آرش ولدخانی
آرش ولدخانی
خواندن ۵ دقیقه·۳ سال پیش

تصور کنید امروز روز بازنشستگی یا مراسم خاکسپاری شماست

در زمان مرگ با خود واقعیتان مواجه می‎ شوید
در زمان مرگ با خود واقعیتان مواجه می‎ شوید

تصور جشن بازنشستگی یا مراسم ترحیم‎تان، به صورت شفاف و خیلی واقعی پایان بازی زندگی است، می تواند راهنمای تصمیم‎های امروز شما باشد.

وقتی انسانها احساس می کنند به مرگ نزدیک شده اند، با وضوح بیشتری به گذشته خود نگاه می کنند و به سادگی می بینند که چه آرزوهایی به سرانجام نرسیده اند. بیشتر مردم در طول زندگی حتی به نصف آرزوهایشان اهمیتی هم نمی دهند و در نهایت در حالتی می میرند که می دانند این ناکامی ها ناشی از تصمیم هایی بوده که خودشان گرفته اند و گاه نگرفته اند. برای پیشگیری از حسرت آن روز نیاز به زندگی آگاهانه امروز داریم. اما زندگی آگاهانه به چه معناست؟ زندگی آگاهانه یعنی زندگی کردن در جهت آرزوها و هر آنچه موجب رضایت درونی و طیب خاطر ما در لحظات پایانی زندگی می‎شود. در زمان اجتناب ناپذیر مرگ به گذشته نگاه می‎کنیم و می‎گوییم به قدر توانم به اهدافم نزدیک شدم، از زندگی لذت بردم و با کسانی دوستشان داشتم در تعامل بوده ام.

زندگی آگاهانه یک زندگی قصد آگاه است، زندگی قصد آگاه به معنی آگاهی و تمرکز در لحظه است یعنی من در این لحظه می دانم مشغول چه کاری هستم و چرا؟ درمقابل زندگی قصد آگاه، زندگی در حال اتوپایلوت قرار دارد یعنی اختیار زندگی ما در دست مغز ماست و خودمان اختیاری بر زندگی نداریم. آیا می خواهید زندگی پر ثمرتری داشته باشید؟ پس ناگزیرید زندگی خود را به دید یک اتوبیوگرافی نگاه کنید. در کتاب زندگی خود چه می خواهید بنویسید.

اگر می خواهید به زندگی خود معنی بدهید نیاز دارید زمان خود، این سرمایه خرج شونده و ذخیره نشدنی را مناسب تر خرج کنید و برای رسیدن به این مهم نیاز است کارهایی که روزانه انجام می دهید را بنویسید و کارهای بیهوده و کم اثر را از زندگی حذف کنید و با کارهایی که به زندگی شما معنا می دهد و قابل نوشتن در کتاب زندگینامه خود به عنوان مسیر رسیدن به مقصد است جایگزین کنید.

تصور جشن بازنشستگی یا مراسم ترحیم‎تان، به صورت شفاف و خیلی واقعی پایان بازی زندگی است، ای موضوع می‎تواند راهنمای تصمیم‎های امروز شما باشد.

وقتی انسان‎ها احساس می‎کنند به مرگ نزدیک شده‎اند، با وضوح بیشتری به گذشته خود نگاه می‎کنند و به سادگی می‎بینند که چه آرزوهایی به سرانجام نرسیده‎اند. بیشتر مردم در طول زندگی حتی به نصف آرزوهایشان اهمیتی هم نمی‎دهند و در نهایت در حالتی می‎میرند که می‎دانند این ناکامی‎ها ناشی از تصمیم‎هایی بوده که خودشان گرفته‎اند و گاه نگرفته‎اند. برای پیشگیری از حسرت آن روز نیاز به زندگی آگاهانه امروز داریم. اما زندگی آگاهانه به چه معناست؟ زندگی آگاهانه یعنی زندگی کردن در جهت آرزوها و هر آنچه موجب رضایت درونی و طیب خاطر ما در لحظات پایانی زندگی می‎شود. در زمان اجتناب ناپذیر مرگ به گذشته نگاه می‎کنیم و می‎گوییم به قدر توانم به اهدافم نزدیک شدم، از زندگی لذت بردم و با کسانی دوستشان داشتم در تعامل بوده‎ام.

