاب با توسعه صنعتی سریع، ابتدا در انگلستان، آلمان و ایالات متحده آمریکا و پس از آن در فرانسه، بلژیک، هلند و ژاپن گسترش یافت (Landes, 1969: 110-112).
«انقلاب صنعتی سوم» یا «انقلاب اطلاعات و ارتباطات[12]» نیز به تحولات فناوری و اجتماعی ایجاد شده از نیمه دوم قرن بیستم اطلاق میشود. این انقلاب، ریشه در ایالات متحده امریکا، ژاپن و اروپای غربی دارد. اساس آن بر ظهور فناوریهای جدید، به ویژه فناوریهای اطلاعاتی استوار است. در این راستا، رایانه، اینترنت و تمام اختراعات حاصل از آن را میتوان تحولات مبتنی بر این انقلاب دانست که سیمای حیات انسانها را دگرگون ساخته است (فوگل، 1393: 77).
البته «جرمی ریفکین» در ذیل ادبیات انقلاب صنعتی سوم، ایدههایی را مطرح میسازد که مورد توجه اتحادیه اروپا نیز قرار گرفته و از سال 2007 تا کنون برنامههای گوناگونی برای تحقق اهداف آن اجرا شده است. وی ذیل اهداف مطلوب و دستیافتنی انقلاب صنعتی سوم پنج رکن را در نظر میگیرد که شامل این موارد است: ۱- گذار به انرژی تجدیدپذیر؛ ۲- تبدیل کردن ساختمانهای موجود در هر قاره به نیروگاههای خُرد، با هدف جمعآوری انرژیهای تجدیدپذیر در محل؛ ۳- بهرهبرداری از هیدروژن و سایر فناوریهای ذخیرهسازی در هر ساختمان و در زیرساختها، برای ذخیره کردن انرژیهای منقطع؛ ۴- به کار بردن فناوری اینترنت برای تبادل کردن شبکه نیرو (برق) در هر قاره به یک اینترگرید[13] با ویژگی اشتراک انرژی که دقیقاً مانند اینترنت عمل میکند (وقتی میلیونها ساختمان، هر کدام، هر روز مقدار کوچکی از انرژی را در محل تولید کنند، میتوانند مازاد را به شبکه بفروشد و انرژی الکتریکی را با همسایگان دیگر در آن قاره شریک شوند)؛ و ۵- گذار ناوگان حمل و نقل به خودروهای برقیِ دوشاخهخور و پیل سوختی (هیدروژنی) که بتوانند انرژی الکتریکی را در یک شبکه هوشمند، قارهای و تعاملی، خرید و فروش کنند (ریفکین، 1399: 21).
دلیل اصلی تمرکز ریفکین بر انرژی اشتراکی از دو اعتقاد ویژهاش نشأت میگیرد؛ (1) اعتقاد به این مهم که گسترش مخاطرات زیستمحیطی، با فعالیتهای آلاینده، از جمله گسترش کربن، آینده بشر بر روی زمین را با مخاطره جدی روبهرو خواهد ساخت؛ (2) اعتقاد به این نظریه که دلیل اصلی دیکتاتوریها، تسلط قدرت مرکزی بر منابع حیاتی انسان است. بنابراین وی برای حل هر دوی این مشکلها، الگوی مذکور را ارائه داده است که اکنون هم پارلمان اروپا و هم چین از زوایای مطلوب خود آن را مورد توجه قرار دادهاند و گامهای مهمی را نیز در راستای تحقق آن برداشتهاند؛ گامهایی که خود راه را برای تحقق انقلاب صنعتی چهارم هموارتر کرده است.
2-1 چیستی انقلاب صنعتی چهارم
حال پس از بررسی مبدأ و پیشینه انقلابهای صنعتی، اینک میتوان به ارائه تعریفی از انقلاب صنعتی چهارم نائل شد.
انقلاب صنعتی چهارم یا «صنعت 4،0» به تغییرات سریع فناوری، صنایع و الگوهای اجتماعی و عملیاتی که در طی قرن ۲۱، به منظور افزایش اتصالهای متقابل و اتوماسیون هوشمند، فراگیر شده و درحال گسترش است، اشاره دارد (Bai, Dallasega, Orzes & Sarkis, 2020: 2). همانطور که بیان شد، این لغت برای اولین بار توسط بنیانگذار و مدیر اجرایی مجمع جهانی اقتصاد (داووس)، کلاوس شواب مورد توجه قرار گرفت. وی مدعیست، این تغییراتی که جهان شاهد آن بوده فراتر از پیشرفتهایی در زمینه بهینهسازی است، بلکه این تکنولوژیها تحولات گستردهای را در سرمایهداری صنعتی به ارمغان خواهد آورد. بخشی از این تغییرات صنعتی حاصل بهکارگیری فناوریهایی مانند هوش مصنوعی، اتوماسیون پیشرفته، ویرایش ژنی، رباتیک پیشرفته و تحولات گستردهای از این دست است. این تکنولوژیها مرز بین دنیای فیزیکی، دیجیتالی و بیولوژیکی را روزبهروز کمرنگتر خواهند کرد و در این مسیر میتوانند امکان تشخیص این مرزها را بسیار دشوار و حتی ناممکن سازند (شواب، 1398: 34-35).
