فاز نصیحت گرفته بودم و به پسرم طهور را بهلول گونه پند می دادم که :
باید برای زندگیت برنامه ریزی داشته باشی و اوقات روز را تقسیم کنی و عناوین کارها را بنویسی و
هر روز انجام دهی که وقتی بزرگ شدی انسان مفیدی باشی و سربار جامعه نباشی و.....
طهور درحالی که برنج و گوشت قلقلی می خورد گفت :