ویرگول
ورودثبت نام
Mohammad Sharifkhani
Mohammad Sharifkhani
Mohammad Sharifkhani
Mohammad Sharifkhani
خواندن ۱۲ دقیقه·۹ ماه پیش

ایران در سال 1404


سال 1403 با تمام فراز و فرودهایش به پایان رسید. به لطف خدا در سال 1403 کشور مراحل سختی را پشت سرگذاشت. اما از همین ابتدای سال 1404 میتوان پیش بینی کرد که کشور شرایط متفاوتی را در 1404 پیش رو خواهد داشت که اهم موارد آن به شرح زیر است:

  • انقضای مهلت مکانیزم ماشه و احتمال فعال شدن آن
  • احتمال توافق یا عدم توافق با ترامپ
  • احتمال حمله یا عدم حمله به کشور

در این متن پیرو مکاتباتی که در قبل داشتم این موارد را بررسی میکنم و راهکارهایی نیز برای سیاستمداران کشور ارایه میکنم. اما پیش از نوشتن ادامه ی متن دو نکته را باید ذکر کرد:

اول این که پیش بینی حرکتهای طرفهای غربی با آمدن ترامپ که اصولا فردی پیش بینی ناپذیر است کار ساده ای به نظر نمیرسد. در این نوشته بر اساس رخدادهایی که در سالهای قبل و رفتارهای قبلی ترامپ مشاهده شده، تحلیل و بررسی و پیش بینی هایی ارایه میشود که البته ممکن است محقق نشود.

نکته ی دوم اینکه کنشگر کلیدی این صحنه اروپا یا حتی امریکا نیست. هرچند آنها منافع و ریسکهایی در این پرونده دارند اما پرونده ی ایران به طور کلی برای آنها یک موضوع پر اهمیت نیست. بازیگر اصلی در این پرونده اسراییل است و کشورهای اروپایی و آمریکا استقلال چندانی در این بخش ندارند و سیاستهای خود را عمدتا همراستا با منافع اسراییل تنظیم میکنند. برای شخص ترامپ صرف اینکه در دوره ی ریاست جمهوریش ایران به سلاح هسته ای دست پیدا نکند کافی است. برای اروپایی ها تا زمانی که شریان عبور نفت و گاز مایع از خلیج فارس مورد تهدید واقع نشود پرونده ی هسته ای ایران تفاوت چندانی ایجاد نمیکند. فراموش نکنیم که کشور پاکستان که هم مسلمان است و هم سابقه ی میزبانی القاعده و بن لادن را دارد و هم در همین جغرافیا قرار دارد، دارنده ی 170 کلاهک هسته ای است و این وضعیت پیامدهایی برای آن کشور از سوی آمریکا و اروپا ندارد. بنابراین مشخصا مساله ی اصلی اسراییل است.


مکانیزم ماشه

این ابزار حقوقی که در برجام به عنوان ضمانت اجرایی تعهد ایران در نظر گرفته شده پس از طی فرایندهای قانونی شامل گزارش آژانس بررسی در شورای حکام و ارجاع به شورای امنیت توسط هریک از طرفهای مقابل ایران قابل استفاده است. با وجود اینکه ایران در سالهای نخست متعهد به برجام بوده و کاهش تعهداتی که در سالهای بعد بوده بر اساس خود برجام و متعاقب بدعهدی طرفها انجام شده، از لحاظ حقوقی این ظرفیت وجود ندارد که ایران بتواند از این موضوع به طور کامل دفاع کند. البته همانطور که در آینده خواهم گفت باید از تمامی ظرفیتهای حقوقی برای تثبیت این موارد کمک گرفت.

علاوه بر این، ادعای گروسی این است که در نقاطی از ایران «انحرافاتی مشاهده شده که توسط ایران گزارش نشده و توجیه درستی نیز ارایه نشده.» پر واضح است که آژانس در این زمینه ابزار سیاسی برنامه های اسراییل است. اما در هر حال این ادعاها، عرصه را برای توجیه حقوقی ایران مبتنی بر کاهش تعهدات ایران به خاطر خروج آمریکا از برجام و نقض تعهدات طرف اروپایی، تنگ میکند و مسیر فعال شدن مکانیزم ماشه را تسهیل میکند.

از سویی ایران علاوه بر ابزارهای حقوقی که میتواند برای پیشگیری به کار ببندد، ابزارهای دیگری از جمله خروج از NPT را میتواند در نظر بگیرد. تهدید به خروج از NPT و تغییرات در کاخ سفید در زمستان 1403 مانع از این شد که مکانیزم ماشه توسط طرف اروپایی به جریان بیافتد. اما از نگاه اسراییل که به این تهدید نگاه کنیم این مساله فقط به منزله ی دسترسی کمتر به منابع اطلاعاتی موثق در مورد مکانها و ابعاد تاسیسات هسته ای ایران است. در واقع در سالهای اخیر که آژانس نقش گردآوری اطلاعات برای اسراییل را به خوبی ایفا میکرده، عملا از کار میافتد.

با توجه به اینکه اکثر فعالیتهای تخریبی اسراییل اعم از ترورها و تخریبهایی در سالهای اخیر صورت گرفت با دسترسی و نفوذ اطلاعاتی اسراییل صورت گرفته، بنظر میرسد فعال سازی مکانیزم ماشه و خروج ایران از NPT برای اسراییل تصمیم مهمی است. از سویی حتی اگر اسراییل این دسترسی اطلاعاتی را به طور کامل داشته باشد، از روند توسعه ی زیرساختهای هسته ای ایران چیزی کم نمیکند پس باقی ماندن ایران در NPT برای اسراییل اولویت چندانی ندارد مضافا اینکه ایران میتواند با پراکنده کردن این تاسیسات ریسک موثر بودن حملات آتی اسراییل را به هر حال کم کند. علاوه بر این، این امکان وجود دارد که اسراییل از طرق دیگر اطلاعات لازم برای حملات احتمالی را بدست آورد.

از سویی تجربه ی تاریخی نشان میدهد که اعمال تحریمهای بین المللی منجر به انتخابات 92 و تغییر رویکرد نظام و رسیدن به کوتاه آمدن ایران شد. بنابراین بنظر میرسد ارزش اعمال تحریمهای بین المللی برای اسراییل بیشتر از حفظ ایران در NPT و دسترسی اطلاعاتی باشد.

بر همین اساس پیش بینی می شود که مکانیزم ماشه در نیمه ی اول سال توسط اروپایی ها به عنوان شرکای اسراییل عملیاتی شود.

توصیه ها:

  • علاوه بر اینکه زمینه سازی برای پیش گیری از این اقدام با سایر کشورهای شورای امنیت توصیه میشود، فعالیتهای حقوقی لازم نیز باید در دستور کار قرار گیرد تا از اعتبار بازگشت تحریمها کاسته شود.
  • بی اثر کردن این تحریمها از خود آنها مهم تر است. حقیقت این است که تحریمهای ثانویه ی آمریکا به اندازه ی کافی گزنده بوده و هست و در نگاه نخست اعمال مکانیزم ماشه تغییر چندانی در نظام تحریمها ایجاد نمیکند. اما این فقط به این دلیل است که روشهای خنثی کردن تحریمهای امریکا توسط قدرتهای دیگر پذیرفته شده. مشخصا در حال حاضر کاهش فروش نفت ایران مهم ترین ریسک برای ایران است. عدم پایبندی «عملی» چین -به هر بهانه ای اعم از بهانه های حقوقی یا فرایندی- نظام تحریم های بین المللی را متزلزل میکند. به همین دلیل اکیدا توصیه میشود که پیش از اجرایی شدن مکانیزم ماشه با چین بر سر این موضوع توافق شود. موضوع توافق میتواند خیلی ساده باشد، خرید نفت ایران با درصدی پایین تر از قیمت بازار در ازای ثبات مسیر تجاری نفتکشهایی که از خلیج فارس عبور میکنند.
  • اگر بند 2 به خوبی پیاده سازی شود، این احتمال وجود دارد که اروپایی ها (بخوانیم اسراییلی ها) پس از فعال شدن مکانیزم ماشه در اکتبر، حاضر به مذاکره برای تمدید بازه ی زمانی مکانیزم ماشه در ازای تمدید پایبندی ایران به محدودیتهای برجام باشند. در این بخش ایران میتواند امتیازات مشخصی را در یک الحاقیه از طرف مقابل دریافت کند. مثلا حذف تحریمهای بین المللی پس از n سال در ازای تمدید پایبندی ایران به برخی بازرسی ها برای همان بازه ی زمانی.



توافق یا عدم توافق با ترامپ

بنظر میرسد ترامپ در این دوره به نسبت دوره ی قبل در قبال ایران رویکرد صلح جویانه تری را اتخاذ کرده. اول اینکه اطرافیان تند روی خود را حذف کرده و این به این معنی است که تصمیم دارد که خود شخصا روی پرونده ی ایران تصمیم گیری داشته باشد. ثانیا اینکه در کلام خود واژگان صلح جویانه تری را به کار میبندد. بنابراین در دوره ی دوم ترامپ برخلاف دوره ی اول تاثیر اسراییلی ها بر او کمتر از دوره ی قبل است. با این وجود توجه به این نکته مهم است که هنوز موثر ترین مولفه ی تاثیر گذاری بر ذهنیت ترامپ لابی اسراییلی است.

با توجه به تاریخچه ی عدم پایبندی ترامپ به تعهدات خود در گذشته، میتوان پیش بینی کرد که در شرایطی که تغییری ملموس از سمت ترامپ صورت نپذیرد، ایران شرایطی برای تضمین منافع خود ندارد. به عبارت بهتر، در مسیر توافق به ناچار باید منتظر حرکت عملی مهره ی طرف مقابل بود. (بدیهی است که این به این معنا نیست که دیپلماسی و ارسال پیامهای مستقیم و غیر مستقیم و سیگنالهای مناسب به طرف مقابل، حداقل برای حفظ شرایط ثبات کنونی، متوقف شود.)

به نظر میرسد، تغییر عملی در موضع ترامپ را بیشتر در شخصیت شناسی او باید جستجو کرد. آنچه از ترامپ میشناسیم فردی خود شیفته، جاه طلب و با هدف گذاریهای کوتاه مدت است. عمده ی تصمیمات او برای «منافع خود» (و نه لزوما ایالات متحده) تنظیم میشود و برای رسیدن به این اهداف دست به هر کار (و هر جنایتی) میزند. رفتار ترامپ در ماه های اول ریاست جمهوری در موضوع غزه که ابتدا تصویر «رییس جمهور صلح» را ایجاد کرد و پس از تبادل اسرا به اسراییل مجوز حملات مجدد را داد و همچنین رفتاری که در مقابل زلینسکی و پوتین نشان داد همه موید همین شخصیت غیرقابل اعتماد است. برای همین، باید منافع و ریسکهای شخصیت ترامپ در توافق با ایران را بررسی کنیم.

در بخش منافع، ارایه ی تصویر «رییس جمهور صلح جو» و موفق در دیپلماسی مهمترین پیشران شخص ترامپ برای دستیابی به توافق است. در بخش ریسکها، عدم توافق اگر منجر به دستیابی ایران به سلاح هسته شود، برای ترامپ شکست بزرگی خواهد بود.

بنظر میرسد اگر ترامپ در بازه ی زمانی مشخصی انتظارات جاه طلبانه ی خود برای رسیدن به تصویر یک رییس جمهور «صلح جو» را قابل تحقق نبیند، کاملا محتمل است که در یک معادله ی تجاری (با لابی اسراییل در آمریکا شامل منافع شخصی) قید توافق با ایران را بزند، مگر اینکه آشکارا نتیجه ی عدم توافق را معادل با ریسک اجتناب ناپذیر هسته ای شدن ایران ببیند. در این صورت شاید با توافقی از جنس «حداقل در مقابل حداقل» پرونده ی ایران را به رییس جمهور بعدی آمریکا واگذار کند.

به طور کلی در شرایط کنونی که پرونده ی ایران اولویت سیاستهای ترامپ نیست (ولی اولویت اسراییل هست) و دسترسی اسراییل بر افکار و شخصیت ترامپ بیش از ما است، احتمال عدم توافق (حتی توافق اقلی) بالاتر است.

توصیه ها:

  • دیپلماسی فعال، مستمر و دقیق رسانه ای خصوصا از طریقهای غیر رسمی، مثلا مشاورین نزدیک به رهبری، علاوه بر دیپلماسی رسمی از طرق مختلف برای ذهنیت سازی ترامپ ضروری است.
  • این فعالیتها در راستای پر رنگ کردن ریسکها (هسته ای تر شدن ایران در دوره ی ترامپ) و منافعی که برای شخص ترامپ مهم هست (حصول یک توافق ولو حداقلی) باید تنظیم و در زمانهای مناسب توسط افراد مناسب (یا واسطه های مناسب) به وی منعکس شود.
  • گفتمان سناریوی «توافق حداقل در مقابل حداقل» برای پیشگیری از سناریو ی عدم توافق میتواند کمک کننده باشد. اما این سناریو باید با دقت طراحی شود و در مذاکرات غیر مستقیم با ترامپ برای ارایه ی مسیر برون رفت آبرومندانه ی ترامپ از ریسک تسلیحاتی شدن ایران، به صورت مناسبی به وی منتقل شود. برای مثال، تعهد ایران به عدم توسعه ی بیشتر زیرساختهای هسته ای و عدم افزایش حجم ذخایر غنی سازی شده (یا ذخیره سازی اورانیوم 60 درصدی بیشتر از مقدار کنونی در پلمب با نظارت آژانس) در مقابل عدم افزایش تحریمهای ترامپ.



حمله یا عدم حمله ترامپ

ترامپ در تمامی مصاحبه های اخیر خود به تهدید نظامی در صورت عدم توافق با ایران اشاره داشته است. برخی تحلیل گران بر این باورند که این این تهدیدات بیشتر یک اهرم سیاسی است تا یه تهدید معتبر نظامی. دلایلی که برای این گفته میشود عدم تمایل ایالات متحده به درگیری بیشتر در خاورمیانه و همچنین عدم امکان نابودی کامل برنامه ی هسته ای ایران است. همه ی این دلایل برای عدم حمله به ایران قابل ملاحظه است ولی کافی نیست.

به نظر میرسد، با توجه به ویژگی های شخصیتی ترامپ که در بخش قبل گفته شد، در صورتیکه تصویر سازی ذهنی وی از حمله به ایران یک سناریوی «موفق» باشد و این تصور که این حملات هزینه ی کمی برای آمریکا دارد، این کار را با کمک اسراییل انجام خواهد داد.

صاحبنظران بر این باورند که حمله ی هوایی به زیرساختهای هسته ای ایران، حداکثر تا چند سال برنامه ی هسته ای ایران را عقب خواهد انداخت. اگر ترامپ روایت «موفقیت» خود را در بازه ی ریاست جمهوری خودش عدم دستیابی ایران به تسلیحات هسته ای در دوره ی ریاست جمهوری خود جا بیاندازد، حمله به زیرساختهای هسته ای میتواند گزینه ای جدی برای وی باشد.

از سوی دیگر به نظر میرسد سوابق تاریخی پاسخگویی ایران به حملات دشمنانش در سالهای اخیر چندان چشمگیر نبوده است. چه در عملیات حمله به عین الاسد و چه در عملیاتهای وعده ی صادق 1 و 2 با وجود اینکه این حملات به موقع و با دقت خوبی انجام شد، بنظر میرسد این حملات نتواند هزینه ای را برای طرف مقابل تصویر کند که بازدارندگی کافی ایجاد کند.

همچنین ترامپ در موارد مختلفی به نظرات صاحبنظران و متخصصین توجه ناچیزی میکند از جمله تبعات اقتصادی اعمال تعرفه هایی که به واردات کشورهای مختلف اعمال کرده است. بنابراین اگر تصویری که از حمله به ایران دارد، تصویری پیروزمندانه باشد، به اینکار دست خواهد زد و متاسفانه اسراییلی ها در تصویر سازی در ذهن ترامپ از ما موفق تر عمل میکنند.

به همین دلایل به نظر میرسد احتمال حمله به ایران بیشتر از عدم حمله باشد.

توصیه ها:

  • دیپلماسی عمومی و رسانه ای برای تصویر سازی و پیشگیری از حمله و پر رنگ کردن عواقب حمله و همچنین ناموفق جلوه دادن آن ضروری است.
  • اقدامات عملی پیشگیرانه ی ایران قبل از حمله ی ترامپ مهم است. برنامه ریزی های لازم برای جابجایی اورانیوم غنی سازی شده، تجهیزات و قطعات لازم برای بازسازی سریع موارد از دست رفته و ...
  • مجددا در صورت امکان توافق با چین بر سر حفظ امنیت عبور نفتکشها از خلیج فارس در ازای حمایت نظامی و لجستیکی از ایران نیز میتواند در دستور کار قرار گیرد.



نکته ی پایانی

به نظر میرسد، در دراز مدت و در یک تصویر کلان، وضعیتی که ایران یک ابرقدرت منطقه ای و مستقل باشد بدون اینکه تسلیحات هسته ای (یا قابلیت معتبر رسیدن به این تسلیحات در بازه ی زمانی کوتاه) داشته باشد، ممکن نیست. کشورهایی که تسلیحات هسته ای ندارند (مثل اوکراین، کره جنوبی، ژاپن یا امارات یا ...) برای حفظ امنیت خود سیاستهای خود را همسو با یکی از قدرتهای جهانی تنظیم میکنند و ناگزیر به آنها امتیازاتی میدهند.

از سویی کشورهای دارای تسلیحات هسته ای که خارج از پنج کشور عضو شورای امنیت هستند، همگی بلا استثناء در چتر حمایتی یکی از کشورهای هسته ای به این توانمندی رسیده اند. مثلا کره شمالی در چتر حمایتی چین و روسیه و پاکستان و اسراییل در چتر حمایتی آمریکا و هند در چتر حمایتی شوروی سابق. هرچند طی این مسیر برای همه ی این کشورها همراه با دوره ای از مرارتهای تحریمی و شرایط سخت اقتصادی بوده یا هست.

بنظر میرسد، ایران نیز در صورتیکه بخواهد استقلال سیاسی و تمامیت ارضی خود را حفظ کند چاره ای جز طی این مسیر ندارد. در همین راستا به نظر میرسد به دلیل فاصله ی فکری و رقابت با امریکایی ها، چین گزینه ای است که میتوان در یک معامله ی منصفانه با آن در مورد چتر حمایتی به نتیجه رسید.

ایرانمکانیسم ماشهترامپرییس جمهور
۴
۰
Mohammad Sharifkhani
Mohammad Sharifkhani
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید