اگر در بازار ارزهای دیجیتال فعال هستید و حتی 1 دلار دارایی دارید، خواندن این مقاله برای شما ضروری است!
هر زمان بحث ارزشگذاری داراییها مطرح میشود، تفاوت دیدگاهها به وضوح مشهود است. مخصوصاً زمانی که ارزشگذاری مربوط به داراییهایی باشد که فیزیکی نیستند، مانند سهام شرکتهای تکنولوژی یا حتی قیمتگذاری نرمافزارها. بیتکوین و ارزهای دیجیتال نیز نه تنها از این قاعده مستثنی نیستند، بلکه احتمالاً پیچیدهترین و دشوارترین نمونهها در این زمینه هستند.
در این مقاله سعی دارم انواع روشهایی که برای ارزشگذاری بیتکوین لازم است را برای شما توضیح بدهم.
روشهای ارزشگذاری ارزهای دیجیتال از روشهای رایج برای ارزشگذاری داراییهای دیگر مانند سهام یا املاک متفاوت است. روشهای مختلفی برای تعیین ارزش بیتکوین وجود دارد که در ادامه به بررسی آنها خواهیم پرداخت.
قانون Metcalfe بیان میکند که ارزش هر شبکهای باید مربعی از تعداد کاربران فعال آن شبکه باشد. به این معنا که تعداد کاربران به توان ۲ میرود.
ارزش شبکه در مورد بیتکوین میتواند همان ارزش بازار یا مارکت کپ در نظر گرفته شود.
فرمول: NV ~ n²
شاخص NVM (Network Value to Metcalfe Ratio) که ارزش بازار بیتکوین را به ارزش شبکه طبق فرمول متکالف تقسیم میکند، زمانی که برابر با ۱ باشد، نشاندهنده این است که ارزش بازار بیتکوین برابر با ارزش شبکه است.
اگر قیمت بیتکوین طبق این فرمول تعیین شود، احتمالاً همه با هم موافق هستیم که بلاکچین و بیتکوین آینده دنیا را شکل خواهند داد و وقتی تعداد کاربران شبکه بیتکوین به شدت افزایش یابد و این تکنولوژی همهگیر شود، طبق این فرمول، قیمت بازار بیتکوین میتواند به اعداد بالایی برسد.
در اقتصاد نظریهای وجود دارد که بیان میکند در یک بازار رقابتی، قیمت فروش محصول به سمت هزینه نهایی تولید گرایش دارد. در مورد بیتکوین، تولیدکنندگان ماینرهایی هستند که مقدار زیادی برق برای استخراج بیتکوین مصرف میکنند. هزینه تولید هر بیتکوین، یکی از روشهای مهم برای ارزشگذاری آن است.
این روش به دنبال ارزشگذاری بیتکوین بر اساس عرضه پول، سرعت گردش پول و کالاهای تولید شده توسط این ارز است. کل پول (M1) در ایالات متحده آمریکا در سال 2021 بیشتر از 20 تریلیون دلار بود. اگر بیتکوین تنها 15٪ از این ارزش را به خود اختصاص دهد، ارزش بازار آن تقریباً 3 تریلیون دلار خواهد شد. با توجه به عرضه 21 میلیونی کل بیتکوینها، این مقدار به عدد 143,000 دلار برای هر بیتکوین میرسد.
کاهش عرضه در شرایط عادی موجب افزایش تقاضا میشود. اصل Scarcity در بیتکوین به این موضوع اشاره دارد که با توجه به محدودیت 21 میلیونی، هرچه زمان میگذرد، تلاش برای دستیابی به بیتکوین بیشتر خواهد شد.
مدل ارزشگذاری Stock to Flow (S2F) روشی برای سنجش فراوانی یک منبع است. نسبت S2F بیانگر مقدار منبع ذخیرهشده نسبت به مقدار منبع تولیدشده بهصورت سالانه است.
این روش معمولاً برای منابع طبیعی استفاده میشود. برای مثال، تاکنون حدود 190 هزار تن طلا استخراج شده است. بنابراین مقدار Stock برای طلا برابر با 190 هزار تن است. از طرف دیگر، سالانه حدود 2500 تا 3500 تن طلا استخراج میشود که مقدار Flow را نشان میدهد. با این دادهها، نسبت S2F طلا حدود 59 است.
به همین روش، میتوان از این مدل برای ارزشگذاری بیتکوین استفاده کرد. همچنین، با توجه به رویداد هاوینگ، تعداد بیتکوینهای استخراجشده هر چهار سال یکبار نصف میشود که این امر باعث افزایش نسبت S2F و در نتیجه افزایش ارزش بیتکوین خواهد شد.
چون بیتکوینها مجازی هستند و تمام آنها در کامپیوترها و شبکهها ذخیره میشوند، عدهای تصور میکنند که بابت ایجاد این بیتکوینها هیچ پول و انرژی صرف نشده است. به همین دلیل، این افراد بیتکوین را بیارزش میپندارند.
ارزش بیتکوین به اعتماد مردم و جامعه آن بستگی دارد. درست مانند ارزهای فیات که از سال 1970 بیپشتوانه هستند و تنها به واسطه دولتها ارزش دارند، بیتکوین نیز از اعتماد مردم و مکانیزم عرضه و تقاضا ارزش خود را دریافت میکند.
برخلاف ارزهای فیات، بیتکوین مزایای بیشتری همچون غیرمتمرکز بودن، نایاب بودن و بخشپذیری دارد که اعتماد مردم را به طور چشمگیری جلب میکند.
اگر تنها بیتکوین را بدون در نظر گرفتن سایر ارزهای دیجیتال مقایسه کنیم، بیتکوین دو ویژگی برجسته دارد که ارزهای فیات فاقد آنها هستند:
۱. بیتکوین غیرمتمرکز است و هیچ نهادی بر آن سلطه ندارد.
۲. بیتکوین محدود است و حداکثر 21 میلیون واحد از آن وجود دارد که این ویژگی باعث حفظ ارزش سرمایه میشود.
بانکهای مرکزی میتوانند هر زمان که بخواهند، پول جدید چاپ کنند و این امر میتواند منجر به ایجاد تورم شود. اما بیتکوین به دلیل محدودیت در عرضه، از این مسئله مصون است.
طلا به عنوان یک دارایی ذخیره ارزش شناخته میشود، اما بیتکوین نیز ویژگیهایی دارد که آن را ارزشمند میکند، مانند ایجاد سیستمی غیرمتمرکز و عرضه محدود.
اگر تنها به ذخیره ارزش توجه کنیم، طلا و بیتکوین هر دو ارزشمند هستند. اما اگر کاربردپذیری را در نظر بگیریم، بیتکوین مزایای بیشتری دارد:
دو دلیل عمده برای این موضوع وجود دارد:
۱. غیرمتمرکز بودن
۲. سرعت بالاتر
انسانها به استقلال شخصی اهمیت میدهند و تمایلی به کنترل شدن توسط دولتها و بانکها ندارند. بلاکچین این امکان را فراهم کرده است تا افراد کنترل داراییهای خود را در دست داشته باشند و قراردادهای هوشمند را بدون واسطه اجرا کنند.
به همین دلیل، ارزهای دیجیتال و فناوری بلاکچین به سرعت در حال پذیرش جهانی هستند و آینده روشنی برای آنها پیشبینی میشود.