زندگی آگاهانه یک زندگی قصد آگاه است، زندگی قصد آگاه به معنی آگاهی و تمرکز در لحظه است یعنی من در این لحظه می دانم مشغول چه کاری هستم و چرا؟ درمقابل زندگی قصد آگاه، زندگی در حال اتوپایلوت قرار دارد یعنی اختیار زندگی ما در دست مغز ماست و خودمان اختیاری بر زندگی نداریم و به گذشته نگاه می‎کنیم و از خود می‎پرسید این چند سال چطور گذشت؟. آیا می خواهید زندگی پر ثمرتری داشته باشید؟ پس ناگزیرید زندگی خود را به دید یک اتوبیوگرافی نگاه کنید. در کتاب زندگی خود چه می خواهید بنویسید.

اگر می خواهید به زندگی خود معنی بدهید نیاز دارید زمان خود، این سرمایه خرج‎شونده و ذخیره نشدنی را مناسب تر خرج کنید و برای رسیدن به این مهم نیاز است کارهایی که روزانه انجام می دهید را بنویسید و کارهای بیهوده و کم اثر را از زندگی حذف کنید و با کارهایی که به زندگی شما معنا می دهد و قابل نوشتن در کتاب زندگینامه خود به عنوان مسیر رسیدن به مقصد است جایگزین کنید.

از منظر دیگر مرگ آگاهی به ما کمک می‎کند تا نسبت به هر آنچه در این دنیا در راستای ارزش‎ها و هدف‎های ما نیست بی‎اعتنا باشیم. حاشیه‎های زندگی را جدی نگیریم. بیش از نیازمان پول در نیاوریم و بیش از نیازمان پس‎انداز نکنیم و از لذت‎های ارزان قیمت زندگی خود را محروم نکنیم. با دیگران مهربان باشیم و از پدر و مادر مهمانان بزرگسالی‎مان غافل نشویم. همسر و فرزندان‎مان را بیشتر در آغوش بگیریم و بیشتر باعث خنده ایشان شویم. از حاشیه‎های جامعه و محیط کار که از کنترل من خارج است پرهیز کنیم و برای آنچه ارزش دارد تمام قد مبارزه کنیم. فراموش نکنیم روزهایی که کار می کنیم روزی با استعفا، اخراج، بازنشستگی یا مرگ به انتها می‎رسد و در نهایت خود را در این دنیا با کسانی که به آنها عشق می‌‎ورزیم تنها می‎یابیم و سپس با خود و تمام زندگی کرده یا ناکرده در انتظار پایان زندگی نشسته‎ایم.

معتقدم مرگ زیباترین آفریده جهان هستی چرا که به زندگی معنا می‎بخشد و عمر را تبدیل به یک سرمایه تمام‎شدنی و غیرقابل نگهداری بدل می‎کند و از طرف دیگر زمان آن نامشخص است ممکن است من نتوانم این نوشته را تمام کنم یا ممکن است بیش از حضرت نوح عمر کنم. ممکن است فردای شبی که فرزندم دوست داشت با او به پارک بروم یا همسرم که علاقه‎مند بود کمی بیشتر با او حرف بزنم یا مادر و پدرم را با تلخی رنجاندم دیگر به خانه باز نگردم. روی دیگر این باور تلاشی خستگی ناپذیر برای اغنای میل به جاودانگی است و من را از حواشی دور می‎کند و به من انرژی می‎دهد که تا توان دارم برای آنچه دوست دارم بر روی سنگ قبرم بنویسند تلاش کنم و زمانی که قلبم برای آخرین بار می‎تپید با خود بگویم من تمام تلاشم را کردم. باور دارم درک عمیق و درست این مساله ما را به انسانی مهربان‎تر وهدفمند تبدیل خواهد کرد که فارغ زنده باد و مرده بادهای دنیا، فارغ از نگاه دوست و دشمن به آدم‎ها، خود و دیگران فرشته و شیطان نمی‎کند و برای تراشیدن بهترین تندیس از خود تلاش خواهد کرد.

زندگینوشتن کتاب
تجربه اندوخته در حوزه مدیریت فرایندها و پایش خدمات و علاقه مند به توسعه مهارتهای نرم منابع انسانی، مدیریت ارتباطات و تعارضات
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید