زبان پارسی و زبان عربی
سرانجام، هراغازی پایانی دارد، ولی از سویی دیگر هر پایانی فَراشدن ( start) آغاز دیگری است.
شاهنامه نه هزار واژه دارد که ٤٩٠ تای آن عربی است.
واژه نامهی دکتر معین سیسد (سیصد) هزار واژهی رواگ (رایج) در زبان پارسی گرد آوری کرده است.
زبان پارسی از نگر (نظر) توانایی زیستی و پیشرفت و گسترش و آمیزه، یکی از ٣ یا ٤ زبان پر ارزش کنونی جهان است. به دیگر سخن در ردهی زبانهای فرانسه و انگلیسی و روسی است.
در توانایی زیستی زبان پارسی همین اندازه بس که توانسته دهها زبان و نیم زبان و گویش رواگ (رواج) در تیرههای ایرانی را در خود فرو برد.
یکی از تواناییهای بزرگ پارسی برخورداری از دانش پسوند و پیشوند است، برای نمونه با پیشوند "دانش" یا پسوند "گاه" میتوان دهها واژه ساخت، بدون این که در سیاهههای آن دَگلهایی (تقلبهایی) بکار رفته شود. زبانهای هم خانوادهی پارسی مانند اروپایی و هندی هم چنین تواناییهایی دارند مانند پیشوند Tel به مانک (معنی) دور، واژگانی مانند تله پاتی، تله تایپ و یا واژهی Poly به مانک (معنی) چند، که میتوان پلیکپی، پلی تکنیک و دیگر را ساخت.
دربارهی زبان عربی، یک زبان بسیار کم واژه، وامانده، بیمایه، تهیدست، بسیار نیازمند و بسته بوده و به جز این هم نمیتوانست باشد، چون در یک سامانهی اَبُری (اقتصاد) بسته و بردهداری زبان نمیتواند یک زبان پر شاخ و برگ باشد.
پس از شکست ایران بدست عربان و از بهر امپراتوری اسلام، عربی توانست با در آمیختن با زبانهای زنده و توانا و پر مایهی آن روز مانند پارسی، یونانی، رومی، عبری و سریانی به گسترهی امروز برسد.
در زبان عربی هر واژهی دانشیک (علمی) و فَرزانی (فلسفی) را که بشکافید، میبینید که یونانی یا رومی یا پارسی است و به ویژه واژگان دارایی، اواری (اداری)، گیاهان، اخترشناسی، تُخشا (صنعت)، خنیا (موسیقی) و مِهرازی (معماری) پارسی است و بازمانده هم عبری و سریانی است.
از این گذشته واژه سازی در زبان عربی بیشتر با باژگونه کردن (قلب) و واچگشتِ (تحریف) واژگان پارسی یا به دیگر سخن با دَگل (تقلب) در واژگان پارسی انجام شده است. برای نمونه واژگان ساده و زیبای پارسی زیر با واچگشتِ (تحریف) به واژگان عربی برگردانده شدهاند (مقلوب کردهاند)، که شمار این واژگان دَگل (تقلب) شده یا معرب شده بیش از سه تا چهار هزار واژه است:
مانک [معنی]، شاهراه [شارع]، نمونه [نموذج]، زِفر [صفر]، اندازه [هندسه]، کلات [قلعه]، کادیک [ قاضی]، اِرتا [ارض]، تَپ [ طب]، آسیم [عظیم]، سَرتک [سراط]، آسمان [سماء]، سنایش [ثنا]، فریز [فریضه]، روزی [رزق]، مولش [مهلت]، برگ، [ورق] هَیون [حیوان]، نانوک [نعنا]، لشکر [عسکر]، اَسه [عطسه]، آم [عام]، کالب [قالب]، کاست [قسط]، کوپله [قفل]، کیسر [قیصر]، مَتل [مثل]، ماتک [ماده]، ترجمان [مترجم]، فردم [فرد]، هام [تمام]، کاسپین [قزوین]، کمیدان [قم]، سناه [سلاح]، بهار [بحر]، چالیپا [صلیب]، اَزبا [دعا]، مینُوی [معنوی]، اَپد [اَبد]، کله [قله]، برخی [بعضی]، مهرک [مریض]، چلیپا [صلیب]، زهیه [ضخم]، مهرآب [محراب]، مزگت [مسجد]، کپا [قبا]، زات [ذات]، نال [نعل]، رده [ردیف]، کندک [خندق]، وچیر [وزیر]، بنیاد [بنیان]... و هزاران واژهی دیگر.
راه ساده برای بازشناختن واژگان برگردانده شدهی پارسی این است که سدها واژهی رواگ (رایج) در زبان پارسی را که به نگر (نظر) عربی میآیند برداریم و به جای آن یکی از چهار واچ (حرف) پارسی [پ]، [ژ]، [گ]، [چ] را بنشانیم، خواهیم دید که واژهی عربی همان پارسی خود ما است. مانند واژهی [جاد] که معرب [گات] اوستا به مانک (معنی) خواندن و یا واژگان [نظر] و [رواج] و [دقل،تقلب] که معرب [نگر] و [رواگ] و [دگل] پارسی است که از آنها نیک خوانی (تجوید) ساختهاند. همین دَگل (دقل،تقلب) را با واژگان دیگر زبانها هم کردهاند، مانند واژگان [موسیقی] و [قانون] و [لغت] که همان [موزیک] و [کانون] و [لُگُس] یونانی است.
شایسته است که فرهنگستان عرب زدهی ما هزاران واژهی زیبا و روان پارسی را که در هزار سال گذشته از ایران فَرَوایش (مهاجرت) کرده و درون زبانهای اردو و پشتو و ترکی و عربی شدهاند، جستجو کرده و به ایران برگرداند و به درون زبان پارسی باز آورد و زنده کند. باز هم میتوان با رویکرد به این که کشور ما بیش از شست هزار روستا دارد که نام بیشتر آنها دست نخورده و زیبا و با چم (مفهوم) است بهره گرفت، براستی چرا از این نامها بهره گرفته نمیشود؟
در دادگستری هشتاد درسد واژگان داتها (قوانین) و آیین نامهها عربی است، هیچ گواهیده (دیپلمه) یا کارشناس (لیسانس) زبان پارسی توانا به دانستن دِپ (متن) داتهای (قوانین) دادگستری نیست و زبان دات (قانون) از زبان همهی مردم از بن جدا و دگرگون است.
چرا این واژگان به پارسی برگردانده نمیشوند؟
ایدون باد،
همایون و سیامک
کیومرث معرب گویمرت پارسی است، یاداوری میشود گویمرت و نه گیومرت.
برای سَره (خالص) نویسی از واژه نامههای زیر یاری گرفته شده است:
واژه یاب، فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه(در سه پوشینه (جلد) از ابولقاسم پرتو، انتشارات اساطیر
فرهنگ نامهی پارسی آریا از ج. دانشیار، انتشارات فرهنگ مردم، سپاهان (اصفهان)
فرهنگ زبان پهلوی، از دکتر بهرام فره وشی، انتشارات دانشگاه تهران
فرهنگ واژههای اوستا(در چهار پوشینه (جلد)) از احسان بهرامی به یاری فریدون جنیدی، انتشارات بنیاد نیشابور