در این راستا، تغییراتی بنیادین در زمینه چگونگی تولید و عملکرد زنجیره عرضه، استفاده از فناوریهای مدرن در بازاریابی و اقتصاد پلتفرمی، ارتباطات گسترده ماشین با ماشین و گسترش اینترنت اشیا و تحولاتی بدین شکل نیز روند یکپارچهسازی اتوماسیونی را افزایش میدهد، ارتباطات و خودکنترلی را بهبود میبخشد و شرایط استفاده از ماشینهای هوشمندی که بتوانند مسائل را بدون دخالت انسان تحلیل و شناسایی کنند را تسهیل میکند. بر این اساس است که میتوان موارد مذکور را در کنار بلوغ «هوش مصنوعی» به واسطه پیشرفتهای گسترده سختافزاری و نرمافزاری و گسترش فناوریهای مبتنی بر «یادگیری ماشین[14]» و امکان در اختیار داشتن حداکثر دانشهای قابل دسترس در قالب «اَبَردادهها[15]» را تحولی بزرگ، همسنگ انقلاب صنعتی اول دانست.
همچنین گسترش تکنولوژی 5G و اینترنتهای پرسرعتتر، ایجاد و گسترش ساختارهایی مانند متاورس[16]، گسترش ثبت اطلاعات در ساختارهای زنجیره بلوکی[17] و ایجاد شخصیتهای مجازی اعتبارسنجی شده و امن، همه و همه بیانگر امکان پایگذاردن در جهانی جدید با سیمایی متفاوت از امروز است (متقی، 1400: 277).
بر این اساس همان طور که اولین ربات داروساز در سال ۲۰۲۱ مورد استفاده قرار گرفت و یا کشور امارات متحده عربی در سال 2023 وزارت هوش مصنوعی تأسیس کرد، پیشبینی میشود تا پایان سال ۲۰۳۰ شاهد فراگیر شدن اتومبیلهای بدون راننده انسانی، درآمیختگی علومی مانند نانو، ژنتیک و کوانتوم، جمعآوری مالیات به واسطه زنجیره بلوکی، فراگیری رمزارزها، پیوند اعضای بدن ساخته شده توسط پرینتر سهبعدی، جایگذاری ایمپلنتها در بدن انسان، ایجاد دستیارهای مشاور مبتنی بر هوش مصنوعی در بسیاری از مشاغل، همچنین حضور هوش مصنوعی به عنوان عضو سازمانهای بینالمللی، شرکتها و حتی دولتها به عنوان یک امر عادی بود.
باید خاطرنشان کرد انقلاب صنعتی چهارم با کمک مطالب پیشگفته و با تغییرات بنیادین در سه حوزه اصلی فیزیکی، زیستی و دیجیتالی، توانایی تحقق تحولات شگرفی را دارا شده است. در واقع، این سه حوزه، علاوه بر آنکه هر کدام از آنها به تنهایی با تغییرات جدی مواجه میشوند، در تعامل با یکدیگر نیز، باعث به وجود آمدن تغییرات عمیقتری شده که از آنها بهعنوان تغییرات «برافکن[18]» یاد میشود.
بر این اساس، به طور مثال به نظر میرسد در حوزه فیزیکی چهار تغییر برافکن، بهواسطه انقلاب صنعتی چهارم به وجود آید و توسعه خواهد یافت که شامل (1) ماشینهای پیشرفته خودران، (2) پرینترهای سه بعدی، (3) روباتیک پیشرفته و (4) تولید مواد جدید است.
یا در حوزه دیجیتال نیز احتمالاً سه تغییر برافکن مهم وجود خواهد داشت که شامل توسعه (1) اینترنت اشیاء، (2) بلک چین و زنجیره بلوکی و (3) اقتصاد اشتراکیست.
در حوزه زیستی هم تغییرات برافکنی که مشتمل بر (1) توالییابی ژنی و (2) زیستشناسی مصنوعی و (3) رسانش مؤثر است، بیش از پیش در روند گسترش و توسعه قرار میگیرند.
2- امکانات منبعث از انقلاب صنعتی چهارم مرتبط با مقوله امنیت
بر اساس مطالب بیان شده و تحولات مذکور که به صورت مختصر مورد اشاره قرار گرفت، میتوان انتظار داشت در عصر انقلاب صنعتی چهارم سیمای زندگی انسان به صورت فزاینده و بیش از گذشته با فناوریهای روزآمد عجین شود و وجوه مختلف حیات او در تعامل با این پدیدهها مورد بازشناسایی قرار گیرد. بیشک یکی از مهمترین این تحولات در تناسب با حیات انسان و حکومتها، مقوله امنیت است. برای شفاف شدن بیشتر بحث به برخی از امکانات منبعث از این انقلاب که میتواند بر این مهم اثرگذار باشد، اشاره میشود.
1-2 هوش مصنوعی
یکی از تحولات مهم در انقلاب صنعتی چهارم مقوله «هوش مصنوعی[19]» است. برای شناخت هوش مصنوعی لاجرم باید ابتدا تعریفی از هوش در اختیار داشت. به صورت کلی هوشمندی مفهومی نسبی دارد و نمیتوان محدوده دقیقی را برای ارائه تعریف از آن مشخص کرد. رفتاری که در خصوص یک فرد یا حیوان هوشمندانه به نظر میرسد، ممکن است برای یک فرد یا حیوان دیگر اینگونه نباشد. اما در مجموع خصوصیاتی مانند پاسخ به موقعیتهای از قبل تعریف نشده با انعطاف بسیار بالا و بر اساس بانک دانش، معنا یافتن برای پیامهای نادرست یا مبهم، درک تمایزها و شباهتها، تجزیه و تحلیل اطلاعات و نتیجهگیری، توانمندی آموختن و یادگرفتن و برقراری ارتباط دوطرفه را میتوان از شاخصههای مهم هوش معرفی کرد (Chrpa, Gemrot & Pilat, 2021: 44-45). بر این اساس میتوان هوش مصنوعی را به هوشی اطلاق کرد (با ویژگیهای مذکور) که توسط ماشینها ظهور مییابد و در مقابل هوش طبیعی شناسایی میشود که توسط جانوران، شامل انسانها، آشکار میشود (Poole, Mackworth & Goebel, 1998: 83-84). باید توجه داشت هوش مصنوعی به واسطه سرمایهگذاریهای بزرگ اقتصادی به سرعت در حال گسترش است و در آیندهای نه چندان دور بسیاری از مشاغل را میتواند تصاحب کند؛ از رانندگی اتومبیل گرفته (کاری که در کشور امارات متحده عربی از سال 2021 آغاز شده و به واسطه آن بخشی از ناوگان تاکسیرانی دبی و ابوظبی به ماشینهای خودران اختصاص پیدا کردند) تا نیروهای نظامی در جنگها، پروژهای که به صورت همزمان توسط ارتشهای امریکا، روسیه و چین در حال پیگیری است (Mottaghi, 2022: 29).
با توجه به این امکانات میتوان انتظار گسترش بهکارگری تکنولوژیهایی مانند رباتها، پهپادها، خودروهای کنترلشونده از راه دور، رباتهای شناسایی و مواردی از این دست در ستیزها بود و در ايدههايي مانند پهپادهای حمل بمب، خودروهای انتحاری با کنترل از راه دور و رباتهای جاسوسی و شناسایی بسیار کوچک همراه شود. امروزه نیز کاملاً امکانپذیر است که یک ماشین خودران طراحی شود و بر اساس برنامهریزی انجام شده، مثلا وظیفه آن را داشته باشد که هر کس که لباس نظامی به تن دارد را زیر بگیرد و بکشد و در نهایت خود را منفجر سازد! یا میکرو پهپادهای ترور که با حمل مقادير بسيار كمي مواد منفجره بر اساس شناسایی چهره به ترور افرادي پبردازد و سرعتی دهها برابر انسان داشته باشد یا رباتهای جنگ که میتواند به صورت هوشمند وظایف چندین تن سرباز ورزیده را در حیطه خاص (مثلا پرتاب نارنجک، تکتیراندازی، خنثی کردن مین و...) به انجام رساند (شیرودی، همتی و سیهپوش، 1399: 3-12) و برای گروههای تروریستی[20] که اصولاً جمعیت اعضایشان قابلیت مقایسه با ارتشهای کشورها را ندارد، یک ارتش تمام عیار ایجاد کند.
2-2 زیستفناوری و علوم شناختی
زمانی «برتولت برشت»[21] میسرود: «ژنرال! خودروی زرهی تو، قویترین خودروست. جنگل را فرو میریزد و هزاران مرد را له میکند. اما یک عیب دارد؛ نیاز به یک راننده دارد!». این شعر اشارهای مهم به تمایز میان ابزارهای جنگ و انسانهای استفاده کننده از آن دارد؛ انسانهایی که میاندیشند و ممکن است در قبال دستورات اشتباه سر تمکین فرود نیاورند. اما امروزه با گسترش تکنولوژیهای جنگی هوشمند مانند پهپادها، ماشینهای خودران و رباتهای عمومی جنگ و رباتهای اختصاصی در امور خاص نظامی، مرز میان این ابزارهای جنگی و جنگندهها در حال حذف شدن است؛ وضعیّتی که میتواند هم از سویی موجب کاهش تلفات و اشتباهات انسانی و افزایش دقّت عملیّاتها شود و هم از سویی دیگر اجرای ماشینی دستورات فرماندهان، بدون توجه به مباحث انسانی را رقم زند. در توضیح مورد دوم میتوان به تفاوت جنگ تنبهتن و جنگ با سلاحهای مدرن توجه کرد. در جنگ تنبهتن، هر فرد دخیل در هر ستیز میان گزارههای اخلاقی مختلف لاجرم دست به انتخاب میزند و تبعات آن را درک میکند. اما در عصر فناورانه شدن جنگ، فعل فرد دیگر فرو کردن شمشیر در جسم دیگری نیست که بار عاطفی و اخلاقی آنی داشته باشد، بلکه نهایتاً فشردن یک دکمه است (مانند پرتاب بمب هستهای امریکایی بر سر مردم ژاپن) که در یک لحظه، صدها هزار و حتی میلیونها نفر انسان را به کام مرگ میبرد. از اینروست که «مارتین هایدگر» بیان میکند که هر چقدر ارتباط بدون واسطه با طبیعت کاهش مییابد، خشونت انسان نسبت به جهان پیرامونش رو به تزاید میگذارد (هایدگر، 1373: 11).
از سوی دیگر، فارغ از ابزارهای جنگی هوشمند، منطقی خواهد بود که حکومتها و حتی گروههای تروریستی سعی کند انسان مدنظر برشت را که نهایتاً میاندیشد و امکان طغیان دارد (بالاخص زمانی که رخت رزم به تن کرده است) مدیریت کند. ابزار مادی این مدیریت را میتوان در زیستفناوری یافت. منظور از زیستفنآوری[22] هر گونه کاربرد فناورانه از سامانههای زیستی، جانداران یا مشتقات آن است تا محصولات یا فرایندهای خاصی را ایجاد یا اصلاح کند. به عبارت دیگر، هر گونه کنش هوشمندانه بشر در آفرینش، بهبود و عرضه فراوردههای گوناگون از راه دستکاری آنها در سطح مولکولی در این حوزه جای میگیرد. بر این اساس یکی از اهداف مهم زیستفنآوری، مقوله «سایبورگ[23]» خواهد بود. منظور از «سایبورگ» تلفیق دو سپهر مکانیزمهای ماشینی[24] و ارگانیسم[25] و ایجاد یک موجود با اجزای طبیعی و تکنولوژیک است (Halacy, 1965: 7). هدف اولیه این علم در دهه 1960 میلادی، کمک به افراد ناتوان و بیماران بود تا نواقص جسمی آنها را جبران کند؛ اما پس از چندی، با توجه به امکان گسترش تواناییهای افراد سالم، توجه به این وجهه موضوع نیز گسترش یافته و حتی تلاش برای ایجاد ارتش سایبورگی دستآوردهای گستردهای را به بار آورده است (البته در جوامعی مانند امریکا، بهواسطه فشارهای جامعه مدنی، اجرای آن متوقف شده است اما برخی شایعات در ارتباط با توسعه محرمانه آن هرازچندگاهی در رسانهها منتشر میشود) اما با پیشرفتهای تکنولوژیک و پروژههای کشورهای مختلف، احتمال گسترش این سبک نظامیگری رو به افزایش است (mottaghi, 2022:28). دور از ذهن نیز نیست که گروههای نظامی و شبهنظامی یکی از سرمایهگذاریهای اصلی خود را در حیطه افزودن امکانات نظامی در انسانها (مانند دوربین ضبط و دید در شب، موقعیتیاب، انواع ایمپلنتهای مغزی، اسلحههای سبک، اتصال انسانها و ابزارها به هم به واسطه اینترنت و اینترنت اشیاء) مبذول دارند. اما این امکانات در صورتی که مدیریت نشود، هر لحظه میتواند علیه امنیت جوامع بهکاربرده شود مورد استفاده قرار گیرد.
از سوی دیگر باید توجه داشت «علوم اعصاب» در عصر انقلاب صنعتی چهارم، نوع نگاه به مفهوم انسان را متحول کرده است و به واسطه قدرت رایانههای پیشرفته امروزی میتواند به مدلسازیهای گوناگون ذهن انسان دست یابد که عموم عملکرد و عکسالعملهای آن را با ضریب اشتباه کم پیشبینی کند. حال این امکان در کنار تسلط آگاهی هوش مصنوعی بر فعالیتهای عمومی انسان (به واسطه مطالب پیشگفته) میتواند به اکتشاف بخش قابل توجه هر کدام از رفتارهای انسان در قبال محرکهای مختلف نایل شود و به واسطه داروهای اختراعی جدید، ابزارهای زیستفناورانه و در کنار خوراکهای منتشره در رسانهها، فرد را وادار به انجام خواستی کند و به صورت اختصاصی ضریب عقل نقاد یک شبهنظامی را کاهش داده و اطاعتپذیری آن را افزایش دهد.
اما خطرناکتر از موارد پیشگفته، تلاش برای تحولات ژنتیکی است. دستاندازیهایی که صرفاً معطوف به یک نفر نبوده و میتواند حتی تمام نسل انسان را دچار بحران سازد. همانطور که در آلمان دوران استیلای حزب نازی فعالیتهایی برای اصلاح ژنتیکی و تکامل انسان به صورت هوشمند انجام شد، امروزه نیز بحث در خصوص اصلاح ژنتیکی برای بهبود وضعیت عمومی انسانها، از مقابله با روند پیر شدن و بیماری تا افزایش تواناییهای فیزیکی آنها مورد توجه مجامع علمی مربوطه قرار گرفته و در خصوص اخلاقی یا غیراخلاقی بودن آن نکات بسیاری مطرح است (هراری، 1398: 229-233). به صورت کلی بهنظر میرسد در صورت تحقق این وضعیت، دیگر انسانهای برابر در یک ساختار نظامی یا شبهنظامی یا تروریستی روبهروی هم صفآرایی نمیکنند، بلکه این ساختارها با اصلاحات ژنتیکی مذکور، طبقه ژنتیکی برتر در مقابل طبقه ژنتیکی پایینتر را به وجود آورده که عملاً این صفآرایی منطق نظری خود را از دست میدهد. در حیطه نظامی نیز، این اصلاحات ژنتیکی میتواند به بار آورنده سربازانی مطیعتر با قدرت جسمی بسیار بیشتر و با معذوریتهای اخلاقی بسیار کمتر باشد.
3-2 منبع مالی و تکنولوژیکی رسمی و غیررسمی
یکی از ابزارهای اصلی دولتها در مدیریت جامعه پس از انقلاب صنعتی اول و ایجاد مفهوم کار به صورت امروزی، تسلط نسبی آنها بر اقتصاد است (اصولاً یا بهصورت مداخلهگری یا بهصورت سیاستگذاری هدایتگرانه و یا بهصورت تنظیمگری حداقلی). اهمیت این مقوله برای حکومتها بدانسان است که نسبتشان با این رویکردها یکی از عوامل تقسیمبندی مهم آنها از یکدیگر است و اشاره به دولت کمونیستی، سوسیالیستی، لیبرالیستی، کاپیتالستی و سایر نحلههای مشابه، عطف اساسیای به این مهم دارد. اما انقلاب صنعتی چهارم با گسترش «اقتصاد دیجیتال[26]» حتی بدیهیترین اختیارات دولتها را در این عرصه به چالش میکشد.
منظور از اقتصاد دیجیتال، اصطلاحی که از دهه پایانی قرن 20 مورد استفاده قرار میگیرد، ساختار اقتصادیی بوده که مبتنی صِرف یا نسبی بر فضای سایبر است و در حیطههایی مانند تولید، بازاریابی، ارائه خدمات، داد و ستدها به ایجاد مزیت نسبی و مطلق میپردازد. ارکان اصلی این اقتصاد بر «زیرساختهای الکترونیکی» (سختافزاری، نرمافزاری، شبکههای اجتماعی و سرمایه اجتماعی)، «انعطافپذیری کسب و کارها برای فعالیت در پلتفرم» و «امنیت پرداخت و دریافت مالی» استوار است (U.S Department of Commerce, 2016: 12). این ساختار در عصر انقلاب صنعتی چهارم وجوه و امکانات جدیدتری را نیز برای خود پیشبینی میکند؛ وجوهی که خود انقلابی در عرصه تولید، خدمات و گردش مالی است که مجالی مفصل را برای تدقیق میطلبد. یکی از مهمترین موارد در این عرصه «رمزارز[27]»ها هستند. رمزارزها یکی از نمونههای «پولهای الکترونیکی» یا «ارزهای دیجیتال[28]»اند که از فناوری رمزنگاری در طراحی آن استفاده شده است و معمولاً به صورت نامتمرکز اداره میشود (واین، کیسی، 1400: 36). لازم به ذکر است با گسترش صنایع، نیاز رو به تزاید سوختهای فسیلی، امکان حمل بار در مسافتهای طولانی، افزایش جمعیت و مواردی از این دست که از تبعات انقلاب صنعتی دوم بوده، اقتصاد بینالمللی به عنوان یک امر حیاتی گسترش یافته و عملاً کنترل دولتها بر اقتصاد را کم کرده است. با این حال دولتها با سیاستگذاریهای گوناگون، توانستهاند بخشی از اقتدار از دست رفته خود را مجدداً در اوایل قرن 20 بازگردانند اما با آغاز موج سوم انقلاب صنعتی و ایجاد اقتصاد دیجیتال و برخط، امکان نظارت دولتها کاهش چشمگیری پیدا کرده، ولی به هر حال نظام مبتنی بر بانکداری، امکان تسلطی را برای دولت در امور مالی و اعتباری باقی گذارده است. اما با ایجاد و گسترش الگوی رمزارزها دست حکومتها در این عرصه نیز کوتاه میشود. در توضیح این ادعا باید گفت در ادبیات کلاسیک اقتصاد زمانی که سخن از پول به میان میآید، به اوراق، مسکوکات یا اعتبارات حال شدهای اشاره دارد که توسط حکومت اعتباردهی شده، پشتوانه آن داراییهای کشور است و میتوان به واسطه آن مبادلات اقتصادی انجام داد (هارزوگ، 1399: 26-27). اصولاً نظام بانکی هر کشور بر اساس سیاستهای اقتصادی دولت متبوع، به خلق یا کاهش این پولها (نقدینگی) میپردازد. در تفاوت ارز عادی با رمزارز باید گفت، رمزارز بر خلاف پولهای ملی، بر پایه داراییهای دولت-ملت استوار نیست، بلکه مبتنی بر سرمایه اجتماعی و امنیت ساختار رمزگذاری و استخراج است؛ یعنی تا زمانی که از سویی مردم به آن رمزارز اعتماد وجود داشته باشد و در مبادلات از آن بهره برده شود و از سوی دیگر نتوان سامانه مرتبط با آن را هک کرد، این واحد پولی معتبر است. تفاوت دیگر این دو، در طریقه ایجاد آن است. در ابتدا، پول ملی با براورد داراییهای هر کشور و امکان جابهجایی آن ارزشگذاری میشود. اما طریقه ایجاد رمزارز، حل معادلات فوقپیچیده ریاضی است که توسط دستگاههای کامپیوتری استخراجگر[29] حل شده و به ازای هر پاسخ، اعتبار مشخصی در کیف پول الکترونیکی استخراجگر واریز میکند. از سوی دیگر، در پولهای ملی، بانک مرکزی میتواند در راستای سیاستهای دولت، پول را از بازار جمع یا بدان تزریق کند. اما این ارزفراملی، تحت سیطره رسمی هیچ کشوری نیست و هیچ دولت ملیی نمیتواند برای سیاستهای خود این نقدینگی را کم یا زیاد کند (واین، کیسی، 1400: 117-119).
