محمد رهبری
محمد رهبری
خواندن ۵ دقیقه·۲ سال پیش

آیا توییتر فارسی برابری سیاسی را تقویت می‌کند؟

با ظهور رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی در دهه اول قرن جدید میلادی، امید فراوانی برای بسط برابری در میان اقشار مختلف مردم ایجاد شد. در سال‌های اولیه، این ایده گسترش یافت که افراد از طریق این شبکه‌ها می‌توانند بدون نیاز به رسانه‌های جریان اصلی، بدون هزینه‌های مالی فراوان و بدون ترس از سانسور، مطالبات و دغدغه‌های عمومی خود را بیان کنند. این تصور وجود داشت که یک فرد با اتشار یک توئیت انتقادی، می‌تواند توجهات را به خود جلب کند و هر فرد، دارای یک رسانه مختص به خودش می‌شود.

باورمندان به این ایده تصور می‌کردند که از آنجایی که هر فرد یک اکانت اختصاصی در فیس‌بوک، توئیتر و سایر شبکه‌های اجتماعی دارد، می‌تواند از طریق اکانت خود در قامت یک رسانه اثرگذار باشد بدون آن که نیاز به هزینه‌های مالی فراوان داشته باشد و از این طریق، صداهای حاشیه‌ای که به‌دلیل فقدان منابع مالی یا روابط سیاسی شنیده نمی‌شد، حالا شنیده شود.

اما آیا واقعا شبکه‌های اجتماعی، و به‌طور خاص توییتر، برابری سیاسی را تقویت می‌کنند و باعث شنیدن صداهای حاشیه‌ای می‌شوند؟ در توییتر صدای چه افرادی بیشتر پژواک پیدا می‌کند؟ آیا چهره‌هایی که در بیرون از توییتر شهرت یا قدرت یا ثروت دارند در توییتر پژواک صدای بیشتری دارند یا چهره‌های بی‌صدا؟ برای پاسخ به این سؤالات اثربخش‌ترین کاربران و و بکگراند اجتماعی و سیاسی اثربخش‌ترین کاربران مورد بررسی قرار گرفته است تا نقش توییتر در تقویت صداهای حاشیه‌ای و مسأله برابری بررسی شود.

به‌منظور شناسایی اثربخش‌ترین کاربران توییتر، کاربرانی که در بازه زمانی بهمن 1400 تا 25 شهریور 1401 (قبل از آغاز اعتراضات پس از مرگ مهسا امینی) توییت‌هایشان به‌طور میانگین بیشترین لایک یا ریتوییت داشت شناسایی شدند. سپس بر مبنای «مجموع ِ میانگین ِ لایک و ریتویت» اثربخش‌ترین کاربران توییتر شناسایی شدند که نتایج آن در جدول زیر آمده است. همچنین این معیار در انتخاب کاربران گذاشته شده است که هر کاربر در مدت مذکور بیش از 1 بار توییت زده باشد؛ چرا که با یک توییت، ولو با لایک و ریتوییت بالا، چندان نمی‌توان بر فضای تویتر اثرگذار بود.

لیست کاربرانی که در بازه بهمن 1400 تا شهریور 1401 به‌طور میانگین بیشترین لایک را گرفته‌اند
لیست کاربرانی که در بازه بهمن 1400 تا شهریور 1401 به‌طور میانگین بیشترین لایک را گرفته‌اند


اگر این کاربران را بر این اساس دسته‌بندی کنیم که پیش از ورود به توییتر شهرت، قدرت یا ثروتی داشتند یا نه، آنگاه می‌توانیم بهتر راجع به مسأله برابری در این فضا صحبت کنیم. اگر شهرت این کاربران به‌واسطه آن باشد که در بیرون از توییتر صاحب قدرت/شهرت یا ثروت هستند آنگاه به‌نظر می‌رسد که توییتر صرفا به ابزاری جهت پژواک صدای صاحبان قدرت و ثروت تبیدل شده است؛ اما اگر این کاربران صرفا درون توییتر اثرگذار باشد و یا شهرتشان را به‌واسطه فعالیت‌های توییتری به‌دست آورده باشند، آنگاه می‌توان گفت که توییتر باعث شده تا صدای افرادی به‌گوش برسد که بدون توییتر شنیده نمی‌شدند.

بر اساس یافته‌های به‌دست آمده، در بازه زمانی بهمن 1400 تا 25 شهریور 1401 (پیش از آغاز اعتراضات پس از مرگ مهسا امینی)، از میان 50 کاربری که در این بازه زمانی بیش از 1 بار توییت زده‌اند و توییتشان به‌طور میانگین بیشترین لایک و ریتوییت را داشته است، 21 کاربر به‌دلیل بکگراند بیرونی خود (شهرت، ثروت یا قدرت بیرونی) در توییتر اثرگذار هستند و 29 کاربر به‌دلیل فعالیت خودشان در توییتر اثرگذارند.

