دوسالی هست که توی یه شرکت نرم افزار حسابداری به عنوان پشتیبان مشغول به کار هستم . اوایل که از سربازی اومده بودم مثل چی دنبال کار بودم مگه قبول میکردند . همه شرکت های یه کلاس هایی میگذاشتند که خود بیل گیتس میومد رد میشد ، یا سابقه فول میخواستند یا پارتی کلفت گاهی اوقات توقع یه نیرو همه فن حریف توی سن 20 سال رو داشتند .
بالاخره بعد از مدتی که با تیشه و سیم چین و پیکور دم خور بودم و داشتیم رفیق می شدیم ، تماسی از یه شرکت داشتم که فردا بیا مصاحبه ، اصلا یادم نبود چه شرکتی هست . به خودم گفتم یه تیری توی تاریکی میندازیم ببینیم قبول میشیم یا نه ، تیر با یاری حق به وسط سیبل خورد و قبول شدیم.
دوسالی گذشت از اون موقع و وقتی به قبل فکر میکنم میبینم بد عمل نکردم و یه جورایی اچار فرانسه بودم. ولی کم لطفی مدیریت و تصمیم های اشتباه سازمان باعث شد شرکتی که توی استان جزو تاپ هابوده به یکباره 20 نفر از نیرو هاش استعفا بدن و رفتن به موندن ترجیح دادن .
از اواسط تیر ماه شروع شد یه جورایی اخراج یه نیرو فروش باعث این اتفاقات بود . رفتن اون نیرو و بعضی جابه جایی های داخل سازمانی باعث شد شرکت طی 6 ماه هیچ فروشی نداشته باشه و امید به قرارداد های پشتیبانی بسته بودند که اون ها هم رو هوا معلق میزد. اضافه شدن یه پروژه سنگین و رقابت با یه شرکت دیگه که میتونست همکار باشه ولی تبدیل به رقیب شد. میخواستیم یه جورایی یه نرم افزار تحت وب مثل اون ها داشته باشیم ولی کم تجربگی و زیاد به خود مطمئن بودن باعث شد پروژه شکست بخوره یه حجم بالایی از هزینه مالی رو برامون داشته باشه و باعث دیر پرداخت شدن حقوق و مزایا و ... شد.
با اینکه وضعیت الان بازار کار یکم خراب شده و به علت کرونا وضعیت ادامه دار هست و یه جورایی نا امیدم از بهتر شدن اوضاع داخل شرکت ، فشار مالی و روانی استعفا باید به جون بخرم تا بتونم توی مسیر بهتری قرار بگیرم .امید خدا تا سختی رو تحمل نکنیم آسایشی در کار نیست.