بر اساس موارد توضیح داده شده و سایر نکات مرتبط، بهنظر میرسد مهمترین ابزار اقتصادی دولتها، به واسطه رمزارزهای فراملی به مخاطره افتاده است. پیچیدگی کار اما آنجایی بیشتر میشود که این رمزارزها در کارخانههای دارای پرینترهای سهبعدی و مبتنی بر هوش مصنوعی، ماشینهای خودکار و اینترنت اشیاء مورد استفاده قرار گیرند و به ایجاد ارزش افزوده بپردازند. در توضیح این موضوع باید گفت برآوردها نشان میدهد کارخانهها در عصر انقلاب صنعتی چهارم دو تفاوت عمده با کارخانههای امروزین خواهند داشت؛ ابتدا اینکه کالاها دیگر به صورت اجزاء جدا تولید نخواهند شد که بعداً در کارخانهها آنها را سرهم[30] کرد، بلکه به واسطه پرینترهای سهبعدی کالای نهایی در یک فرآیند یکپارچه تولید میشود؛ دیگر آنکه هوش مصنوعی (به عنوان تصمیمگیر، پردازشگر، عیبیاب و فرماندهنده) در کنار سنسورها، اینترنت و اینترنت اشیاء (به عنوان گیرنده حسی و گزارشدهنده عملکرد) و ماشینهای خودکار (به عنوان بازوی اجرایی و سختافزاری) نیازهای تولید، رفع مشکلات و بهروزرسانی خط تولید، کشف صرفه و صلاح کارخانه، طریقه بهرهوری بیشتر، بازاریابی، درخواست مواد اولیه و سایر وجوه یک نظام تولید را در اختیار خواهند داشت (شواب، 1401: 119-120). در این شرایط، نه میتوان دیگر درآمدها و پرداختها را در نظام بانکی رصد کرد و نه حتی نسبت به تولیدات نظارت داشت. بر این اساس، صرفاً با داشتن یک دستگاه پرینتر سهبعدی، میتوان یک تفنگ مبتنی بر هوش مصنوعی را با پرداخت رمزارزی بینالملی از اینترنت خریداری کرد و در محل عملیاتی، آن را ساخت و پس از عملیات خودبهخود با دستور پیشطراحی شده نابود کرد.
3- نتیجهگیری و پیشنهادات
در صورت تحقق پیشبینیهای مرتبط با انقلاب صنعتی چهارم باید منتظر تولید گسترده و صنعتیسازی تکنولوژیهایی بود که در کنار فواید شگرفشان میتوانند بزرگترین مخاطره نظم جهانی و حتی حیات بشر ایجاد سازد. همان طور که یک روز جامعه جهانی از امکان دسترسی حکومتهاي سلطهجو و گروههای تروریستی به تسليحات هستهای نگران بود، امروز باید بیشتر از آن نگران دسترسی گسترده این گروهها به امکانات نظامی و شبهنظامی مرتبط به انقلاب چهارم صنعتی باشد.
با توجه به این رویکرد، برای حفظ دستآوردهای جامعه و پیشبرد اهداف آن و همچنین دقت به این مهم که با توسعه تکنولوژی قاعدتاً جرایم نیز پیچیدهتر خواهند شد و سطوح سایبر-فیزیکی آنها گسترش مییابد، لاجرم در این عصر، نهاد حافظ امنیت داخلی باید در دو سطح فیزیکی و سایبری این مهم را دنبال کند. امنیت در سطح سایبری با ایجاد الگوهای امنیت داده، هویتسنجیهای دقیق، انتقال اطلاعات و دارایی بهصورت امن و سایر موارد مرتبط به امنیت شبکه و با استفاده از هوش مصنوعی میتواند تحقق پیدا کند. از سوی دیگر، در سطح فیزیکی، حسگرها و ابزارهای جمعآوری و تحلیل دادههای محیطی با تطبیق شخصیتهای حاضر در این دو سپهر (فیزیکی و سایبری)، میتواند به نظارت بر عملکرد اشخاص بپردازد و در صورت وقوع اعمال مخاطرهآفرین برای امنیت، به مقابله اولیه با این امور و ارسال آن به نهاد دادگستری بپردازد. از سویی دیگر، همانطور که حفظ امنیت درون جامعه از اهمیت بنیادین برخوردار است، حفظ امنیت جامعه در خصوص هجمههای خارجی نیز بسیار پراهمیت است که باید در خصوص آن سیاستهای جدیدی اتخاذ کرد و لاجرم تحولات مبتنی بر انقلاب صنعتی چهارم و گسترش توانایی انسان با کمک ماشین و حتی گسترش قدرت ماشینی را نمیتوان نادیده گرفت؛ همچنین نباید از نظر دور داشت جوامع انسانی، بهواسطه تلفیق بیش از پیش فضای سایبری و فیزیکی، فارغ از فرصتها، نقاط آسیبپذیر جدیدی نیز پیدا کردهاند. بر این اساس، با توجه به نکات بیان شده، لاجرم باید برای دو نوع هجمه خارجی به صورت توأمان آماده شد؛ ستیز در عرصه فیزیکی و جنگ در عرصه سایبری. اینکه طرف مقابل، خود دولت است یا گروه تروریستی نیز بر پیچیدگیهای این بحث میافزاید. باید توجه داشت تهاجمهای رسمی کشورها نسبت به هم که عنوان جنگ به خود میگیرد، تا امروز اصولاً بیشتر به جنگهای نظامی اطلاق شده است و حمله گاه و بیگاه سایبری کشوری به کشور دیگر ذیل تنشزایی مورد توجه قرار میگیرد. شاید بتوان دلیل این رویکرد را آن دانست است که هنوز غالب خدمات جاری یک کشور و یا امور امنیت آن برخط نیست و به همین واسطه حملههای سایبری تأثیرات محدودی بر کشور مورد حمله میگذار. اما زمانی که عموم خدمات، تحت مدیریت سایبری شود و نقش هوش مصنوعی در آن گسترش یابد، اگر دقت کافی در خصوص اصول و روشهای پیشگیری نشده باشد، مخاطرات جدی و عظیمی گریبانگیر جوامع خواهد شد.
در عرصه میدانی نیز میان ابزارهای ستیز تفاوتهای جدیی رخ میدهد که باید شناخت مناسبی نسبت به آنها وجود داشته باشد. همانطور که بیان شد امروزه در صنایع نظامی رایج است که به جای فرد خنثیکننده مین، از رباتهای متخصص در این خصوص استفاده شود. حتی کاملاً امکانپذیر است که یک ماشین خودران توسط گروههای تروریستی برنامهریزی شود و بر اساس دستورالعملها و پروتکلهای محوّله مثلاً وظیفه آن را داشته باشد که هر کس که لباس نظامی به تن دارد، زیر بگیرد و بکشد و در نهایت خود را منفجر سازد. یا میکرو پهپادهای ترور که با حمل مقادير بسيار كمي مواد منفجره بر اساس شناسایی چهره به ترور افرادي پبردازد و سرعتی دهها برابر انسان داشته باشد یا رباتهای جنگ که بتواند به صورت هوشمند وظایف چندین تن سرباز ورزیده را در حیطه خاص (مثلا پرتاب نارنجک، تکتیراندازی، شناسایی و یا موارد مشابه دیگر) به انجام رساند و برای گروههای تروریستی که اصولاً جمعیت اعضایشان قابلیت مقایسه با ارتشهای کشورها را ندارد، یک ارتش تمام عیار ایجاد کنند. زمانی که این ستیزه هدفمند نباشد و صرفاً قصد «آسیب بزرگتر» را مدنظر خود قرار دهد (مانند حملات 11 سپتامبر که در آن قصد ترور کسی خاص به چشم نمیخورد، بلکه تعداد تلفات بالا هدف مجریانش قلمداد میشد) هکرهای تروریست یا کشور مهاجم میتوانند با آلودهسازی آبهای آشامیدنی، اختلال در فعالیت نیروگاههای هستهای، اختلال در پروازها و مواردی از این دست، بحرانهای جبرانناپذیری به بار آورند. بنابراین الگوی حفاظت از جامعه نسبت به حملات خارجی باید ساختاری تراز با تحولات مذکور داشته باشد و بتواند این حملات را خنثی سازد. در این مسیر، فارغ از لزوم افزایش تواناییها توسط حکومتها، راهی جز تشریک مساعی بینالمللی برای مقابله با تروریسم و پیشگیری قانونی از بهکاربردن ابزارها با قدرت تخریبی بالا قابل تصور نیست. لازمه این موارد نیز از خلال تقویّت نهادهای بینالمللی و همچنین تغییر مسئولانه در نگرشهای کشورها میّسر بوده که تحقّق آن نیازمند درک پیچیدگی وضعیّت و عنان زدن بر توسعهطلبیهای نامشروع است؛ وضعیّتی که در عالم واقع، زمانی رخ میدهد که حکام به بلوغ نسبی اندیشهای برسند و اهمیّت جایگاه سرنوشتساز خود را، این بار نه فقط برای کشور خود، بلکه برای تمام جهان درک کنند.
فهرست منابع
1. آشوری، داریوش (1400)، فرهنگسیاسی، تهران: مروارید.
2. ریفکین، جرمی (1399)، انقلاب صنعتی سوم، مترجم: اصلان قودجنا، تهران: طرح نو.
3. شواب، کلاس (1398)، انقلاب صنعتی چهارم، مترجم: مرتضی شانی، تهران: نشر بازرگانی.
4. شواب، کلاس (1401)، شکلدهی آینده انقلاب صنعتی چهارم، مترجم: علی زواشکیانی و محسن ربیعی، تهران: آریانا قلم.
5. شیرودی، محمدسجاد، همتی، مجید و سیهپوش، ابراهیم، هوش مصنوعی و آینده حملات تروریستی گروههای تکفیری، فصلنامه مطالعات آسیای جنوب غربی، ، شماره 9، بهار 1399.
6. فوگل، اشپیل (۱۳۹۳)، تمدن مغرب زمین، جلد دوم. مترجم: محمدحسین آریا، تهران: امیرکبیر.
7. کاتوزیان، ناصر، (1383). مبانی حقوق عمومی، تهران: میزان.
8. كوريک، جيمز (1394)، انقلاب صنعتی، مترجم: مهدی حقیقتخواه، تهران: نشر ققنوس.
9. متقی، سید محمدرضا، متقی، سیده سمیه، مخاطرات امنیتی تشکیل حکومت سلفی «امارت اسلامی افغانستان» در عصر انقلاب چهارم صنعتی، فصلنامه پژواک جامعه، دوره دوم، شماره دوم، تابستان 1400.
10. هارزوگ، بورلی (1399)، پول چگونه کار میکند؟، مترجمان: حورا شایسته کیا، یاسمین صدری، تهران: راه پرداخت.
11. هایدگر، مارتین، پرسش از تکنولوژی، مترجم: شاپور اعتماد، فصلنامه ارغنون، شماره یکم، بهار 1373
12. هراری، نوح (1398)، انسان خداگونه، مترجم: زهرا عالی، تهران: انتشارات فرهنگ ئ نشر نو.
13. واین، پل، کیسی، مایکل (1400)، عصر رمزارز؛ چگونه بیتکوین و پول دیجیتال نظم اقتصاد جهانی را به چالش میکشند، مترجم: علیرضا محرابی، تهران: آبانگان ایرانیان.
14. Bai, Chunguang, Dallasega, Patrick, Orzes, Guido and Sarkis, Joseph, Industry 4.0 technologies assessment: A sustainability perspective, International Journal of Production Economics, Vol: 229, Nov 2021.
15. Castiglione, Dario (2015). "Introduction the Logic of Social Cooperation for Mutual Advantage – the Democratic Contract" Political Studies Review.
16. Chrpa, Lukas, Gemrot, Jakub & Pilat, Martin, Planning and acting in non-deterministic domains: conditional
17. Halacy, D. S, (1965). Cyborg: Evolution of the Superman. New York: Harper and Row Publishers.
18. Landes, David. S. (1969). The Unbound Prometheus: Technological Change and Industrial Development in Western Europe from 1750 to the Present. New York: Press Syndicate of the University of Cambridge.
19. Mottaghi, Seyyed Mohammadreza, Mottaghi, Seyyedeh Somayyeh, “Security risks of forming Salafi government of the "Islamic Emirate of Afghanistan” in the era of the fourth industrial revolution” 2nd International Conference on Humanities, Law, Social studies and Psychology, Izmir, Turkey (March 2022).
20. North, Douglass C. Thomas, Paul, Robert (1977). "The First Economic Revolution". ) The Economic History Review (. New York: Press Syndicate of the University of Cambridge.
21. Pollard, Elizabeth; Rosenberg, Clifford & Tigor, Robert (2015). World’s together, worlds apart. Vo. New York: W.W. Norton & Company.
22. Poole, David; Mackworth, Alanv & Goebel, Randy (1998). Computational Intelligence: A Logical Approach. UK: Oxford University Press.
23. U.S Department of Commerce, First report of the digital economy board of advisors, December 2016
24. Wisnewski, J. Jeremy, Unwarranted Torture Warrants: A Critique of the Dershowitz Proposal, Journal of Social Philosophy, Volume 39, spring 2008.
[1] Security
[2] Public Order
[3] Hannover Fair
[4] World Economic Forum (Davos)
[5] Cyber-Physical Systems
[6]revolution
[7]Agricultural revolution
[8] البته رویکردهای مختلف دیگر، مانند مدنیبالطبع تلقی کردن انسان، رویکردهای کمونیستی، رویکردهای مختلف فراطبیعی و سایر نظریات دیگر در کنار الگوی مورد اشاره در این پژوهش (که نزدیکتر به قرائت قرارداد اجتماعی است) در خصوص طریقه ایجاد سنگبنای اجتماعات امروزی و دلایل تشکیل حکومت وجود دارد که بررسی و موضعگیری در خصوص هر کدام، مجالی مفصل میطلبد که از حیطه بحث این مقاله خارج است. شایان ذکر است که پذیرش هر کدام از این الگوها، موجب ایجاد تفاوتهای بنیادین در خصوص دستآوردهای این پژوهش نمیشود و اساساً این پژوهش، بهجای واکاوی تاریخی این موضوع، سعی دارد پدیده اجتماع ذیل حکومت را به عنوان یک هست و موجود مورد بررسی قرار دهد.
[9]Industrial revolution
[10]Technological revolution
[11]Bessemer process
[12]Information and Communication Revolution
[13] این یک مدار مجتمع نیمه هادی است
[14]Machine Learning
[15] Big data
[16]Metaverse
[17]blockchain
[18] منظور از تغییرات برافکن، مجموعه تغییراتی است که حد فاصل علوم مختلف را کمرنگ کرده و با بهرهگیری از ماهیت سایر علوم، در مسیر پیشبری دانش مدنظر خود حرکت میکند و حتی میتواند موجب ایجاد شاخههای جدید علمی شود (شواب، 1398: 34).
[19] Artificial intelligence/AI
[20] تعاریف مختلفی در خصوص تروریسیم مطرح شده که جامع و مانع بودن آنها مورد مناقشه است و بسیاری از کشورها در خصوص آن به اجماعی نرسیدهاند. اما به صورت کلی، میتوان گفت منظور از تروریسم، مجموعه فعالیتهایی خشونتآمیز یا ارعابآفرین به صورت غیرقانونی، علیه عموماً افراد غیرنظامی است که در راستای اهداف مختلف سیاسی، اقتصادی، ایدئولوژیک و یا مواردی مانند آن انجام میشود (Wisnewski, 2008: 175).
[21]Bertolt Brecht
[22] biotechnology
[23] Cyborg
[24] Cybernetic
[25] Organism
[26] Digital economy
[27] currency Crypto
[28] Digital currency
[29] Miner
[30] assemble