در متن قبلی که لینک آن پایینتر موجود است به این موضوع پرداختیم که دانشگاه و دانشجو چیست و نیمنگاهی هم نیز به مسئله تفاوت حوزه و دانشگاه و نقش تشکل های دانشجویی داشیم، در این متن میخواهیم مروری بر نقش دانشگاه و دانشجو و سپس بررسی نقش تشکلها خصوصا تشکل های دانشجویی را داشتهباشیم.
https://virgool.io/@m.zeynali.gh/%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%D8%AC%D9%88-%D9%88-%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%DA%AF%D8%A7%D9%87-mj7v9tck2cjo
دانشگاه و دانشجو
دانشگاه یک نهاد مهم در راهبری بخش علمی کشور است، دانشگاه نه تنها در بخش علمی بلکه به دلیل برخی ویژگیها در بخش های دیگری نیز موتور پیشران است. دانشگاه با وجود دانشجو ارزش پیدا میکند، آن چیزی که پویایی را به دانشگاه هدیه میدهد همین دانشجوها هستند؛ بنابراین فضای پویای دانشجویی که میتوان به عبارتی به آن فعالیت دانشجویی گفت باید حفظ شود. دانشجو به عنوان یکی از لایه های میانی وظایفی در کنار وظایف علمی نیز دارد، باید عنوان واسطه را بین کف جامعه و مسئولین داشته باشد. به این بخش به طور نسبتا مفصلتر در متنی که لینک آن بالاتر آمدهاست اشاره شدهاست.
تشکل های دانشجویی
تشکل های دانشجویی یکی از مهمترین امتیاز های دانشگاه است، این که تعدادی دانشجو به واسطه دغدغه مشترک حول یک پرچم جمع میشوند و شروع به کار خود جوش میکنند این یک ابزار پویا و به شدت ارزشمند است؛ به همین دلیل است که لزوم حفظ فضای فعالیت دانشجویی حس میشود. بهترین زمین بازی برای حفظ این فضای ارزشمند همین تشکل های دانشجویی است. تشکل دانشجویی در ادبیات بحث ما شامل انجمن های علمی و کانون های فرهنگی و ... می شود. این تشکل های دانشجویی وظایف مهمی را به دوش می کشند جدای از رسالت های اصلی آنها که مرتبط با فعالیت های تشکلی آنها است، تقویت ابعاد مختلف دانشجو ها در زمینه های مختلف نیز شامل این وظیفه میشود.
بسیج، روحیه یا تشکل؟!
بسیج به عقیده من محدود به یک جمع و تشکل و سازمان نیست، معنای دقیق بسیج، بسیجی بودن است، روحیه بسیجی داشتن است؛ روحیه بسیجی داشتن به معنی موتور محرک بودن است، به معنای خستگی ناپذیری است و به معنای پا پس نکشیدن از آرمان هاست. با این تعریف نمیتوان فقط دانشجو های این به معنی این نیست که رسالت های یک دانشجوی بسیجی فقط ناظر به تشکل است بلکه یک بخش از وظایف فردی را نیز ایجاد میکند. اما بحث ما روی بخش تشکل است، تشکل باید بسیج باید همان وظیفه ای که یک بسیجی دارد را در قبال دیگر تشکلها انجام دهد. تشکل بسیج دانشجویی باید موتور محرک تشکل های مختلف باشد، باید بتواند به تشکل های انقلابی دانشگاه جهت دهی کند. پس بسیج در مرحله اول یک روحیه است که نسخه ای از آن در تشکل هم ظهور و بروز دارد.
بسیج، فرزند بزرگتر
بسیج برای دانشگاه و تشکل های دانشگاه باید مانند یک فرزند بزرگتر باشد، به این معنی که باید خط و مشی را تعیین کنید و حواسش به برادر های کوچکتر باشد، این موضوع شاید باعث شود که تمام دانشگاه را نتواند زیر پرچم خودش بیاورد، برای همین باید بتواند با استفاده از مجموعه های دیگر این سنگر را حفظ کند، به جز بحث اعتقادات و طرز تفکر های متفاوت بسیج توانایی کنترل ساماندهی این حجم از دانشجو را ندارد برای همین باید زیر مجموعه های مختلفی داشته باشد که بتواند این مسئله را کنترل کند. اما نکته ای وجود دارد که این شرایط ایده آل را معکوس میکند، در ادامه به آن خواهیم پرداخت.
بسیج کوتاه قدتر از همیشه
بسیج دانشجویی اکنون با توجه به تمام فعالیت هایی که دارد باز هم توانایی این کارها را بکند، چه از نظر مدیریتی و چه از نظر توانایی ایجاد محور واحد برای جمعآوری طرز تفکر های مختلف، بسیج دانشجویی در حال حاظر تعامل با طرز فکر های متفاوت را کاملا فراموش کرده و گویا اصلا همراهی جامعه و همراهی بدنه دانشجویی را به کل کنار گذاشته است، برای همین حتی توانایی مدیریت زیر مجموعه های انقلابی خود را ندارد. بسیج به دلیل روحیه تمامیت خواه که به اشتباه دارند پیاده میکنند نیز این توانایی را از دست داده است.