البته در میان این کاربرانی که به‌دلیل فعالیت خودشان در توییتر اثرگذار هستند، کاربرانی نیز دیده می‌شوند که ظاهرا با حمایت سازماندهی‌شده دولت‌ها اقداماتشان دیده می‌شود اما چون امکان اثبات این مسأله در این موضوع نیست، این موضوع در این بخش ارزیابی نمی‌شود.

اما نکته مهمی که در این میان باید به آن توجه کرد آن است که اکثر کاربرانی که سیاسی می‌نویسند و بر فضای سیاسی توییتر اثرگذار هستند، به‌دلیل بکگراند بیرونی خود این اثرگذاری را دارند. به‌عبارت بهتر، اکثر کاربران اثرگذاری که با نام مستعار در توییتر فعالیت می‌کنند و اثرگذاری‌شان مرهون توییت‌ها و فعالیت‌هایشان است، عمدتا راجع به موضوعات روزمره یا طنز توییت می‌زنند. اما در میان 21 کاربری که تأثیرگذاری‌شان به عاملی بیرونی بازمی‌گردد، 15 کاربر به‌طور خاص در موضوعات سیاسی توییت می‌زنند.

این یافته‌ها نشان می‌دهد که اگرچه نمی‌توان به‌طور قطعی ادعا کرد که کاربران اثرگذار در توییتر، کسانی هستند که بخاطر قدرت یا شهرت یا ثروت ِ بیرونی اثرگذارند، اما در میان کاربرانی که بر «فضای سیاسی» توییتر اثرگذار هستند این امر محتمل‌تر است. به‌عبارت دقیق‌تر، خبرنگاران تلویزیون‌های فارسی زبان (مانند ایران‌اینترنشنال)، یا چهره‌های برجسته اوپوزوسیون و یا هنرمندان و ورزشکارانی که در توییتر مطالب سیاسی می‌نویسند، اثرگذاری بیشتری بر فضای آن دارند؛ لذا می‌توان نتیجه گرفت که احتمالا کاربران عادی در توییتر «اثرگذاری سیاسی» کمی دارند و این صدای قدرتمندان است که در توییتر بیشتر پژواک پیدا می‌کند و به‌عبارت بهتر در توییتر، قدرتمندان قدرتمندتر می‌شوند.

این همان موضوعی است که کریستین فوکس در کتاب «رسانه‌های اجتماعی: خوانش اننتقادی» بیان کرده است. کریستین فوکس با نگاهی اتقادی به رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی، یکی از کسانی است که ایده‌ی بسط برابری توسط این رسانه‌های نوظهور را مورد اتقاد قرار داده است. او معتقد است که:

فرهنگ اینترنت از اقتصاد سیاسی جدا نیست؛ اما به‌شدت سازمان‌یافته، تحت کنترل و در تملک شرکت‌هاست. فرهنگ رسانه‌های اجتماعی بر یک صنعت فرهنگ مبتنی است». او معتقد است که در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی «همه عقاید قدرت یکسانی برای ابراز شدن ندارند و عقاید موجود معمولا در حاشیه قرار می‌گیرند؛ زیرا در فرهنگ کنونی، «دیده‌شدن» منبع اصلی قدرت تلقی می‌شود و بازیگران قدرتمند نظیر شرکت‌های رسانه‌ای که قابلیت خرید و فروش دارند، از آن برخوردارند.

بنابراین اگر بخواهیم به پرسش‌های این یادداشت پاسخ دهیم باید گفت که چهره‌هایی که در بیرون از توییتر شهرت یا ثروت دارند یا به یک دولت و قدرتی متصل هستند در توییتر پژواک صدای بیشتری دارند و صداهای حاشیه‌ای و محروم (دست ِ کم در موضوعات سیاسی) سخت‌تر شنیده می‌شوند و برخلاف تصور، همه فرصت یکسانی برای ابراز شدن ندارند و هر آن کسی که بیشتر بتواند برای دیده‌شدن «هزینه» کند بیشترین شنیده و همین دیده شدن به منبع جدیدی برای قدرتش تبدیل می‌شود و این‌گونه توییتر به بسط نابرابری کمک می‌کند.

شبکه‌های اجتماعیتوییتر
دانشجوی دکتری جامعه‌شناسی سیاسی- نویسنده کتاب شبکه‌های اجتماعی مجازی و آنومی‌های نوظهور در ایران و مترجم کتاب آشفتگی سیاسی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید